سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود ، آموزش ، فول آلبوم، نرم افزار، مباحث شیعه وسنی،عکس وتصویر، با انواع خواندنی های جذاب ومطالب متفرقه دیگر

آمار
امروز 621
 دیروز 49
 کل  1169972
لینک دوستان
فرزانگان امیدوار
شقایقهای کالپوش
TOWER SIAH POOSH
کانون فرهنگی شهدا
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
بوی سیب
منطقه آزاد
انسان جاری
برادران شهید هاشمی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
کلبه تنهایی
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
این نیز بگذرد ...
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
آرمان
گرگ و میش
از فرش تا عرش
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
چاهورز اسپورت و دیدنیهای ان
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
جیگر نامه
صدفم چشم به راهتم برگرد
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
همه رقم مفت!!!!!
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
مدیا ای آر
تسنیم
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
شاخه شکسته
تنهایی من
حروفهای زیبای انگلیسی
عشق طلاست
موج سوم
فقط به عشق تو سمیرا من این دنیا را دوست دارم
عشق بی انتها
صفاسیتی
دکتر علی حاجی ستوده
پسران جوان
آموزش های لینوکس
آموزش های مایکروسافت
سیسکو
آموزش انتقال صدا و تصویر
آموزش ستاره شناسی
موبایل مجانی
دفاع مقدس
آموزش وبلاگ نویسی
آموزشی
مرکز دانلود مهندسی عمران
بهترین دانلود ها
دانلود بهترین فیلم های 2008
آموزش خیاطی
آموزش آشپزی
آموزش داستان نویسی
آموزش برق
آموزش رانندگی
آموزش آرایشگری
آموزش تعمیر موبایل
آموزش بازیگری
آموزش مکانیک خودرو
مجله اینترنتی خانواده گی
سایت کودک و نوجوان شبکه آموزش -آموزش نقاشی
آموزش قرآن
آموزش عربی
آموزش انگلیس
آموزش فرانسه
مجموعه آموزش چینی
آموزش در ورزش
آموزش شوهرداری
برنامه نود90
ایسنا ورزشی
پخش زنده فوتبال
اخبار دانشگاه ازاد - ازمون
دانشگاه خلیج فارس بوشهر
دانشگاه پیام نور بوشهر - همه واحد ها
دانشگاه پیام نور واحد بوشهر
انتخاب رشته پیام نور
نمرات پیام نور
مجازی و غیر مجازی
کتابهای پیام نور
بازارکار
ثبت نام کارت هوشمند سوخت - موتور سیکلت
رهگیری کارت هوشمند ماشین - پست
گاز سوز کردن ماشین
کارت سوخت گازوییل
بانک الکترونیک صادرات
همراه اول
ایرانسل
پخش زنده تلویزیون
سروش سیما
نظر سنجی صدا و سیما
تیتراژ تلویزی.ن
تیتراژ تلویزیون
اس ام اس
مجلس
شیخ انصاریان
شهید آوینی
مهدویت
سازمان شنجش
دیکشنری آنلاین
مقالات | خدمات مهندسی و صنایع برق ایران
بانک بان
مرکز عمران ایران
دانلود نرم افزار های حسابداری
استاندارهای حسابداری
وام
گروه مستند سراج
دایرکتوری وبلاگ های ایرانی
ورزش بانوان یا خیابانگردی
سامانه ارسال ایمیل تبلیغاتی
تک شاخ
طراح وب سایت
«چی شد چادری شدم؟»
سایت حمایه الشعب البحرینی
یک بام وچند هوای اهل سنت

من فقط میتوانم یک سفارش برادرانه به جماعت اهل سنت بکنم و آن اینست که قبل از اینکه وارد بحث وگفتگو با شیعیان شوید حتما یک سری به کتابهای خودتان بزنید. در علم منطق جدل یعنی استفاده از منابع وگفتار وکتب طرف مقابل برای محکوم کردنش.حالا اگر شما با شیعه جدل می کنید به چه متوسل میشوید؟؟؟ کتابهایتان؟ اگر کتابهایتان است که ماشاالله آنقدر در حمد و وصف و تایید شیعیان و حقانیتشان روایت دارند که جای حرفی باقی نمی ماند. اگر میخواهید عمر را و حقانیتی که معاویه برایش ساخت تایید کنید به چه رجوع می کنید؟ کتابهایتان؟؟؟ اگر کتابهایتان است که صدهها روایت از جهل، نادانی، بدعت گذاری، توحش، آزار پیامبر،حتی آزار شتران(رجوع شود به کتابهایتان شما را به خدا قسم) و..... درباره عمر نقل شده که جای هیچ شکی باقی نمی گذارد مبنی بر مشرک ومنافق بودن عمر بن خطاب. به این مطلب با دقت توجه بفرمایید:
مثال:
ایکس صدهها بار می نویسد وادعا می کند و روایت می کند که بعد از عدد یک عدد دو میباشد حالا اگر از ایکس سوال کنیم عدد بعد از یک چه عددیست پاسخ می دهد : سه
سوال :آقای ایکس تو خودت گفتی صدهها بار عدد بعد یک دو میشود چرا پس 1400 سال است می گویی میشود سه؟؟؟؟
حکایت اهل سنت هم همینطور است: تمام منابع وکتابهایشان به تنهایی برای حقانیت تشیع کافیست.خودشان 1400 سال است می گویند روایت می کنند که دیگر جای حرفی بر حقانیت تشیع باقی نمی ماند اما باز جواب می دهند عدد بعد یک سه میشود. چرا؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ مشکل کجاست؟؟؟
جواب:::
مشکل اهل سنت اینست که علمایشان قرنها عامه مردمشان را از تحقیق وتفحص در تاریخ منع کرده اند تا مبادا حقایق روشن شود. اما اما اما این اینترنت و دهکده جهانی بلای جان اهل سنت است. دیگر اهل سنت را نمیشود گوش وچشم بسته نگه داشت ونگذاشت که حتی کتابهایشان را مطالعه بفرمایند. تصور بنده اینست که بزودی شاهد فتوای تحریم وحرام بودن اینترنت از طرف علمای اهل سنت باشیم. مطلب واضح وآشکار است وجای تردیدی ندارد:
قرآن: ای پیامبر امتت بعد تو مرتد میشوند جز جماعت قلیلی<<<>>> بگو اگر من(پیامبر) بمیرم یا کشته شوم شما به دوران جاهلیت برمی گردید؟

