سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود ، آموزش ، فول آلبوم، نرم افزار، مباحث شیعه وسنی،عکس وتصویر، با انواع خواندنی های جذاب ومطالب متفرقه دیگر

آمار
امروز 1704
 دیروز 49
 کل  1171055
لینک دوستان
فرزانگان امیدوار
شقایقهای کالپوش
TOWER SIAH POOSH
کانون فرهنگی شهدا
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
بوی سیب
منطقه آزاد
انسان جاری
برادران شهید هاشمی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
کلبه تنهایی
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
این نیز بگذرد ...
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
آرمان
گرگ و میش
از فرش تا عرش
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
چاهورز اسپورت و دیدنیهای ان
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
جیگر نامه
صدفم چشم به راهتم برگرد
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
همه رقم مفت!!!!!
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
مدیا ای آر
تسنیم
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
شاخه شکسته
تنهایی من
حروفهای زیبای انگلیسی
عشق طلاست
موج سوم
فقط به عشق تو سمیرا من این دنیا را دوست دارم
عشق بی انتها
صفاسیتی
دکتر علی حاجی ستوده
پسران جوان
آموزش های لینوکس
آموزش های مایکروسافت
سیسکو
آموزش انتقال صدا و تصویر
آموزش ستاره شناسی
موبایل مجانی
دفاع مقدس
آموزش وبلاگ نویسی
آموزشی
مرکز دانلود مهندسی عمران
بهترین دانلود ها
دانلود بهترین فیلم های 2008
آموزش خیاطی
آموزش آشپزی
آموزش داستان نویسی
آموزش برق
آموزش رانندگی
آموزش آرایشگری
آموزش تعمیر موبایل
آموزش بازیگری
آموزش مکانیک خودرو
مجله اینترنتی خانواده گی
سایت کودک و نوجوان شبکه آموزش -آموزش نقاشی
آموزش قرآن
آموزش عربی
آموزش انگلیس
آموزش فرانسه
مجموعه آموزش چینی
آموزش در ورزش
آموزش شوهرداری
برنامه نود90
ایسنا ورزشی
پخش زنده فوتبال
اخبار دانشگاه ازاد - ازمون
دانشگاه خلیج فارس بوشهر
دانشگاه پیام نور بوشهر - همه واحد ها
دانشگاه پیام نور واحد بوشهر
انتخاب رشته پیام نور
نمرات پیام نور
مجازی و غیر مجازی
کتابهای پیام نور
بازارکار
ثبت نام کارت هوشمند سوخت - موتور سیکلت
رهگیری کارت هوشمند ماشین - پست
گاز سوز کردن ماشین
کارت سوخت گازوییل
بانک الکترونیک صادرات
همراه اول
ایرانسل
پخش زنده تلویزیون
سروش سیما
نظر سنجی صدا و سیما
تیتراژ تلویزی.ن
تیتراژ تلویزیون
اس ام اس
مجلس
شیخ انصاریان
شهید آوینی
مهدویت
سازمان شنجش
دیکشنری آنلاین
مقالات | خدمات مهندسی و صنایع برق ایران
بانک بان
مرکز عمران ایران
دانلود نرم افزار های حسابداری
استاندارهای حسابداری
وام
گروه مستند سراج
دایرکتوری وبلاگ های ایرانی
ورزش بانوان یا خیابانگردی
سامانه ارسال ایمیل تبلیغاتی
تک شاخ
طراح وب سایت
«چی شد چادری شدم؟»
سایت حمایه الشعب البحرینی
چگونه شیعه شدن آقای جهری از مسئولین سابق وهابیت در سنگاپور

آقای جهری (از مسئولین سابق وهابیت در سنگاپور) درباره گرویدنش به مذهب شیعه سخن می گوید:
بسم الله الرحیم الرحیم
خدا را شکر و سپاس می گویم که مرا به صراط مستقیم که همانا دین اسلام و مذهب پر از نور شیعه اثنی عشری است رهنمون ساخت.
با دعوتی که در سال 1983 میلادی مصادف با 1362 هجری شمسی از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مسلمانان مالزی، سنگاپور،اندونزی و کلا کشورهای آسیائی بعمل آمد به کشور ایران سفر نمودم درآن زمان افکار و نگرش من برپایه مذهب منحط وهابیت استوار بود و خود یکی از مسئولین حزب وهابیت در سنگاپور بودم. از زمانیکه وارد تهران شدم مورد تفقد و میهمان نوازی مسئولین محترم سپاه قرار گرفتیم. پس از پذیرائی که از ما بعمل آمد ما را به مدرسه عالی شهید مطهری بردند و آشنایی های لازم را در خصوص آن مکان علمی به ما دادند پس از دو روز اقامت به همراهی مسئولین محترم به بازدید اماکن مختلف شهر تهران پرداختیم سپس ما را به مراسم دعای پر فیض کمیل عزیمت دادند.
آن شب، شب سردی بود وقتی به آن مکان مورد نظر رسیدیم با کنجکاوی به چهره های مردمی که درین هوای سرد به آنجا آمده بودند نظاره کردم و پیش خودم گفتم که اینها چه می خواهند و چه می گویند اصلا دعا چیست و چه فلسفه ای دارد و....
در جائی به اتفاق همراهان نشستیم و هنوز محو حالات مردم بودم که متوجه شدم ضمن دعا گریه هم می کنند و برایم خیلی عجیب بود، با خود گفتم چه سخنان نافذ و زیبایی چه مطالب سحرانگیز و با معنویتی، سرمای آن شب را فراموش کردم و تمام وجودم مملو از گرمای دعا و انابه بود. بخود آمدم و دیدم که صورتم غرق در اشک است، احساس سبک بالی می کردم از خدا می خواستم که دعا به پایان نرسد که متوجه شدم همراهانم به من اشاره می کنند برخیز که وقت رفتن است. صبح روز جمعه به مراسم نماز جمعه رفتیم. بعدازظهر کمی از شهر تهران دیدن کردیم.
صبح روز بعد به زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) در مشهد مقدس رفتیم که اوصاف آن بماند که چه بود و چه گذشت. بعداز شهر مقدس مشهد به شهرهای شیراز، اصفهان نیز سفر کردیم و بعد از عزیمت به تهران به زیارت حضرت معصومه علیهما السلام در شهر مقدس قم رفتیم و پس از آن به بازدید از شهرهای جنگی و مناطق جنگی رهسپار شدیم که از جمله شهرها شهر دزفول - اهواز واندیمشک بود. پس از ده روزی که در سفرهای متعدد بودیم مجددا به تهران بازگشتیم و بعد از اسکان به ما خبر دادند که فردا برای دیدار از امام خمینی به جماران خواهیم رفت روز بعد پس از طلوع آفتاب راهی جماران شدیم در مسیری که حرکت می کردیم همواره به این فکر بودم که جماران کجاست؟ ! منزل امام چگونه است؟ حرکات او چگونه خواهد بود؟ و...که ناگهان اتوبوسها متوقف شدند.
یکی از برادران سپاهی ما را بسوی کوچه هایی باصفا راهنمائی کرد تا اینکه به محله ای ساده و بی تکلف و عادی رسیدیم. ما را جداگانه جهت بازرسی بدنی هدایت کردند و بازرسی انجام شد و حتی انگشترهای ما را نیز گرفتند و وارد حسینیه ای که بالا و پایین نداشت - مکانی بی ریا و بدور از تجملات حاکمان، مکانی محقر ولی پر از معنویت. همه منتظر و بی قرار نشسته بودند و من هم قلبم همانند تلاطم امواج دریا می تپید و هر آن احساس می کردم که قلبم می خواهد از حرکت بایستد، که ناگهان درب جایگاه باز شد و نور خورشید عالم افروز امام خمینی (ره) ظاهر شد و قلبم یکباره با دیدن امام فرو ریخت و در چهره نورانی امام غرق شدم. و مردم بی قرار، قرار از کف دادند و صدای پر از خلوص آنان که می گفتند روح منی خمینی - بت شکنی خمینی فضای آنجا را در هم شکست و من شاهد