سوال:
بعد وفات پیامبر جماعت قلیل وکثیر کدام ها هستند؟؟؟
پاسخ نمی دهم چون بچه شیر خواره هم پاسخش را می داند.
مطلب بعدی: لطفا دقت بفرمایید :::::::
مسلمانان بعد رحلت پیامبر دودسته میشوند :
1) شاخه عربی مسلمانان به رهبری ابوبکر وعمربن خطاب -----این شاخه که به اهل سنت مشهورند از اعراب، اسلام را می پذیرند ودنباله رو اعراب میشوند----- به طور رسمی اعلام اهل سنت به دستور معاویه ((( سال جماعت))) بوجود می آید و این سال سالی میشود که شاخه عربی مسلمانان (شاخه ابوبکر وعمر) نسبتا ثبیت می شود. از این سال کشتن شیعیان- کشتن علمای شیعیان- لعن امیر مومنان علی (ع) - تعقیب راویان احادیث حقه پیامبر - حذف احادیث بیشمار پیامبر درباره مولا - تشکیل سازمان حدیث سازی به دستور معاویه- پیگیری وقتل همه کسانی که غدیر را نقل ویا می نویسند-و.....شروع میشود-خفقانی که معاویه بوجود می آورد بسیار بسیار شدید تر تا سقوط امویان ادامه پیدا می کند.اگر تاریخ به نقل از کتب اهل سنت مطالعه بفرمایید حقیقت گفتار بنده روشن میشود- فاصله سرنگونی بنی امیه و روی کار آمدن عباسیان که به بهانه زنده کردن غدیر واهل بیت صورت میگیرد باعث میشود برای چند دهه شیعه نصف ونیمه نفس بکشد.این زمان است که فقه جعفری (سنت واقعی پیامبر) شکل می گیرد والانه بیشتر مواردی که در قرن بیست ویک چه در تشیع وچه در حتی اهل سنت شاهد آن هستیم نتیجه همین فقه جعفری(سنت پیامبر) است وگرنه الان چیزی به اسم اسلام نداشتیم. هرچند عباسیان نشان دادند فقط از احساسات مسلمین برای رسیدن به حکومت (برگرداندن اهل بیت به حقشان و غدیر) سوء استفاده کردند و شدند از امویان بدتر وپست تر.
2) شاخه ابراهیمی ------ شاخه ابراهیمی اسلام که همان تشیع می باشد ----- این شاخه از مسلمین دینشان و مذهبشان از نوادگان حضرت ابراهیم خلیل الله می گیرند به این معنا که خداوند در قرآن می فرماید از نسل ابراهیم پیامبر ان وامامانی قرار دادیم----- آخرین پیامبر خداوند حضرن خاتم الانبیاء ،آخرین پیامبر از نوادگان حضرت ابراهیم می باشند-----ایشان عرب نبوده بلکه مهاجرینی هستند از زمان خود ابراهیم خلیل الله واسماعیل (ع) که به حجاز هجرت فرمودند...... قرآن می فرماید ای ابراهیم ما بعد از اینکه تورا به کلماتی امتحان کردیم تورا امام قرار دادیم......توجه بفرمایید امامت حضرت ابراهیم بعد از نبوتشان است وبه صراحت قرآن امامت اینقدر اهمیت دارد که خداوند برای اینکه امامت را به پیامبرش بدهد اول اورا امتحان می کند....
پس : آخرین پیامبر از نسل حضرت ابراهیم حضرت محمد (ص) هستند و آخرین امامان از نسل ایشان 12 معصوم هستند. اولین امام از نسل حضرت ابراهیم بعد از رحلت پیامبر حضرت علی (ع) هستند و آخرینشان حضرت مهدی (عج) که طبق وعده خداوند در قرآن آنجا که می فرماید صالحین وارثان زمینند ،در دوران غیبت بوده تا اذن حضرت حق برسد وظهور کنند انشاالله.......
تشیع معتقد است بر اساس نص قرآن و احادیث وروایات پیامبر(ص) ، آخرین خلفا از نسل ابراهیم (ع) وارثان اصلی دین اسلام هستند وهیچ عرب وعجمی چه سیاه چه سفید در غرب وشرق عالم شایسته این نیست که مرجع رهبری وتبیین دین اسلام باشد. کتب اهل سنت هم در دهها روایت متواتر ومعتبر وصحیح با سند این را نقل کرده اند که پیامبر(ص) فرمودند خلفا بعد از من دوازده نفرند که به اسم نام بردند.....یا واقع غدیر به نقل از کتب اهل سنت صراحت و شفافیت دارد که اولین خلیفه وامام بعد از رسول خدا حضرت علی وآخرینشان قائم آل محمد می باشد بدون شک.
تشیع معتقد است (از باب عقلانی) کسی برای جانشینی پیامبر (_ص) شایسته است که نزدیک ترین اخلاق ورفتار وکردار به رسول خدا داشته باشد ......وچه کسی بهتر از مولا که تربیت شده خود رسول خداست از کودکی تا رحلت خود پیامبر؟
چه کسی شایسته تر از مولا که اولین مردی بود که اسلام آورد ودومین انسان مسلمان بعد حضرت خدیجه است؟
مطالب زیاد است اما به اختصار عرض شد وعرض می کنم که برادران اهل سنت اگر کتبشان را مطلعه بفرمایند خواهند دید که شیعه همان می گوید وبه همان راهی می رود که بزرگان اهل سنت به نقل از پیامبر در کتابهایشان نقل کرده اند. یعنی وقتی درکتب اهل سنت ذکر میشود که:
1) به نقل از پیامبر با سند صحیح: علی حق است وحق باعلی
2)علی قرآن ناطق است
3)وصی وخلیفه وجانشین من علیست تا میرسد به حضرت قائم
4)هر که فاطمه بیازارد مرا وهرکه مرا بیازارد خدا را آزده ......پس تکلیف عمر وابوبکر چیست که فاطمه را کشتند؟؟؟
5) عمار به دست گروهی کافر کشته میشود( پس چرا معاویه که عمار را کشت دایی اهل سنت می نامیدش)
5)...........
باز همعرض می کنم به اختصار نوشته ام وگرنه اینقدر مطالب در تایید و حقانیت تشیع و رد عمر وابوبکر در کتب اهل سنت هست که فقط دیده بینا باید درک کند ومطالعه بفرماید.
من برادران اهل سنت را برای شروع تحقیقاتشان رجوع می دهم به اهانت هایی که بزرگوارانشان ( عمر-ابوبکر-عایشه-معاویه-یزید-و.... به ساحت مقدس پیامبر روا داته اند در همین کتب خودتان)
اول این موضوع تحقیق بفرمایید ببینید این پیامبری که سنگش به سینه میزنید چطور مظلومانه مورد هتک حرمت بزرگانتن قرار میگیرد؟؟؟ به عنوان نمونه عرض کنم:
عایشه در کتب خود شما روایت می کند:
1)پیامبر از آفریقا رقاصه می آورد و در مسجد، آنها می رقصیدند ومن درحالی که سوار پیامبر بودم (یا درآغوشش) نگاه می کردیم ولذت می بردیم
2) پیامبر موقع سجده یه نیشگونی (به قول امروزی ها: یه حالی ) از من میگرفت چون من پاهایم جلوی سجاده اش دراز میکردم
این دونمونه فقط از باب آشنایی ذکر شد وگرنه اگر اتهامات عایشه به پیامبر در کتابهایتان ببیند روزی هزاران بار لعنت می کنید ایشان را که چنین ساحت مقدس رسول خدا را مورد اتهاماتی مثل ....قرار داده است.
ای خدا حقایق روشن است پس دیدگان آنهایی که طالب حقند ودر پی اسلام راستین محمدی هستند باز نما


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
علی، اهل سنت، شیعه، سنی، عمربن خطاب
دانلود کتاب شریف اصوال کافی

  کتاب شریف اصول کافی از تالیفات گرانقدر ثقةالاسلام ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی رحمه الله علیه میباشد. این کتاب شریف جزء کتب اربعه شیعه میباشد. جناب کلینی پس از عمری جستجو و سفر موفق به جمع آوری احادیث شریف این کتاب گردید

در چهار جلد:
دانلود کتاب اصول کافی جلد اول
دانلود کتاب اصول کافی جلد دوم
دانلود کتاب اصول کافی جلدسوم
دانلود کتاب اصول کافی جلد چهارم

دوستان حتما دانلود بفرمایید -------حجم بسیار کم--------راحتی در مطالعه
منبع :
http://www.downloadbook.org


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
دانلود کتاب شریف اصوال کافی
جواب اهل سنت چیست؟

جواب اهل سنت چیست؟
همانگونه که می دانیم اهل سنت معتقدند پیامبر اکرم (ص) وصیت نکرده اند وبدون وصیت از دنیا رفته اند .این امر را جهت نفی امامت علی (ع) که از وصایای رسول خدا به امر حضرت حق   بود و جهت تایید خلافت ابوبکر  منکر میشوند. یعنی می گویند : پیامبر وصیت نکرده از دنیا رفت.
دقت بفرمایید:
خداوند متعال در آیه {180} سوره بقره می فرماید:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ‌ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَ‌کَ خَیْرً‌ا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَ‌بِینَ بِالْمَعْرُ‌وفِ ? حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ

{{دستور داده شد که چون مرگ یکی از شما فرا رسد اگر دارای متاع دنیاست وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل و به قدر متعارف. این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.}}
ملاحظه  می فرمایید خدواند سبحان  وصیت کردن را  از مقامات پرهیزگاران می داند. یعنی از پرهیزگارانند کسانی که وصیت می کنند .
حالا چطور میشود  پیامبری که این آیه از طرف خداوند کریم بر اول نازل شده و او آن را به امت ابلاغ فرموده اند خود  به آن عمل نکند ؟؟؟  یعنی رسول خدا از پرهیزگاران نیست؟؟؟

شکی نیست وشکی نخواهد بود که رسول خدا  وصیت کرده اند بارها وبارها  و دلیل تکرار وصیت خود برای بعد از ارتحالشان هم اینست که مقام نبوت به امر خداوند متعال می بایست خود اولین عمل کننده به شرع و تک تک آیات خداوند باشند تا امت نیز ضمن داشتن متن قرآن ، در مقام عمل هم شاهد باشد بر نحوه اجرای فرامین خداوند متعال.

پس اینکه بگویند رسول خدا وصیت نکرده از دنیا رفته اند   بی شک جسارتی عظیم و توهینی بی نهایت در درجه اول به خدواند متعال است که رسولی فرستاده که اولین نفر در نغض فرامینش می باشد و بعد هم  جسارت است به مقام والایی رسول خدا.

از جمله دو مورد قطعی ویقینی وثابت شده و متواتر با سندهای صحیح بدون شک ،در وصیت  وسفارشات رسول خدا این دو مورد است:
1) امامت امت بعد از ایشان با علی (ع) و حسن وحسین و 9 امامی که از صلب حسین (ع) متولد می شوند. که در چندین جا به نام،  آنها را ذکر فرموده اند
2) قضیه فدک که آن را در طول حیات مبارکشان به فاطمه زهرا بخشیده بودند ( شخصی و خانوادگی حضرت) و بارها بر آن تاکید داشته اند.
متاسفانه همین دو مورد جز اولین مواردیست که ابوبکر و عمر پسر خطاب آن را نادیده گرفتند  که نهایت منجر به  شهادت فاطمه زهرا به دست عمر پسر خطاب به امر ابوبکر می شود .



نظرات شما | لینک ثابت مطلب
خداوند متعال در آیه {180} سوره بقره، وصیت کردن
آیا کسى از علماى اهل سنّت، منکر احادیث مهدویت شده است؟

آیا کسى از علماى اهل سنّت، منکر احادیث مهدویت شده است؟

پاسخ:

برخى از علماى اهل سنّت درصدد انکار وتوجیه روایات مهدویت برآمده تا این موضوع مهم را در جامعه لوث کنند که از آن جمله مى‏توان از افراد زیر نام برد:
1 - ابن خلدون؛ او گرچه موضوع مهدویت را مشهور بین کافه اهل اسلام در گذر زمان‏ها مى‏داند ولى با تمسک به قاعده "جرح، مقدم بر تعدیل است"(مقصود از این قاعده این است که تضعیف یک راوى مقدم بر توثیق آن است. ) درصدد ابطال روایات مهدویت برآمده است.(تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 322-311)
2 - محمّد ابوزهره؛ او نیز خطّ ابن خلدون را ادامه داده ومى‏گوید: علماى اهل سنّت در سندهاى این احادیث خدشه کرده‏اند، ولذا این عقیده را نزد اهل سنّت ثابت نمى‏داند.(الامام الصادق (ع)، ص 239)
3 - سعد محمّد حسن از شیوخ ازهر؛ او نیز به دنبال نقّادین احادیث مهدویت رفته وحرف‏هاى آنها را تکرار مى‏کند.(المهدیة فى الاسلام، ص 69)
4 - محمّد فرید وجدى؛ او مى‏گوید: "بسیارى از امامان حدیث، احادیث مهدویت را تضعیف نموده‏اند...".(دائرة المعارف قرن عشرین، ج 10، ص 481)
5 - احمد امین مصرى؛ او نیز به کلام ابن خلدون رضایت داده است.(المهدى والمهدویة، ص 108)
6 - شیخ جبهان؛ او نیز از جمله کسانى است که گمان کرده احادیث مهدویت همگى باطل است.
(تبدید الظلام، ص 480-479)
7 - شیخ سائح لیبیایى؛ او نیز از جمله کسانى است که احادیث مهدویت را نقد کرده است.(تراثنا وموازین النقد، ص 187)
پاسخ اجمالى: از آنجا که تکیه‏گاه کلام عموم مخالفین احادیث مهدویت، ابن خلدون است، لذا در نقد کلمات آنها به ردّ کلام ابن خلدون به صورت اجمالى بسنده مى‏کنیم:
1 - ابن خلدون هنگام نقد احادیث مهدویت تنها به برخى از روایات مى‏پردازد، در حالى که روایات دیگرى وجود دارد که از صحت سند برخوردار است. لذا دکتر بستوى 46 روایت را با سند صحیح یا حسن در زمینه مهدویت در کتاب خود آورده است.(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة)
2 - او تنها اسامى برخى از صحابه را نقل کرده که احادیث مهدویت را نقل کرده‏اند، در حالى که بیش از اینهاست، ولذا شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد اسامى 26 نفر از صحابه را که ناقل احادیث مهدویتند نقل کرده است.(عقیدة اهل السنة والأثر فى المهدى المنتظر، ص 128)
3 - همو مى‏گوید: "ابن خلدون شخصى موّرخ است نه رجالى ولذا به تضعیفات او توجهى نمى‏شود...".
4 - اینکه ابن خلدون جرح را مقدم بر تعدیل مى‏داند نزد اهل سنّت عمومیت ندارد؛ زیرا عوامل جرح نزد آنان مختلف است. برخى با کوچک‏ترین جهت راوى را جرح مى‏کنند؛ لذا متخصصان فن شرط کرده‏اند که علت جرح باید تفسیر شود که به چه جهتى بوده است. از جمله کسانى که این قاعده را قبول ندارند ابن حجر عسقلانى، قاضى سبکى، خطیب بغدادى، نووى، سخاوى، سیوطى وسندى است.
دکتر عبدالحکیم بستوى مى‏گوید: "حتى در صورتى که جرح در راوى به اثبات برسد، هر جرحى روایت را از اعتبار ساقط نمى‏کند، بلکه برخى از جرح‏ها است که شدید بوده ومستلزم ترک روایت است. وبرخى تا این حدّ نیست، بلکه راوى متّصف به جرح با غیر خود از کسانى که داراى اعتبارند تقویت شده وروایتش قابل احتجاج است".(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة، ص 365-364)
5 - ابن خلدون احادیث را احصا نکرده ونمى‏داند که از حدّ تواتر گذشته است ولذا احتیاج به بررسى سندى ندارد.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
آیا کسى از علماى اهل سنّت، منکر احادیث مهدویت شده است؟
چرا بخارى ومسلم احادیث مهدویت‏ را در صحاح خود ذکر نکرده‏اند؟

چرا بخارى ومسلم احادیث مهدویت‏ را در صحاح خود ذکر نکرده‏اند؟

پاسخ:

از جمله اشکالات برخى بر قضیه مهدویت از سوى اهل سنّت آن است که بخارى ومسلم اشاره‏اى به احادیث مهدویت نکرده وآنها را در صحیح خود نقل نکرده‏اند، واین به نوبه خود مى‏تواند سبب وهن وضعف این احادیث باشد.
احمد امین مصرى مى‏گوید: "از افتخارات صحیح بخارى ومسلم آن است که این گونه احادیث در آن دو وارد نشده است، گرچه در غیر این دو کتاب از کتاب‏هاى حدیث وارد شده است".
(المهدى والمهدویة، ص 41 ؛ ضحى الاسلام، ج 3، ص 277)
همین اشکال از ناحیه اشخاصى دیگر از متفکرین غرب‏زده اهل سنّت از قبیل شیخ محمد ابوزهره، سعد محمّد حسن، حسین سائح لیبیایى مغربى، سید محمد رشید رضا وشیخ بن محمود وارد شده است.(الامام الصادق (ع)، ص 239-238)(المهدیة فى الاسلام، ص 69)(تراثنا وموازین النقد، ص 187-185)(تفسیر المنار، ج 9، ص 499)(لا مهدىّ ینتظر بعد الرسول، ص 6)
پاسخ: این اشکال مورد توجه اهل سنّت واقع شده وشدیداً با آن به مقابله پرداخته‏اند.
"دکتر بستوى" مى‏گوید: "اینان گمان مى‏کنند که بخارى ومسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکرده‏اند. این گمانى باطل است، زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته وهرگز چنین ادعایى نکرده‏اند".(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة)
بخارى مى‏گوید: "آنچه را که در کتاب خود "الجامع الصحیح" آورده‏ام صحیح است ولى چه بسیار احادیث صحیح‏السندى که به جهت طولانى شدن کتابم نقل نکردم".(مقدمه ابن الصلاح، ص 22-21)
مسلم بن حجاج قشیرى مى‏گوید: "من تمام احادیث صحیح نزد خود را در این کتاب "صحیح" نیاورده‏ام، بلکه درصدد آن بوده‏ام که تنها احادیثى را ذکر کنم که اجماعى است".
حاکم نیشابورى مى‏گوید: "بخارى ومسلم حکم به عدم صحت احادیثى که در دو کتابشان نیامده نکرده‏اند".(مستدرک حاکم، ج 1، ص 2)
ابن قیم جوزیه مى‏گوید: " آیا بخارى گفته است که هر حدیثى را من در کتابم نیاورده‏ام باطل وغیر حجت وضعیف است؟ چه بسیار احادیثى که بخارى به آنها در غیر کتاب "الجامع الصحیح" احتجاج نموده ولى در این کتاب نیاورده است. وچه بسیار احادیثى که در غیر این کتاب تصحیح نموده ولى در این کتاب نیاورده است".(کتاب زاد المعاد)
عبدالمحسن بن حمد العباد مى‏گوید: "حدیث صحیح همان گونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو از کتاب‏هاى حدیثى نیز وجود دارد، مثل: موطأ، صحیح ابن‏خزیمه، صحیح ابن‏حبّان، مستدرک حاکم، جامع ترمذى، سنن ابى‏داوود، سنن نسائى، سنن ابن‏ماجه، سنن دارقطنى، سنن بیهقى ودیگر کتب، واین امرى در نهایت وضوح وآشکار است".
(الامام المهدى عند اهل السنة، ج 2، ص 445، به نقل از او)
دیگر اینکه چه کسى ادّعا کرده که بخارى ومسلم توجهى به احادیث مهدویت به طور عموم نداشته‏اند؟ این حرف باطل است، زیرا این دو به برخى از احادیث مربوط به خروج مهدى (ع) اشاره کرده‏اند. از قبیل:
الف) احادیث خروج دجال
بخارى وخصوصاً مسلم احادیث زیادى را در باب خروج دجال از طرق مختلف نقل کرده‏اند.
(صحیح بخارى، ج 4، ص 143، کتاب الانبیاء، باب ما ذکر عن بنى‏اسرائیل ؛ صحیح مسلم با شرح نووى، ج 18، ص85)
ابن حجر عسقلانى با نقل کلامى از آبرّى در تواتر احادیث مهدى (ع) قصه دجال را به خروج حضرت مهدى (ع) ربط مى‏دهد.(تهذیب التهذیب، ج 9، ص 125)
ب) احادیث نزول عیسى بن مریم
بخارى به سند خود از ابوهریره نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: "کیف انتم إذا نزل ابن مریم فیکم وامامکم منکم"؛ "شما را چه خواهد شد زمانى که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالى که امام شما از میان شماست."(صحیح بخارى، ج 4، ص 143)
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است.(صحیح مسلم، ج 1، ص 94)
مقصود از امام در این روایات کسى جز مهدى (ع) نخواهد بود، ولذا شارحین صحیح بخارى همگى متفق القول "امام" در این روایت را حضرت مهدى (ع) معرفى کرده‏اند.
ج) احادیث بخشش مال
مسلم به سند خود از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: "یکون فى آخر امّتى خلیفة یحثى المال حثیاً لا یعدّه عدداً"؛ "در پایان امتم خلیفه‏اى خواهد بود که مال فراوان مى‏دهد بدون آنکه شماره کند."(صحیح مسلم، ج 8، ص 185)
با رجوع به روایات دیگر پى خواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان حضرت مهدى (ع) است.
ابن‏ابى‏شیبه به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یخرج رجل من أهل بیتى عند انقطاع من الزمان وظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً"؛ "مردى از اهل بیتم بعد از وقفه‏اى از زمان وظهور فتنه‏ها خروج خواهد کرد که عطاى او ریزان است."(المصنّف، ابن ابى‏شیبه، ج 8، ص 678)
د) احادیث خسف بیداء
مسلم در "صحیح" به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یعوذ عائذ بالبیت فیبعث إلیه بعث فإذا کانوا ببیداء من الأرض خسف بهم"؛ "شخصى به خانه پناه مى‏برد، لشکرى به سوى او فرستاده مى‏شود، آن لشکر به سرزمین بیداء که مى‏رسد در آنجا به زمین فرومى‏رود."(صحیح مسلم، ج 8، ص 167)
با مراجعه به سایر روایات پى مى‏بریم که فرورفتن زمین بیداء از علائم ظهور حضرت مهدى (ع) است.(مستدرک حاکم، ج 4، ص 520)
منبع:http://www.antishobhe.blogfa.com/

نظرات شما | لینک ثابت مطلب
چرا بخارى ومسلم احادیث مهدویت‏ را در صحاح خود ذکر نکرده‏اند؟
نظرابو حنیفه راجع بِه ابوبکر

در این پُست، قصد داریم یه نگاهی گذرا به کتب اهل سنت بیندازیم و ببینیم که ابو حنیفه راجع بِه ابوبکر چه گفته است؟!