پرواز روح آنان در گرداگرد امام بودم، بعد از بیانات گهر بار امام مسئولین محترم ما را برای دست بوسی امام به منزل حضرت امام راهنمایی نمودند و من همچنان قلبم می تپید، تا بحال چنین احساس ضعفی نکرده بودم. آرام، آرام نوبت بمن رسید وقتی زمان دست بوسی من شد و دست امام را لمس کردم زبانم بند آمد و نتوانستم هیچ سخنی بگویم و در زمانیکه دست امام در دستم بود با خود و خدای خودم عهد کردم که راه امام را ادامه دهم چون او را حق یافتم. زیرا زمانیکه ست حضرت امام را بوسیدم حکایت یدبیضای حضرت موسی، دم مسیحای حضرت عیسی و رحماءبینهم نبی اکرم بر من مجسم شد و مرا تحولی بخشید که از وصف نمودن آن عاجزم.
با خود خاطرات این چند روز و چند شبی که در ایران بودم را مرور می کردم و با خود می گفتم آیا در رویا بسر می برم یا اینها حقیقت دارد، خدایا این چه تحولی است که بر من عارض شده است.
بعد از بازگشت از جماران با یکی از روحانیون ایرانی که همراه ما بود در خصوص حالات خود صحبت نمودم و در خصوص مذهب خود که وهابیت بود با او صحبت کردم و از ایشان خواستم که با او جلسه مباحثه ای در خصوص مبانی علمی و اعتقادی خود داشته باشم که لطف خدا شامل حالم شد و این جلسه منعقد گردید و نتیجه این جلسه نور هدایتی بود که بر من تابید و مرا از ضلالت و گمراهی نجات بخشید و به حقیقت مذهب شیعه رهنمون ساخت و نتیجتا به آن ایمان آوردم و با خواندن شهادتین بدان اقرار نمودم.
لاجرم سفر به پایان رسید وروح و روان من از آب زلال اهل بیت و فرزند خلف آنان پاک و منزه و معطر گشته بود اما دل کندن از چنین فضایی برایم دشوار بود ولی بالاخره سوار بر هواپیما شدیم و به سوی کشور خود رهسپار گشتیم تا آن زمان شیعه ای در دیار ما نبود و یا اگر بود من از آن بی اطلاع بودم پس از رسیدن به سنگاپور تغییر افکار و مذهب خود را از همراهان، آشنایان، خانواده ام کتمان نمودم و سعی در مستحکم کردن این عقیده داشتم. در زمان خواندن نمازهایم مادرم مرا کنترل کرده و از من سوال می کرد که نماز را چرا در پنج وقت نمی خوانی که با کتمان این موضوع و تقیه کردن این موضوع را گذراندم لذا با شیعیان کشورهای اندونزی و مالزی ارتباط پیدا کردم و خود را مجهز به علم و معرفت نمودم تا بتوانم این مذهب حقه جعفری را اشاعه و ترویج دهم، ابتدا از خانواده خود شروع کردم و همسرم را دعوت به این امر نمودم که او نیز به لطف خداوند متعال شیعه شد و بیشترین کمک را در ترویج برنامه هایم به من کرده است. سپس با همکاری همسرم باجناقهای خود را به این صراط مستقیم دعوت نمودیم که آنهم موثر افتاد و بحمدالله همگی آنها شیعه شدند و در این راستا با یکدیگر جلسات هفتگی داشتیم که دولت سنگاپور اقدام به کنترل و جاسوسی جلسات ما را نمود ولی پس از اینکه متوجه شد که ما در این جلسات خطری نداریم و فقط صحبت مذهبی می کنیم دیگر با جمع ما کاری نداشتند ولی هنوز کنترل خود را بر ما دارند. و از آنجایی که خداوند اگر بخواهد هدایت می کند لطف و رحمتش شامل حال ما شد و ما توانستیم در این مدت شعاع تبلیغ خود را به تمام شهر و کشور توسعه داده و مروج مذهب شیعه بشویم که تا بحال بالغ بر 1100 نفر از افراد این کشور به مذهب شیعه گرویده اند و از خداوند متعال خواستاریم که این توفیق را بر ما روز افزون نماید. البته لازم به ذکر است که در طی این مدت مشقتها و سختیهایی را نیز متحمل شده ایم که شیرینی پیشرفت کار آن تلخیها را از کام ما می زداید.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
چگونه شیعه شدن آقای جهری( از مسئولین سابق وهابیت در سنگاپور
بانویی که علی را برگزید( اوذ دونوش )

بانویی که علی را برگزید( اوذ دونوش )

خانم اوذ دونوش 28 ساله متولد آنکارا هستند ، وی در 16 سالگی مذهب جعفری را شناخت و به گفته خویش زمانی واقعا شیعه شد که امیر المومنین علیه اسلام را شناخت .
او توانست خواهران خود را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را نیز به مذهب شیعه مشرف نماید .

تبیان : لطفا ضمن معرفی خودتان ، سوابق علمی و کاری خود را برای ما بیان نمایید .

اوذ دونوش هستم اهل ترکیه. اینجا تحصیل می کنم و دانشجوی فوق لیسانس در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی . متاهلم و تقریبا 7 ساله که در ایران هستم و فعلا در ایران زندگی می کنم .

تبیان : قبلا پیرو کدام یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت بودید ؟

من حنفی بودم .

تبیان : بفرمایید که چه نکته ای باعث شد به فکر تحقیق در تشیع بیفتید؟ آیا نکته ی خاصی نظر شما را جلب کرد؟

16 سال داشتم که با چند نفر که ایرانی بودند دوست شدم . یک روز به مهمانی آنها رفتم و دیدم که موقع وضو گرفتن پاهاشون رو نمی شویند ، بلکه مسح می کشیدند.

بعد از آنها پرسیدم که چرا چنین می کنند؟

آنها گفتند مذهب ما جعفری است و در مذهب جعفری باید این گونه وضو گرفت .این اولین باری بود که درباره مذهب جعفری می شنیدم . بسیار برایم جالب بود که غیر از 4 مذهب سنی نام مذهب دیگری را می شنیدم . خیلی کنجکاو شدم .

همان دوستانم کتاب اعتقادات مذهب جعفری را به من معرفی کردند . از آن به بعد خیلی تحقیق کردم .

بیشتر از طریق کتب مختلف با مذهب شیعه آشنا شدم. استادی داشتم که با این که جوان بود اما اطلاعات بسیار خوبی داشت . اولین بار نام امام مهدی (عج) را از ایشان شنیدم. در ابتدا چند تا موضوع بود که اصلا نمی توانستم بپذیرم . یکی از آنها هم امام مهدی (عج) بود . خیلی برایم عجیب بود و سوالات زیادی در ذهنم ایجاد شد که چطور می شود یک نفر این همه سال عمر کند و زندگی به این طولانی داشته باشد . در مذهب حنفی هیچ چیزی درباره امام مهدی (عج)وجود ندارد .

کتابهای بسیاری در این باره به من معرفی شد که مطالعه کردم. پاسخ سوالاتم را از اساتیدم پرسیدم و قانع شدم .

تبیان : برای به دست آوردن عقاید شیعه چه کتابهایی را مطالعه نمودید؟

بیشتر کتاب های مرتضی مطهری را خواندم . واقعا من از خواندن کتاب های ایشان لذت می برم .

زبان استاد مطهری خیلی ساده است . اصلا برای ماست . ماشاءالله ایرانی ها علما و نویسندگان بسیار بزرگی دارند ، ولی استاد مطهری زبانش بسیار ساده است . چون ما از اول شیعه نبودیم و اطلاعات زیادی نداشتیم ، کتب ایشان مطالب جامع و کاملی را در اختیار ما می گذارد .

کتاب "فطرت" ایشان را چند بار خواندم و هنوز هم دوست دارم این کتاب را بخوانم . استاد بسیار زیبا فطرت را تعریف کرده است .

یا کتاب "انسان کامل " و یا " حجاب " . باور کنید من وقتی کتاب حجاب را خواندم با اینکه با حجاب بودم ، اما دوست داشتم دوباره حجاب دیگری بپوشم .

به نظر من انسان و بشر با هم فرق می کنند . خدا همیشه بشر می آفریند ، ولی انسان شدن فقط با قرآن واهل بیت (ع) است .
تبیان : از شیعه شدن خود ، خاطره ی خوبی دارید ؟

اولین چیزی که از مذهب شیعه واقعا از ته دل پذیرفتم و از آن بسیار خوشم آمد ، مهر و سجده کردن بر خاک و مخصوصا سجده بر تربت امام حسین علیه السلام بود . یکی از دوستانم یک تربت امام حسین (ع) به من هدیه داد. وقتی برای اولین بار پیش خانواده ام با مهر نماز خواندم ، مادرم از من پرسید که چرا این طوری نماز می خوانی؟

برای مادرم توضیح دادم که این خاک نوه پیامبر (ص) است که اسمش حسین است .

معنای سجده کردن ، که ما از خاک آمدیم و به خاک بر می گردیم را خیلی دوست دارم.

مذهب شیعه بسیار عقلانی است ، یعنی برای هر چیزی دلیل و منطق دارد.بعضی مواقع با دوستان غیر شیعه ام که بحث می کنم ،آنها به جایی می رسند که دیگر جوابی ندارند ، اما شیعه این طور نیست و تا آخر می تواند با دلیل و منطق خود را اثبات نماید .