به این سخن عجیب و پر معنای  ابوحنیفه که یکی از رؤسای فقهی و مذهبی اهل سنت می باشد گوش فرا دهید که چه گفته است!

وی در این سخن تاریخی، پرده ضخیم جعل و تحریف را از حقایق تاریخی بر می دارد و می گوید:

إیمان أبی بکر الصدیق وإیمان إبلیس واحد!!!

یعنی: ایمان و اعتقادات ابوبکر با ایمان ابلیس یکی است.!!!

مصدر و سند حدیث:

(حافظ ابی بکر احمد بن علی الخطیب البغدادی (متوفای سال 463 هـ) در کتاب تاریخ بغداد، جلد 13 ، صفحه 373، الناشر دار الکتاب العربی ــ بیروت )


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
نظرابو حنیفه راجع بِه ابوبکر
احادیث پیامبر (ص) درباره شیعیان (از کتب اهل سنت)

سلام بر جویندگان حقیقت

خیلی از مخالفان و منکران ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، بر این باورند که مدتها بعد از ظهور اسلام، مذهب تشیع تاسیس گردید. (و به قول خودشان، عبدالله بن سبأ یهودی، بانی و مؤسس مذهب شیعه است). اینان حتی به کتابهای خود مراجعه نمی کنند و ببینند که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) ده ها حدیث درباره ی شیعیان امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم السلام) فرموده است.

بنده نیز در اینجا به نیت چهارده معصوم (علیهم السلام) چهارده حدیث از کتب اهل سنت که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به علی (علیه السلام) و شیعیانش بشارت داده است را ذکر کرده ام.

دوستان، بنده این احادیث را در منابع مختلفی پیدا کردم، اکثر آنها را از سایت های شیعه ی عرب زبان در آورده ام، و آنها را به زبان فارسی ترجمه کردم، لذا مرا از دعای خیرتان، فراموش نکنید.

1- جلال الدین السیوطی در تفسیر خود «الدر المنثور» از جابر بن عبد الله انصاری که از کبائر صحابه خاتم الانبیاء بوده نقل می نماید که جابر گفت در خدمت رسول اکرم بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد پیامبر فرمود: «والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته هم الفائزون». یعنی: « قسم به او که جان من در دست اوست، این (علی) و شیعیان او، رستگاران روز قیامت هستند». (الدر المنثور ج6 ص 379 )

2- و نیز در همان تفسیر ( الدر المنثور ج 8 ص 589) از ابن عباس (حبر امت) نقل شده است: هنگامیکه آیه ی 7 سوره بینه { إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ } نازل شد، پیامبر ( صلى الله علیه وآله ) به امیرالمؤمنین علی -علیه السلام - فرمود: «هو أنت وشیعتک یوم القیامة راضین مرضیین». (النهایة ابن الأثیر ج 4 ص 106 اللمعة البیضاء، ص413، حدیث 1125 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص459 ; المناقب، ص265، حدیث 247 )

3- ابن حجر در باب 11 صواعق و نیز علامه سمهودى در جواهر العقدین از «حافظ جمال الدین محمد بن یوسف زرندى مدنى» نقل مى کند که: چون آیه مذکور نازل گردید، پیغمبر اسلام خطاب به على (ع) فرمود: «یا علیّ هو أنت و شیعتک، تأتی أنت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیین و یأتی أعداؤک غضباناً مقمحین قال یا رسول الله و من عدوّی؟ قال: من تبرأ منک و لعنک» یعنی : ««یا على! تو و شیعیانت خیر البریه هستید. روز قیامت تو و شیعیانت در حالى که از خدا راضى و خدا هم از شما راضى است، مى آیید و دشمنان تو با حالتى خشمناک که دستهایشان به گردنشان بسته مى باشد، خواهند آمد. آنگاه امیرالمؤمنین (ع) پرسید دشمن من کیست؟ فرمود: کسى که از تو بیزارى مى جوید و تو را لعن مى نماید». (ینابیع المودة لذوی القربى، ج 2، صص357 و 452 ; النهایة، ج 3، ص276 به نقل از الغدیر، ج 3، ص78 )

4- پیامبر (ص) فرمود : «أی علیّ ألم تسمع قول الله تعالى: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ) هم أنت و شیعتک و موعدی و موعدکم الحوض إذا اجتمعت الأمم للحساب تدعون غرّاً محجّلین» یعنی «یا على! آیا آیه شریفه (کسانى که ایمان آورده اند و صاحبان عمل صالح و خیر البریه...) را نشینده اى؟ به درستى که آن ها «شیعیان» تو مى باشند و وعده گاه من و شما در روز قیامت، کنار حوض کوثر خواهد بود. همان روزى که خلایق، براى رسیدگى به حساب گرد آیند، شما را نیز بخوانند، و شما روسفید خواهید بود و شما را پیشواى روسفیدان صدا زنند.» (این حدیث را ابو المؤید موفق بن احمد خوارزمى در مناقب حاکم ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله الحسکانى در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، محمد بن یوسف گنجى شافعى در «کفایة الطالب» و سبط ابن جوزى حنفى در «تذکرة الخواص و در ینابیع المودة لذوى القربى، ج 1، ص125 و ج 2، ص357 آمده است)

5- ابن حجر در صوائق از ام سلمه و از قول پیامبر روایت کرده است که پیامبر (صلى الله علیه و آله) به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «یا علی أنت وأصحابک فی الجنة, أنت وشیعتک فی الجنة» یعنی : «تو و یارانت در بهشت جای دارید، و شیعة تو در بهشت سکنی گزینند» (الصواعق ص 161 و نیز در تاریخ بغداد 12/289 )

6- و زمخشری در کتاب خود (ربیع الابرار) ذکر کرده است که پیامبر فرمود «یا علی اذا کان یوم القیامة اخذت بحجزة الله، وانت اخذت بحجزتی، واخذ ولدک بحجزتک وأخذ شیعة ولدک بحجزتک وأخذ شیعة ولدک بحجزهم فنریَ این یؤمربنا؟». یعنی : « ای علی! وقتی روز قیامت به هم رسد من دامنِ خدا را می‌گیرم، و تو دامن و بند کمر مرا، وفرزندان تو دامنِ تو را، و شیعة فرزندان تو دامنِ آنها را؛ آنگاه در انتظارِ آن خواهیم بود که دستور دهند ما را به کجا برند».

7- احمد در مناقب و ابن حجر در صواعق ص 161 نقل کرده اند که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: «أما ترضى أنک معی فی الجنة وشیعتنا عن إیماننا وشمائلنا». یعنی : « آیا به این راضی نیستی که با من در بهشت باشی و شیعیانمان در سمت چپ و راست ما قرار گیرند؟ ».

8- مغازلی به سند خود از انس بن مالک روایت کرده است که پیامبر (صلى الله علیه وآله ) فرمود: «یدخلون من أمتی الجنة سبعون ألف لا حساب علیهم, ثم التفت إلى علی فقال: هم شیعتک وأنت أمامهم» یعنی : «از امت من هفتاد هزار نفر وارد بهشت می گردند که حساب و باز پرسی در مورد آنها به عمل نمی آید». آنگاه رو کرد به علی(ع) و فرمود: « اینان شیعیان تو هستند و تو امام و رهبر آنها می باشی». (مناقب المغازلی : 293).

9- پیامبر می فرمایند: « إذا کان یوم القیامة دعی الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم , إلا هذا ـ یعنی علیاً ـ وشیعته , فانهم یدعون بأسمائهم واسماء آبائهم لصحة ولادتهم» یعنی رسول خدا فرمودند: چون قیامت ‏بر پا گردد تمام مردم با اسمهاى خودشان و اسمهاى مادرانشان خوانده مى‏شوند، مگر این (مقصود امیر المؤمنین است) و شیعیان او. (مروج الذهب ج 2 ص 51 و ج3 ص 7).

10- پیامبر (صلى الله علیه وآله) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : « یاعلی، إن الله قد غفر لک و لذریتک و لولدیک و لأهلک و لشیعتک و لمحبی شیعتک» یعنی «ای علی! همانا خداوند تو را و ذریّه ات را و پدر و مادرت را و خانواده ات را و شیعیان و پیروانت را و محبین شیعیانت را بخشیده است». (الصواعق : 161 و 232 و 235) .

11- پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : « یا علیّ ، إن أول أربعة یدخلون الجنة : أنا و أنت و الحسن و الحسین و ذرارینا خلف ظهورنا و أزواجنا خلف ذرارینا و شیعتنا عن أیماننا و عن شمائلنا » یعنی : «یا علی! اولین چهار نفری که وارد بهشت می شوند، من و تو و حسن و حسین هستیم و سپس ذریه? ما و پس از آنها همسران ما هستند و شیعیانمان در طرف راست و چپ ما قرار دارند.» (المعجم الکبیر للطبرانی ج1 ص 319 ح 950 , تاریخ دمشق لابن عساکر ج 5 ص 543 , الصواعق : ص 161 , مجمع الزوائد ج 9 ص 131) .