تبیان : بعد از اینکه شیعه شدید اطرافیان چه رفتاری با شما داشتند؟ شما چه رفتاری با آنها داشتید؟

بعد از اینکه پدرم متوجه شدکه من شیعه شدم ، فکر می کرد من دینم را عوض کردم ، خیلی ایراد می گرفتند که چرا این طور نماز می خوانی ؟ چرا مهر می گذاری ؟ که البته می گفتند چرا سنگ می گذاری ؟ ایراد می گرفتند که چرا این طور روزه می گیری ؟ چون در ترکیه اذان مغرب تقریبا یک ربع قبل از غروب آفتاب گفته می شود . خیلی سخت بود که یک ربع سر سفره بنشینی اما افطار نکنی . پدرم می گفت چرا شما با همه مردم فرق می کنید ؟

اما یک روز کنار پنجره ی خانه یمان ایستاده بودم که اذان پخش می شد . به خواهرم گفتم نگاه کن هنوز آفتاب هست اذان می گویند .

پدرم صحبت های ما را گوش می دادند . چند روز بعد خودشان کنار پنجره بودند و دیدند که اذان زود پخش می شود . و از آن به بعد می گفتند چرا در ترکیه اذان زود گفته می شود . باید کمی صبر کنیم بعد افطار کنیم .

بعدها متوجه شدم که پدرم در ظاهر به ما چیزی نمی گفتند اما می شنیدم که به آشنایانمان می گفتند ، بچه های من همه چیز را مطالعه می کنند و درست ترین کارها را انجام می دهند .

وقتی می خواستم به ایران بیایم ، پدرم خیلی نگران بودند . به همین خاطر مادرم به ایشان گفتند 2 ماه برو ایران . اگر چیز کوچکی دیدی که دوست نداشتی ، دخترمان را برگردان.

اما پدرم وقتی به ایران آمدند فقط یک روز ماندند، به بهشت زهرا رفتند و در نماز جمعه شرکت کردند . و همان شب به ترکیه برگشتند .

گفتند من دخترم را فدای اسلام می کنم .

ایشان بسیار از ایران خوششان آمد . چون وقتی به نماز جمعه رفته بودند ، اولا نماز جمعه ایران که در یک جا برگزار می شود ایشان را بسیار تحت تاثیر قرار داده بود و ثانیا با اینکه پدرم سنی بودند و بدون مهر و با دست بسته و در بین شیعیان نماز خوانده بودند ، بعد از نماز همه با ایشان مصافحه کرده و قبول باشه به ایشان گفته بودند و همین رفتار بسیار بر ایشان تاثیر گذاشته بود .
همیشه وقتی از من می پرسند چرا شیعه شدی ، می گویم
فقط برو دنبال علی ، علی را بشناس . باور کن آنوقت تو هم شیعه می شوی .

تبیان : چه نقدی بر عملکرد اهل سنت دارید؟

در ترکیه و در مذهب حنفی ، واجب و مستحب قاطی شده است . اسلام و عبادت عادت شده است . و هیچ کاری از روی آگاهی انجام نمی شود ، ولی اهل تشیع همه کار های خود را از روی آگاهی انجام می دهند .

تبیان : آیا در بین اهل سنت به کسی برخورد کردید که به حقانیت شیعه واقف باشد ، ولی در عین حال از شیعه شدن ابا داشته باشد ؟ به نظر شما چرا چنین افرادی شیعه نمی شوند؟

بله – یکی از آشناهای ما هست که شیعه را تماما قبول دارد ، تبلیغ هم می کند ؛ اما خیلی جالب است که خودش عمل نمی کند و همچنان اهل سنت مانده است. می گوید مردم من را امام (روحانی ) می دانند، به خاطر همین نمی توانم بگویم که من شیعه هستم.

این عینا همان چهار زندان آدمی را بیان می کند که یکی از آنها ، مردم است . او هم به خاطر این که نمی تواند نفسش را بشکند ، شیعه نمی شود . به نظر من او زندانی مردم است .

تبیان : آیا در حوزه های اهل تسنن مباحث مربوط به شیعه و سنی مطرح می شود؟

بله – بسیار سعی می کنند که عقیده خودشان را به همه ثابت کنند .اما همیشه به جایی می رسند که نمی توانند جواب بدهند . در کتاب شب های پیشاور احادیثی که می گوید همه از کتب سته است. اصلا نمی توان تصور کرد که چنین احادیثی را می دانند ولی همچنان بر عقیده خود پافشاری می کنند . به عقیده من متاسفانه آنها به خاطر تعصبشان است که نمی توانند بپذیرند .