12- در کفایة الطالب، ص135، و در مجمع الزواید ج 9 ص 131 آمده است که حضرت رسول (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «انت اول داخل الجنة من امتی وان شیعتک علی منابر من نور مسرورون مبیضة وجوههم حولی ,اشفع لهم فیکونون غدا فی الجنة جیرانی» یعنی : تو نخستین کسی از امت من هستی که وارد بهشت می شوی و شیعیان و پیروانت بر منبرهایی از نور، شاد و خرم، با صورت هایی سفید و نورانی، گرداگرد من خواهند بود. من شفاعتشان را می کنم و آنها فردا، در بهشت برین، همسایگانم می باشند».

13- حاکم در مستدرکش، ج 3 ص 160، و ابن عساکر در تاریخش، ج4 ص318، و محب الدین در ریاضش، ج2 ص253، و ابن الصباغ در فصولش، ص 11 نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود: «انا الشجرة و فاطمة فرعها و علی لقاحها و الحسن و الحسین ثمرتها و شیعتنا ورقها» یعنی: من اصل درختم و فاطمه فرع آن و علی لقاح آن و حسن و حسین میوه های آن و شیعیانمان برگهای آنند.»

14 - رسول خدا (ص) فرمود: «انگشتان خود را با انگشتری عقیق بیارائید زیرا عقیق نخستین سنگی است که برای خدا به وحدانیت? برای من به نبوت? برای علی به وصایت و خلافت ، برای فرزندانش به امامت و برای شیعیان علی به بهشت گواهی داده است». ( مناقب المغازلی ص281 )

منبع:http://imam-ali-mola.blogfa.com/


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
احادیث پیامبر (ص) درباره شیعیان (از کتب اهل سنت)
حضرت خدیجه، اولین شیعه على علیه‏السلام

خدیجه و ازدواج با پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله
«کانت خدیجة امرأة عاقلة شریفةً مع ما اراد الله بها من الکرامة و الخیر و هى یومئذ افضلهم نسبا و اعظمهم شرفا و اکثرهم مالاً؛ (1)
خدیجه بانویى عاقل و شریف بود. به اضافه آنچه خداوند از بزرگوارى و خیر نسبت به او اراده کرده بود و او آن روز برترین در نسب و بزرگ‏ترین در شرف و ثروتمندترین زنان در زمان خود بود.»
حضرت خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد ـ که 68 سال پیش از هجرت در قریش متولد شده بود ـ (2) بانویى پرهیزکار و پاکدامن بود. چنان که به طاهره (3) مشهور شد، او به دلیل استعداد قوى خود، یکى از ثروتمندترین افراد قریش بود. با این همه، همواره بخشى از اوقات خود را در محضر علماى بزرگ و کسب دانش از آنان مى ‏گذراند. در همین نشست‏هاى علمى بود که متوجّه شد، به زودى پیامبرى ظهور خواهد کرد (4) . با روى دادن اتفاقى چند، سرانجام پیامبر خاتم را شناخت و به تقاضاى خود با وى ازدواج کرد. این رویداد بزرگ در حدود 28 سال قبل از هجرت روى داد (5) و از آن پس خدیجه عمر خود را به همدلى، همسرى، همرازى و همراهى پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله گذراند.
على و محمد نور واحد
بنابر نظر مشهور امیرمؤمنان على علیه‏السلام در سیزدهم رجب سى سال پس از عام الفیل در میان خانه کعبه متولد شد و در آن وقت پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله بیست و هشت ساله بود. (6) در روایات معتبر مى‏ خوانیم: پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود:«ان الله تبارک و تعالى خلق علیّا من نورى و خلقنى من نوره و کِلانا من نورٍ واحد؛ خداوند تبارک و تعالى على را از نور من و مرا از نور خودش خلق کرد و هر دوى ما از یک نور هستیم.» (7)
این روایت به خوبى میزان همبستگى پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و على علیه‏السلام را نشان مى‏ دهد، لذا طبیعى است که بعد از تولد على علیه‏السلام پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله نهایت کوشش خود را جهت ارتباط بیشتر با على علیه‏السلام صرف کنند.
براساس منابع تاریخى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله تا سه سالگى على، در خانه ابوطالب بود. (8) پس از آن به منزل خدیجه علیهاالسلام رفت. در طول این مدت پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله همواره در تربیت على علیه‏السلام مى‏ کوشید و با او پیوند داشت، لذا هنگامى که مادر حضرت على علیه‏السلام نوزادش را خدمت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آورد، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از او خواست، گهواره علیه‏السلام على را کنار رختخوابش قرار دهد، حضرت گهواره على علیه‏السلام را تکان مى‏داد؛ به او غذا مى‏داد؛ على علیه‏السلام را بغل مى‏ گرفت و مى ‏فرمود: «این کودک برادر و در آینده ولى، یاور، وصى و همسر دختر من خواهد بود.» (9)
حضرت على علیه‏السلام بعدها این توجه خاص پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را این گونه توضیح داده است: «وقد علمتم موضعى من رسول الله صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وَضَعنى فى حجره و انا ولید یضمنى الى صدره و یکنفنى فى فراشه و یمسّنى جسده و یُشمّنى عرفه و کان یمضغ الشى‏ء ثم یلقّمُنى؛(10) شما از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مقام مخصوصى که نزد او داشتم، مطلع هستید. مرا در کنار خود قرار مى‏داد، هنگامى که نوزاد بودم، مرا به سینه خود مى‏گرفت و در کنار بستر خود مرا حمایت مى‏کرد و دست بر بدنم مى‏کشید و بوى خوش خود را به مشامم مى‏رساند. او غذا را مى‏جوید و سپس در دهان من مى‏گذاشت.»
على در خانه خدیجه
طبیعى بود که این عشق و علاقه محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله به على که از خواستگاهى الهى و منبعث از پیوستگى حقیقى آن حضرت به امیر مؤمنان بود، او را وادار مى‏ کرد به نحوى على علیه‏السلام را بیشتر با خود همراه سازد و او را با تربیت الهى خود تربیت کند. لذا مى‏ بینیم خود حضرت پیشنهادى به ابوطالب مى ‏دهد و على را به خانه‏اش مى‏آورد و حضرت خدیجه با على علیه‏السلام آشنا مى‏شود.
دوران قبل از بعثت
على در خانه خدیجه رشد و نمو مى‏یابد و خدیجه مانند مادرى مهربان به وى مى‏ نگرد. بیشترین لحظات عمر على علیه‏السلام در این دوره نیز با پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آلهسپرى مى‏ شود. هر چند در خانه خدیجه است ولى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله چون قصد دارد بر او در تمام مراحل نظارت کند، توجه ویژه‏اى به او مى‏کند، خصوصا در دوره‏هاى طولانى اعتکاف در غار حرا و... لذا امام علیه‏السلام خود مى‏ فرمود: «و لقد کنت اتّبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لى کل یوم من اخلاقه علما و یامرنى بالاقتداء به؛ (11) من مانند بچه ناقه‏اى که دنبال‏ مادر مى‏ رود، در پى پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله مى‏ رفتم، هر روز از اخلاق خود نکته‏اى به من مى‏ آموخت و دستور مى‏ داد از آن پیروى کنم.»
آرى! به تعبیر ابن ابى الحدید: «على آن چنان با پیامبر همراه بود که هر وقت پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله از شهر خارج مى ‏شد و به غار حرا مى ‏رفت، او را نیز با خود مى ‏برد.» (12)
البته حضرت على علیه‏السلام در این دوره براى تهیه غذا به منزل بر مى‏گشت و از خدیجه علیهاالسلام غذاى لازم را براى پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله مى ‏گرفت و به حضرت مى‏ رساند. همچنین اگر لازم بود، خبرى به خدیجه علیهاالسلام یا پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله رسانده شود، على علیه‏السلام این کار را انجام مى‏ داد.
دوره بعثت
رسالت غیر علنى
آن گونه که گفتیم، ارتباط پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله با على علیه‏السلام صرفا یک ارتباط عاطفى یا خویشاوندى نبود، بلکه برآمده از پیوندى قدسى بود. از این روى، با این که على علیه‏السلام هنوز کودکى چندین ساله است، زودتر از خدیجه علیهاالسلام ایمان مى‏ آورد و خدیجه علیهاالسلام بعد از وى به عنوان دومین نفر و اولین زن اسلام را مى‏پذیرد. بر این اساس پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اوّلکم واردا على الحوض، اوّلکم اسلاما، على بن ابى طالب...؛نخستین کسى که بر حوض (کوثر) بر من وارد مى‏شود، اولین کسى است که اسلام آورد. [یعنى [على بن ابى طالب است.» (13)
در روایتى دیگر امام على علیه‏السلام نیز بر این واقعیت تأکید مى‏کند: «لقد صلیت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنین و انا اول من صلى معه؛(14) من هفت سال قبل از مردم با رسول خدا نماز گزاردم و من اولین کسى هستم که با او نماز گزارد.»
بعد از حضرت على علیه‏السلام ، خدیجه علیهاالسلام نیز ایمان مى‏آورد و به این ترتیب خانواده سه نفرى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همه مؤمن به دین او مى‏شوند.
شرح یک اشتباه
متأسفانه با وجود روایات متعدد و قراین واضح، عده‏اى کوشیده‏اند نه به خاطر خدیجه علیهاالسلام که به خاطر دشمنى با على علیه‏السلام سابقه وى در اسلام را مخدوش کنند. لذا ایمان خدیجه را بر او مقدم مى‏دارند. از جمله، درباره ایمان آوردن على علیه‏السلام مى‏گویند: وقتى على علیه‏السلام بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وارد شد که خدیجه با پیامبر مشغول نماز بود. على پرسید این عمل چیست؟... (15)
اما با توجه به این که شیعه و سنى گفتار امیرالمؤمنین را قبول دارند، شیعه به خاطر عصمت امام و اهل سنت به خاطر این که صحابه را عادل مى‏دانند و على علیه‏السلام را از صحابه مى‏دانند، مى‏توان این شبهه را با توجه به سخن خود امیر مؤمنان علیه‏السلام رد کرد، آن جا که مى‏فرماید: «کنتُ اسمعُ الصوت و ابصر الضوء سنین سبعا و رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله حینئذ صامت ما اذن له فى الانذار والتبلیغ؛(16) من هفت سال صدا را مى‏شنیدم و نور را مى‏دیدم و پیامبر در آن روز ساکت بود و اجازه انذار و تبلیغ به او داده نشده بود.» و در روایتى نیز پیش از این خواندید که حضرت تصریح کرد هفت سال قبل از دیگران با پیامبر نماز مى‏خواند.
در روایتى دیگر امام از ایمان خدیجه علیهاالسلام چنین یاد مى‏کند: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم ارى نور الوحى و الرسالة و اشم ریح النبوة؛ (17) خانه‏اى واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و خدیجه علیهاالسلام و من سومین آن دو بودم. نور وحى و رسالت را مى‏دیدم و بوى نبوت را استشمام مى‏کردم.» در هر صورت على علیه‏السلام و خدیجه علیهاالسلام با پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اولین جامعه اسلامى را تشکیل دادند و در دوره دعوت غیر علنى به اجراى مراسم عبادى و نماز مى‏پرداختند.
در دوره‏اى که هنوز غیر این سه نفر کسى مسلمان نشده بود، خدیجه و على به یارى محمد مى‏شتابند و نه تنها در منزل یا کوه حراء که در کنار مسجد الحرام و کعبه و در منظر و مرعى کفار نماز مى‏خوانند و حضور اولین جامعه کوچک اسلامى را به مسافران و مقیمان اطلاع مى‏دهند. این ارتباط‏ها همچنان ادامه داشت تا آن که نوبت به خطیرترین مرحله رسالت رسید.
اعلام عمومى رسالت
این مرحله، سخت‏ترین و گاه دردناک‏ترین مراحل براى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و خانواده اوست. در این دوره، خصوصا سال‏هاى آغازین آن، خدیجه و على به شدت تحت فشار قرار داشتند و گاه خطر کشته شدن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را نیز مشاهده مى‏کردند. یکى از حوادث این دوره که در راستاى حمایت خدیجه و على علیه‏السلام از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قابل مطالعه است، موضوعى است که مسلم و بخارى در صحیح خود نقل مى‏کنند.
«در ایام حج روزى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به بالاى کوه صفا رفت و با صداى بلند به مردم خطاب کرد: «اى مردم! من رسول پروردگار هستم.» آن گاه به کوه مروه رفت و باز سه بار مطلب خود را با صداى بلند به گوش مردم رساند. اما جاهلان عرب هر یک سنگى برداشته و در پى حضرت روان شدند. ابوجهل نیز سنگى برداشت و روان شد. او سنگ را چنان پرتاب کرد که به پیشانى حضرت خورد. خون بر صورت رسول خدا جارى شد. پیامبر به کوه ابوقبیس (متکى) رفت و مشرکان نیز در پى او روانه شدند. در این بین شخصى خود را به نزد على علیه‏السلام رساند و گفت: «پیامبر را کشتند.» حضرت گریست و با شتاب خود را به خدیجه رساند و او را از این خبر وحشتناک مطلع کرد. خدیجه نیز به شدت غمگین و منقلب شد چنان که نتوانست بر خود مسلط شود و اشک بر گونه‏هایش جارى گشت.» (18)
به این ترتیب هر دو براى رساندن خود به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همه جا را جست‏وجو کردند، در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نازل شد و فرمود: «از گریه خدیجه، ملائکه به گریه در آمدند. او را بخواه و سلام به او برسان و بگو، خدا به تو سلام مى‏رساند و او را به خانه‏اى در بهشت که از نور زینت شده است، بشارت ده.»
على و خدیجه که همچنان در پى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بودند، سر انجام آن حضرت را با صورتى خونین یافتند و به خانه آوردند. اما قریش که مطلع شدند، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با کمک على و خدیجه به خانه منتقل شده، در پى آن‏ها روانه شدند، خود را به خانه خدیجه رساندند و شروع به سنگ پرانى به خانه کردند. خدیجه علیهاالسلام ناچار از خانه بیرون آمد و فرمود: «آیا شرم نمى‏کنید که خانه زنى را که نجیب‏ترین قوم شماست، سنگ باران مى‏کنید. آیا از خدا نمى‏ترسید؟»
در پى این سخنان بود که مردم پراکنده شدند. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله هم در این هنگام پیام جبرئیل را به وى رساند. و خدیجه علیهاالسلام در جواب گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام و رحمة الله و برکاته و على من سمع السلام الا الشیطان.» (19)
تحریم همه جانبه
سران قریش در نخستین شب از سال هفتم بعثت تصمیم گرفتند مسلمانان را تحت فشار اقتصادى، اجتماعى و سیاسى قرار دهند. لذا پیمان نامه‏اى نوشتند و هر نوع معامله‏اى را با مسلمانان تحریم کردند. ابوطالب با درک میزان خطر، مسلمانان را از شهر خارج و در دره‏اى جمع آورى کرد. ـ دره‏اى که سه سال پذیراى مسلمانان شد ـ در این رویداد بزرگ نیز هم حضرت خدیجه علیهاالسلام و هم حضرت على علیه‏السلام حاضر بودند و اصولاً فشارهاى ناشى از تحمل گرسنگى و سختى این دوره را مى‏توان در رحلت خدیجه علیهاالسلام مؤثر دانست. البته خدیجه علیهاالسلام از طرق مختلف به تأمین نیازهاى مسلمانان همت مى‏گمارد که از جمله ابوالعاص بن ربیع داماد حضرت خدیجه علیهاالسلام شترها را مى‏آورد؛ بار گندم و خرما بر آن‏ها مى‏نهاد و به مسلمانان مى‏رساند. (20)
ابن هشام از جمله کسانى است که به حضور خدیجه علیهاالسلام در شعب اشاره کرده است. «و قدکان ابوجهل بن هشام فیما یذکرون لقى حکیم بن حزام بن خویلد ابن اسد معه غلام یحمل.... یرید به عمته خدیجه بنت خویلد و هى عند رسول الله و معه فى الشعب فتعلق به فقال: اتذهب بالطعام؛(21) ابوجهل، حکیم بن حزام بن خویلد بن اسد را با غلامش که مواد غذایى حمل مى‏کرد و قصد داشت نزد عمه‏اش، خدیجه علیهاالسلام ، برود، دید. خدیجه نزد رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و با او در شعب بود. ابوجهل با او گلاویز شد و گفت: آیا غذا مى‏برى؟»
بیعت با على علیه‏السلام
شگفت آورترین صحنه زندگى خدیجه علیهاالسلام مربوط به قبول ولایت امیرمؤمنان علیه‏السلام و امامت اولاد امیرمؤمنان علیه‏السلام است با این که در آن وقت به قبول ولایت مکلف نبود، چون این تکلیف بعد از وفات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، وجوب مى‏یافت. ولى او در زمان ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از امامت ائمه اطهار ـ که از نسل فرزندش فاطمه هستند ـ شنیده بود. لذا قدر و منزلت امیر مؤمنان علیه‏السلام را مى‏دانست.
علامه مجلسى در این باره مى‏نویسد: «یک روز رسول‏خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همسر مهربانش را خواست. او را در کنار خود نشاند و فرمود: «این جبرئیل است که مى‏گوید، اسلام شروطى دارد: اوّل، اقرار به یگانگى خداوند. دوم، اقرار به رسالت رسولان. سوم، اقرار به معاد و عمل به اصول شریعت و احکام آن. چهارم، اطاعت اولى الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او همراه با برائت از دشمنان آن‏ها.»
در پى این فرمایش پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خدیجه علیهاالسلام به همه آن‏ها اقرار کرد و یک به یک تصدیق فرمود. در مورد امیر مؤمنان على علیه‏السلام رسول‏اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خصوص به خدیجه علیهاالسلام فرمود: «هو مولاک و مولى المؤمنین و امامهم بعدى؛ على مولاى تو و مولاى مؤمنان و امام آن‏ها پس از من است.»
رسول گرامى بعد از آن که عهد اکید از خدیجه علیهاالسلام گرفت، اصول و فروع، واجبات و محرمات را به وى آموخت. آن گاه، دست خود را بالاى دست امیر مؤمنان علیه‏السلام گذاشت و خدیجه علیهاالسلام دست خود را بالاى دست پیامبر علیه‏السلام گذاشت و به این صورت بیعت کرد.
از حدیث «ما کمل من النساء الا اربعة آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد» هم ظاهر مى‏شود که آن بانوى بزرگوار به تمام اصول و فروع دین اسلام ایمان آورد. (22)
على علیه‏السلام داماد خدیجه علیهاالسلام
حضرت خدیجه علیهاالسلام 24 سال زندگى پر فراز و نشیب خود با رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را پشت سر گذاشت و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به عنوان بشارت به وى وعده بهشت داد. بعد از وفات، خود وارد قبر او شد و برایش گریست. (23) فاطمه علیهاالسلام تنها باز مانده خدیجه علیهاالسلام در این لحظات سخت دور پدر مى‏چرخید و بهانه مادر را مى‏گرفت و این بر ناراحتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بى اندازه مى‏افزود تا آن که جبرئیل نازل شد و فرمود: «اى پیامبر! به فاطمه بگو خدا براى مادرت قصرى از لؤلؤ ساخته است که میان آن نهر است و در آن‏جا رنجى نیست.» (24)
آرى خدیجه علیهاالسلام سر انجام سه سال قبل از هجرت در ماه رمضان(25) وفات یافت، اما تقدیر چنین بود که این بار دختر و پاره تن خدیجه مأموریت همراهى على در مسیر پیروى و یارى از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را عهده دار شود. امرى که بعدها موجب فخر و مباهات ائمه علیهم‏السلام بود و آنان به این که فرزند خدیجه نامیده شوند، افتخار مى‏کردند. مانند آنچه در زیارت امام زین العابدین، از امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «السلام علیک یابن رسول الله..... السلام علیک یابن على بن ابى طالب. السلام علیک یابن الحسن و الحسین. السلام علیک یا بن خدیجة و فاطمة».(26)
به یاد خدیجه
امیر مؤمنان على علیه‏السلام بعد از وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام به مناسبت از وى یاد مى‏کرد و نامش را گرامى مى‏داشت. از جمله، یک بار به دفاع پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از حضرت خدیجه اشاره کرده و این قضیه را نقل کردند: «ذکر النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خدیجة یوما و هو عند نسائه فبکى فقالت عایشه ما یبکیک على عجوز حمراء من عجائز بنى اسد؟ فقال: صدقتنى اذ کذبتم و آمنت بى اذ کفرتم و ولدت لى اذ عقمتم. قالت عایشه فما زلت اتقرب الى رسول الله بذکرها؛ (27) یک روز که پیامبر خدا در میان همسران خویش حضور داشت، یادى از همسرش خدیجه نمود و به فراق او گریست عایشه گفت: بر پیرزن سرخ روى از تیره بنى اسد مى‏گریى؟ رسول خدا فرمود: «[چه کسى جاى خدیجه را مى‏گیرد] روزى که شما مرا تکذیب کردید، مرا تصدیق کرد. روزى که کفر ورزیدید به من ایمان آورد و هنگامى که شما نازا بودید او برایم فرزند آورد.
عایشه گفت از آن پس همواره خودم را با بیان خوبى‏هاى خدیجه به پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نزدیک مى‏کردم.»
آخرین مال
اموال حضرت خدیجه علیهاالسلام به عنوان ابزارى مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایى خدیجه توسط امیر مؤمنان در سفر هجرت به مدینه صرف شد.
پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امیر مؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن‏جا حضرت به على علیه‏السلام فرمود: «امانت‏هاى زیادى نزد من است، به بالاى ابطح (تپه‏اى در مکه) برو و صبح و شب با صداى بلند بگو: هر کسى نزد محمد امانت و یا ودیعه‏اى دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا على! بعد از این با هیچ حادثه‏اى ناگوار مواجه نخواهى شد تا این که نزد من برسى. امانت‏هاى مردم را آشکارا تحویل بده. اى على! تو را
سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.
از آخرین باقى‏مانده اموال خدیجه براى خود و فاطمه و هر کس از بنى هاشم که قصد همراهى با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت‏ها، دیگر درنگ نکن... .»
ابوعبیده (نوه عمار یاسر) مى‏گوید: «فرزند ابى رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم: مگر رسول خدا مال و ثروتى قابل توجه داشت که دو شتر براى سفر خودش خرید و به امیر مؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟
ابى رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: هیچ مال و ثروتى براى من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابى رافع افزود: پدرم گفت: از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه براى مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند.
سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن‏ها هم قافله‏اى بود که امیر المؤمنین آن را سرپرستى کرد.» (28)
یک نکته
شهید مطهرى رحمه‏الله به نکته‏اى اساسى در (اموال خدیجه و شمشیر على) اشاره دارد که آگاهى از آن جهت روشن شدن ذهن مخاطبان ضرورى است. زیرا وقتى گفته مى‏شود اسلام با مال خدیجه و شمشیر على پیش رفت، چنین به نظر مى‏رسد که دین اسلام با همان زر و زور پیش رفته است.
شهید پاسخ مناسبى به این شبهه مى‏دهد و مى‏نویسد: «اگر دینى با زور پیش برود، آن چه دینى مى‏تواند باشد؟ آیا قرآن در یک جا دارد که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ آیا على علیه‏السلام یک جا گفت که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ شک[ى وجود] ندارد که مال خدیجه به درد مسلمین خورد اما آیا مال خدیجه صرف دعوت اسلام شد؟ یعنى خدیجه پول زیادى داشت پول خدیجه را به کسى دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یک جا انسان در تاریخ چنین چیزى پیدا مى‏کند؟ یا نه، در شرایطى که مسلمین و پیغمبر اکرم در نهایت درجه سختى و تحت فشار بودند، جناب خدیجه علیهاالسلام مال و ثروت خودش را در اختیار پیامبر گذاشت، ولى نه براى این که پیامبر ـ العیاذ بالله ـ به کسى رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزى را نشان نمى‏دهد... پس اگر مال خدیجه نبود، فقر و تنگدستى شاید مسلمین را از پا در مى‏آورد، مال خدیجه خدمت کرد، اما نه خدمت رشوه دادن... بلکه خدمت به این معنى که مسلمانان گرسنه را نجات داد. شمشیر على بدون شک به اسلام خدمت کرد.... در شرایطى که شمشیر دشمن آمده بود، ریشه اسلام را بکند.» (29)
1 ـ تاریخ خمیس، ج 1، ص 263.