حدیثی از یکی از کتب سته خواندم که در آنجا نقل شده بود از حضرت علی (ع) می پرسند که یا علی مقام تو بالاتر است یا مقام ابراهیم (ع)؟ حضرت در جواب می فرمایند مقام من و همین طور نام چند پیامبر اولوالعزم دیگر را می پرسند و امام علی (ع) همه را با آیات قرآن و با دلیل ثابت می کنند که مقامشان بالاتر است .

یا وقتی خود خلیفه دوم که در بین اهل سنت این همه احترام برای او قائلند، می گویداگر علی نبود من هلاک می شدم. دیگر جایی برای ابهام باقی نمی ماند.

تبیان : شما اساسی ترین اختلاف اهل سنت و اهل تشیع را در چه چیزی می دانید ؟

تمام اختلاف بین شیعه و سنی همان امامت است. بزرگ ترین اختلاف بین آنها امام علی (ع) است . آنها واقعا علی را نمی شناسند.

تبیان : شما که اکنون شیعه شده اید تجربه زندگی در میان دو گروه اهل سنت و تشیع را دارا هستید ، چه تفاوتی بین این دو نوع زندگی احساس می کنید ؟

بگذارید حرف پدرم را بگویم که وقتی من 16 سال داشتم و هنوز شیعه نبودم ، به من می گفتند گوسفند سیاه . چون خیلی عصبانی و بد اخلاق بودم.

وقتی از ایشان می پرسند که اوذودونوش بعد از شیعه شدن چه تغییری کرده ،می گوید بسیار آرام و مهربان شده و فقط به دنبال تحقیق و پرس و جو است .

تبیان : در حال حاضر که در ایران هستید اگر سوالی داشته باشید از چه منبع و از چه کسانی می پرسید ؟

در ایران امکانات بسیار خوبی هست و با یک تلفن می شود جواب تمام سوالات خود را به دست آورد . مردم اینجا خیلی راحت هستند .

اما به غیر از آن، سایت های خوبی هم هست که می شود از آنها اطلاعات خوبی به دست آورد .

تبیان : شیعه شدن شما چه تاثیری در خانواده تان داشته است ؟

بعد از من ابتدا خواهر بزرگم و بعد از آن خواهر کوچکترم شیعه شدند . حتی شوهر خواهرم در حال حاضر در ایران مشغول تحصیل در حوزه علمیه است .

تبیان : شنیده ایم که در بین اهل سنت عقایدی به شیعیان نسبت داده می شود که شیعیان به آنها عقیده ندارند ، بلکه به خلاف آن عقیده دارند ، این مطلب تا چه حد صحیح است؟

بله – متاسفانه این حرفها بیشتر مربوط به مذاهب دیگر مثل مذهب علویون است ، علویون ادعا دارند که جعفری هستند، ولی آنها هیچ ارتباطی به شیعه و حتی به اسلام ندارند ، آنها نه نماز می خوانند و نه روزه می گیرند ،و ادعا می کنند که جبرئیل اشتباها پیامبری را به پیامبر داده است و باید پیامبری به علی (ع) می رسید و علی (ع) پیامبر می شد.

اهل سنت هم چون مذهب جعفری را نمی شناسند ، فکر می کنند که شیعیان هم این طور فکر می کنند .

تبیان : به نظر شما برای تبلیغ در بین اهل سنت کدام راه تاثیرگذار تر است ؟

منظور شما این است که چطور می شود افراد را زودتر اهل جنت کرد؟ فکر می کنم کسی که می خواهد تبلیغ کند ، ابتدا باید نسبت به مذاهب اهل تسنن اطلاعات خوبی داشته باشد و اشتباهات آنها را بداند . و از همان راه وارد شود .

به نظر من قشنگ ترین راه تبلیغ همان روش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در نشان دادن وضوی درست به آن شخص بود که آن فرد را متوجه اشتباه خود نمودند .