2 ـ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 202.

3 ـ اعلام النبلا، ج 2، ص 111. اسد الغابة، ج 3، ص21.

4 ـ استیعاب، ج 4، ص 1817.

5 ـ درباره سال ازدواج تاریخ خمیس، ج 1، ص 264. سیره حلبى، ج 1، ص 40، مشهور 40 سالگى است.

6 ـ الفصول المهمه، ص 29.

7 ـ کفایة الطالب، ص 206.

8 ـ امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، صادق صدر، ص 59.

9 ـ فروغ ولایت، ص 17، به نقل از کشف الغمه، ج 1، ص 90.

10 ـ نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 182، خطبه قاصعه.

11 ـ نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 182.

12 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 13، ص 208.

13 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 136ـ ج 3 الغدیر، ص 191 تا 213 را بخوانید.

14 ـ تاریخ طبرى، ج 2، ص 213.

15 ـ امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، محمد صادق صدر، ترجمه دکتر سید جمال موسوى، ص 89، نقل از سیره سید احمد زینى بن دحلال، ص 104.

16 ـ نهج البلاغه، خطبه قاصعه.

17 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 13، ص 197.

18 ـ تاریخ طبرى، ج 2، ص 208.

19 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 185؛ سبط جوزى، در تذکرة الخواص، ص 170؛ استیعاب، ج 14، ص 111.

20 ـ سیره ابن هشام، ج 2، ص 103، 353، 354.

21 ـ همان، ج 2، ص 103.

22 ـ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 209، نقل از بحارالانوار، ج 6.

23 ـ اعلام النبلا، ج 2، ص 111، تاریخ طبرى، ج 11، ص 593.

24 ـ نهایة الارب، ج 18، ص 171.

25 ـ استیعاب، ج 4، ص 1882؛ مقاتل الطالبین، ص 130.

26 ـ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 596.

27 ـ کشف الغمه، ج 2، ص 131؛ بحار الانوار، ج 16، ص 18.

28 ـ بحار، ج 19، ص 63.

29 ـ سیرى در سیره نبوى، صص 248 ـ 245.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
عبادت علی(ع)

عبادت علی(ع)
عبادت و بندگی مولا امیر مؤمنان علی(ع) شهره جهان است، و مرکز ثقل مقامات و منزلت‏های علی(ع) در کنار علم خدادادی همان عبادت‏ها و نمازها و ناله‏ها و نیازهای شبانه اوست، این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به ملائکه مباهات و فخرفروشی بوسیله عبادت‏های امیرمؤمنان می‏کند.
پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: صبحگاهی جبرئیل با شادی و حالت بشارت بر من وارد شد. گفتم حبیب من چه شده تو را خوشحال و بشارت رسان می‏بینم؟ پس گفت: ای محمد!(ص) چگونه خوشحال نباشم و حال آن که چشمم بخاطر اکرامی که خداوند نسبت به برادرت و جانشینت و امام امتت علی بن ابی طالب روا داشته، روشن شده است، پس پیامبر اکرم(ص) فرمود: چگونه خداوند برادرم و امام امتم را گرامی داشته است؟
«قال: باهی بعبادته البارحة ملائکته و حملة عرشه و قال: ملائکتی انظروا الی حجّتی فی ارضی علی عبادی بعد نبیّی، فقد عفر خدّه فی التّراب تواضعاً لعظمتی، اشهدکم انّه امام خلقی و مولی بریّتی؛(20)گفت: خداوند با عبادت دیشب علی بر ملائکه و حاملان عرش مباهات نموده است. و فرموده است: ملائکه من نگاه کنید به حجّتم بر برندگانم در زمین بعد از پیغمبرم، براستی صورت و گونه‏اش بر خاک نهاده است بخاطر تواضع در مقابل عظمت من، شما را شاهد می‏گیرم که او (علی) پیشوای مخلوقم، و سرپرست مردمان من می‏باشد.»


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
عبادت علی(ع)
اسامی عده ای از علما و نخبگان اهل سنت و وهابیت که به مذهب اهل بی

اسامی عده ای از علما و نخبگان اهل سنت و وهابیت که به مذهب اهل بیت رهنمون شده اند را در ذیل می آوریم . لازم به ذکر است که عده ی این اشخاص در ایران و دیگر کشورها بسیار بیش از این مقدار بوده و این تعداد فقط از باب نمونه ذکر میگردد.

1-العلامة الأکبر الشیخ سلیم البشری
2- الشیخ محمد مرعی الانطاکی الحلبی
3- الشیخ أحمد أمین الأنطاکی الحلبی
4-الشیخ المصری الأزهری حسن شحاتة
5- الشیخ الاندونیسی علوی العطاس
6- الشیخ الاردنی مروان خلیفات
7-العالم الفاضل الشیخ سعید دحدوح
8- السید یاسر الحسانی
9- السید یاسین المعیوف البدرانی
10-السید ادریس الحسینی
11- سماحة الشیخ معتصم سید أحمد
12- السیدة لمیاء حمادة
13-سماحة السید حسین الرجا
14- السید عبد المحسن السراوی
15- الباحث صائب عبد الحمید
16-الدکتورمحمد التیجانی السماوی التونسی
17- الدکتور أحمد راسم النفیس
18- الدکتور أسعد القاسم
19-الأستاذ الدکتور محمد بیومی مهران
20- الدکتور سعید أیوب
21- الدکتور زهیر غزاوی
22-الدکتور محمد عصمت بکر
23- الأستاذ إبراهیم کرام
24- الأستاذ محمد حسن محمد العباسی
25-الدکتور نجم الدین محمد ثابت هوارمی
26- الأستاذ الدکتور محمد المغلی
27- الأستاذ الدکتور عبد الکریم باسیل
28-الأستاذ الدکتور عبد الحلیم هربرت
29 المحامی الدکتور محمد میشال غریب
30- الشهید الدکتور فتحی الشقاقی
31-الأستاذ المرحوم فتحی رضوان
32- الأستاذ المحامی أحمد حسین یعقــوب
33- المحامی عبد المنعم حسن
34-المحامی محمد علی المتوکل
35- المحامی مصطفى الظاهر
36- الصحفی معروف عبدالمجید محمد
37-الصحافی محمد العمدی
38- الزعیم الفلسطینی المتشیع محمد شحادة
39- الدمرداش العقالی
40-السیدة صافیناز کاظم
41- تانیا بولینغ
42- ماری ستاینهوف
43-شادیة علی خلیفة
44- ام عبدالرحمن
45- رسالة أم علی مشکور
46-السید محمد الکثیری
47- الشیخ محمد الریح حمد النیل
48- یوحنا البیروتی
49-هنری کوربان
50- الشیخ محمد صادق
51- کروب هوناتیان
52-ر- ج فلورز
53- ماری ستاینهوف
54- ماریا سلفادور
55-زینب کسالس
56- مونتسدات روفیرا
57- نیکول أینز ورث
58-السید حسین الضرغامی
59- موسى صالح الفلکی
60- محمد الفاتح ضیاء الدین العابد
61-عید روس بن أحمد السقاف
62- ماجد محمد أحمد رشید
63- مازن محمد أحمد رشید
64-أحمد قائمی
65- یوسف مقبول أحمد بن غضنفر
66- کامل حمة عزیز
67-دیوانی سنکة الهندی
68- سید حسن علی العماد
69- محمد إسماعیل دیوبندی
70-مولانا الحافظ سیف الله
71- داوود مصطفى
72- محمد زبیر
73-عباس عثمان شعبان
74- سعید زکریا علی
75- محمد حبیب سو
76-محمد علی جلو
77- عبد العزیز أتیک
78- عبد الجلیل عیسى ناوی
79-الأستاذ أحمد کواسی حنیف
80- إبراهیم زنکو
81- کولیبالی إبراهیم
82-نرسیسو آنتونیو
83- أسامة حسین سالم
84- الحافظ علی محمد فتح الدین
85-حسن کونی لاسینا
86- راشد صادق سنزی
87- مرشد یوسف مسنا
88-مولانا أحمد حسین خان
89- إدریس حام التیجانی
90- سالم بن دیرا
91-محمد بیلو باری
92- عمار جمعه
93 أحمد إبراهیم عبد المؤمن
94-ألفا عمر باه
95- عبد العزیز یوسف میغا
96- حسین شهید
97-إبراهیم أحمد باه
98- أحمد عقیب کولیبالی
99- محمد أحمد إبراهیم
100-قاسم عبد السلام کتمبو
101- عبد الله موکر
102- السیدی محمد سانکارا
103-أمیر حسین ساقی
104- الأستاذ ویرنر ألفرید
105- أبوان ( أبا ذر )
106-الشیخ صدر جهان
107- حسین شریف رستم الیوزبکی
108- أحمد حمود أحمد العمدی
109-کل ما فی مسرا (البرهمی)
110 کامران صابر هوارمی
111- أحمد الحزامی صالح
112-کاکاکیلا وکاکی کیلی
113- نوزاد طاهر شریف
114- برهان نظام شاه
115-تانیا بولینغ
116- شادیة علی خلیفة
117- هاشم رمضان
118-مراد بزکین
119- سماحة الشیخ جمال العالق الحلبی
120- الصحفی المصری صالح الوردانی
121-الشیخ الفلسطینی محمد عبد العال
122- المحامی السودانی عبد المنعم حسن
123- الدکتور عبد المجید العلی
124-المدرس محمد حمید النامس الحسینی
125- العالم السنی الصوفی السید حسین الرجا
126- المدرّس الشیخ ناصر دیلو
127-الأخ علی محمد الجدوع
128- الأستاذ أحمد محمد شرف الدین
129- الشاعر سمعو عبد الکریم الدرویش
130-المحامی محمد الحریری
131- محمد العربی التونسی
132- الآنسة هند محمد سعید المصری
133-المهندس کمال الدین الضو
134- الدکتور عصام العماد
135- السید حمد الوکاع
136-الأخ الوجیه محمد السالم
137- باسل محمد الخضراء
138- السید محمد یوسف قجمی
139-رامی ماجد خطار
140 المتشیع الیزیدی عامر سلو رشید
141- الشیخ محمد ناجی الغفری
142-العلامة الشیخ إبراهیم القادری الحسینی
143 الأستاذ صباح علی البیاتی
144- الأستاذ علی الشیخ
145-الشیخ محمد کوزل الآمدی
146- الشیخ محمد الطوری
147- الأستاذ محمد سلیم عرفة
148-المهندس محمد عبد الحفیظ
149- الشیخ محمد جان أبو جودة
150- اللواء حبیب الغطاس
151-الشیخ عبد العزیز کنعان
152- وارتون کرباسی الفرنسی
153- برسن بوّایو الإسبانیة
154-عبد القوی لکنهوی


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اسامی عده ای از علما و نخبگان اهل سنت و وهابیت که به مذهب اهل بی
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
***
*****
مطالب جذاب
کشکول شیخ بهایی دفتراول
کشکول شیخ بهایی دفتردوم
کشکول شیخ بهایی دفترسوم
کشکول شیخ بهایی دفترچهارم
کشکول شیخ بهایی دفترپنجم
داستان های آموزنده
خواندنی های شگفت آور
آیا می دانید؟....حتما بخوانید
عدد 13 را مبارک می‌دانم
زندگینامه پیامبراسلام(ص)
بخش سریال نرم افزارها
چند روش برای تقویت مغز
سرگذشت اسکنر مقدونی
نگاهی به دیوار چین..............
حر شهدای جنگ که بود؟؟؟
چرا نام ائمه در قرآن نیامده؟.......
قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص)
چهل نکته درباره حرم امام رضا(ع)
فیلترینگ و نظارت بر اینترنت درجهان
تونل توحید در مقایسه با تونل خرم-زال
بیو گرافی شیطان رجیم ........
بومی‌سازی یک سامانه موشکی
کارت هوشمند سوخت................
یورش به حوزه 117 ...............
مادرشهیدی که بازیگر شد
ناگفته‌های دیدار نمایندگان‌کاندیداها با رهبری
سورپریز پارتی های زهره کاظمی
افشای ابعاد تازه‌ای از "فتنه‌ بزرگ"
با موزیلا فایرفکس باشید
دانلودکتب فیزیک پیام نور
دانلود کتب کامپیوتر پیام نور
دانلودکتب ریاضی پیام نور
دانلودکتب صنایع پیام نور
دانلودکتب آمار پیام نور
بمب اتم چیست ؟
سایت های کاربردی
قضاوت با شما
آموزش آپدیت نود32 واسمارت سچریتی
motherboard چیست و چه کاری انجام می دهد ؟
CPU چگونه ساخته میشود؟
عکس هایی از دختر میرحسین موسوی
مصر به روایت کاریکاتور
تنظیمات موزیلا فایر فکس
وهن مسجد مقدس جمکران در سایت منتسب به موسسه تنظیم
تصاویرهتاکین به امام هادی در فیس بوک
گفت‌وگوی رجانیوز با ابوشریف از اولین فرماندهان سپا
آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم
«علی مع الحق والحق مع علی»
تاریخچه وهابیت
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم
متن کامل غدیر خم (عربی)
متن نامه عمر بن خطاب به معاویه
خلاصه‌ای از زندگانی حضرت فاطمه(س)
علمای معتبر اهل سنتی که شیعه شده اند
این واقعیت ها شما را شگفت زنده می کنند!
فشارخون بالا
آشنایی با اصحاب ایرانی ائمه(ع)
من هم در اغتشاشات 88 بودم
دانلودسخنرانی های دکتر عباسی
سخن بزرگان
دو تن در باره من تباه گردیدند ، دوستى که ازحد بگذراند و دروغ بافنده‏اى که از آنچه در من نیست سخن راند ] و این مانند فرموده اوست : که [ دو تن در باره من هلاک شدند دوستى که از حد گذراند و دشمنى که بیهوده سخن راند . ] [نهج البلاغه]
عضویت
 
اوقات شرعی