تبیان : تا حالاشده که مشکلی برایتان پیش بیاید و یا احساس دلتنگی کنید و به حضرت علی (ع) متوسل شوید ؟ تا به حال عنایتی به شما شده است ؟

بله – من همیشه با ایشان صحبت می کنم . اتفاقا چند روز پیش واقعا احساس دلتنگی می کردم و تنها بودم . با حضرت علی (ع) صحبت کردم و به ایشان گفتم تو محبوب ترین بنده ی خدایی ، لطفا به خدا بگو ، من می دونم که تو می دونی در دل من چی هست. به ایشان گفتم که صدای منو بشنو و به خدا برسان .

خدا را شکر ، تا حالا هر چه دعا کردم خدا اجابت کرده است . می دانم که این فقط به به خاطر محبوبش علی (ع) است
یک روز امام علی (ع) و امام مهدی (ع) را در خواب دیدم .
امام علی (ع) فقط تبسم می کردند و حضرت مهدی (عج) آنقدر جوان و زیبا بودند که اصلا نمی توانم زیبایی ایشان را وصف کنم .
و من هم در خواب داشتم تند تند تربت امام حسین (ع) را جمع می کردم .

تبیان :آیا تا به حال به سفر حج مشرف شده اید؟

به دل آرزو و نیت این سفر را دارم. ولی همیشه با خودم فکر می کنم که انسان باید در این سفر عزیزترین چیزی را که دارد فدا کند . مثل ابراهیم که می خواست فرزند عزیز خود را فدا کند . خیلی سخته و و اقعا نمی دانم که آیا می توانم این کار را بکنم یا نه ؟ اما از خدا می خواهم که وقتی ایمانم کامل شد این سفر را قسمتم کند .

تبیان : بانزدیک شدن به عید غدیر و یا در روز عید غدیر چه احساسی دارید؟

فکر می کنم یکی از اعمال این روز این است که در جای بلندی بروی و یا علی علی بگویی . من این کار را خیلی دوست دارم .

پیامبر صلی الله علیه وآله بسیار فرمودند این علی برادر من و از من است و حق با علی و علی با حق است . نگاه کنید به جایگاه حضرت علی علیه السلام نزد پیامبر(ص) .

آیا از این صحبت بالاتر هم هست ؟ اما ....

تبیان : احساس خودتان را درباه حضرت علی علیه السلام برای ما بیان می کنید ؟

چه کار کنم ؟! آه ....

من واقعا عاشق ایشان هستم . نمی توانم احساس خودم را بیان کنم و اصلا نمی توانم ایشان را وصف کنم .

من دو بار شیعه شدم . یک بار در ترکیه که با مذهب جعفری آشنا شدم . و یک بار هم در ایران که حضرت علی علیه السلام را شناختم . و تازه آن موقع بود که گفتم من شیعه شدم.

امام علی علیه السلام را مرتضی مطهری تعریف کرده است . همان انسان کاملی است که استاد تعریف کرده است .

هر چه که هست ، هر چه که می بینیم و همه جا علی علیه السلام است .

باور کنید نمی توانم درباره امام علی (ع) احساسم را بیان کنم . باید دل مرا ببینید .

علی علی علی .....

تبیان : یک جمله درباره حضرت زهرا سلام الله علیه برای ما می گویید؟

وقتی نام حضرت زهرا (س) را می شنوم فقط غم و غصه می خورم ، خیلی ناراحت می شوم. ایشان به آن جوانی چقدر سختی و رنج کشیدند. اینجا هم علی است . کنار ایشان هم نام علی است .

وقتی حضرت علی (ع) شبانه و مخفیانه ایشان را به خاک سپردند ، عده ای آمدند و به حضرت گفتندکه می خواهند نبش قبر کنند و بر حضرت زهرا (س) نماز بخوانند، در اینجا بود که علی (ع) بلند می شود و شمشیر می کشد و می فرماید همه چیز را از من گرفتید چیزی نگفتم ، ولی به خدا قسم اگر بخواهید این کار را کنید ، همه شما را می کشم.

حضرت علی (ع) کنار قبر ایشان بسیار اشک می ریخت و گله و شکایت خود از مردم آن زمان را به ایشان می فرمود . وقتی نام حضرت زهرا (س) را می شنوم ، همش همین چیزها به ذهنم می آید.

انشاالله حضرت زهرا سلام الله مرا به خاطر اشک بر علی (ع) شفاعت کنند

تبیان : و آخرین کلام شما

من فقط می گویم یا علی ... و حرف دیگری ندارم . حرف اول و آخرم علی است .

یا علی ، علی ، علی ...


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
بانویی که علی را برگزید( اوذ دونوش )
عالم سنی .(\حبیب علی الجفری\ )

"حبیب علی الجفری" ،عالم و مبلغ بزرگ سنی مذهب: وی در مصاحبه با شبکه ماهواره ای "اقراء"، با اعلام تشرف خود به مذهب اهل بیت (ع) تاکید کرد: من پس از تحقیقات گسترده بین فقه مذاهب مختلف اسلامی و مقارنه بین آنها مذهب تشیع را برگزیدم الجفری افزود: من سه سال در بین مذاهب مختلف جستجو کردم تا بهترین را انتخاب کنم ودر نهایت با پرس و جو از علمای شیعه و خصوصا آیت‌الله سیستانی مرجع عالیقدر شیعه، به حقانیت مذهب اهل بیت(ع) ایمان آوردم.و به صحت این مذهب نسبت به سایر مذاهب پی بردم.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
عالم سنی .("حبیب علی الجفری" )
جبرئیل بواری.نو شیعه مالیایی.

با تشکر از اینکه دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید، لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
جبرئیل بواری هستم از کشورمالی، بیست و هفت سال سن دارم و در جامعه المصطفی العالمیه شهر مقدس قم در رشته فقه و معارف مشغول تحصیل هستم.
ما شنیده‏ایم چند سالی است که شما به مذهب اهل بیت مشرف شده‏اید.
بله من سنی مالکی بودم. تقریباً چهار سال پیش شیعه شده‏ام.
چه شد که مذهب اهل بیت را پذیرفتید؟
وقتی دبیرستان بودم، استادی داشتیم که به ما تاریخ اسلام درس می‏داد، این استاد شیعه بود، اما به کسی نمی‏گفت که شیعه است. سرفصل درس از تاریخ قبل از بعثت بود تا سرگذشت خلفای اربعه، اما ایشان سرگذشت امام حسن را هم به ما درس داد. به امام حسین که رسیدیم گفت هر کس می‏خواهد درباره این بزرگوار بیشتر بفهمد و ایشان را بشناسد باید به مدرسه اهل ببیت در «بماکو» برود. بماکو پایتخت مالی است ومن در آنجا زندگی می‏کردم. البته این مدارس در دیگر شهرها هم وجود دارد. من وقتی دیپلم گرفتم، بلافاصه به آنجا رفتم و حدود چهار سال آنجا درس خواندم. لابد شما می‏دانید که این مدرسه زیر نظر مرکز مصطفی العالمیه است. من خودم تحقیق کردم و بلافاصله دریافتم که مکتب اهل بیت حق است و شیعه شدم.
شما راجع به چه مطالبی تحقیق کردید؟
درباره خلفای اربعه وجانشینی پیامبر. چون وقتی تحقیق کردم هیچ حدیثی ندیدم که باید از خلیفه اول یا خلیفه دوم پیروی کنید، اما چندین حدیث در کتب اهل سنت دیدم که پیامبر می‏فرماید از علی پیروی کنید. البته این احادیث در الغدیر و المراجعات هم ذکر شده است. البته من همین سؤال را از علمای اهل سنت هم ‏پرسیدم، اما آنها سکوت می‏کردند ومی‏گفتند نباید این سؤال را پرسید، لذا من بیشتر به طرف تحقیق و بررسی و مطالعه کشانده ‏شدم و بیشتر کنجکاوی ‏کردم.
شما گفتید که مثل مدرسه‏ای که در شهر بماکو شما در آن درس خواندید، در شهرهای دیگر هم وجود دارد. می‏خواستم بدانم در سراسر مالی چند تا از این مدرسه‏ها وجود دارد؟
زیاد است، نمی‎‏دانم چند تا، اما غلبه در این مدارس با شاگردان شیعی است.
تأثیر این مدرسه‏ها را چگونه ارزیابی می‏کنید؟
در آشنایی و جذب مردم به مذهب اهل بیت تأثیر دارد، اما باید کار هم بکنند، تأسیس مدرسه به تنهایی کافی نیست، به ویژه اینکه متأسفانه هیچ ارتباطی بین مدرسه و شاگردانی که تربیت می‏کنند نیست.
آیا خانواده با شیعه شدن شم مخالفتی نکرد؟
نه! من در پذیرش مذهب اهل بیت با مخالفت خانواده وبه رو نشدم.
چرا؟
چون من خودم مبلغ اهل سنت بودم. سخنرانی می‏کردم، منبر می‏رفتم، تدریس می‏کردم.
چه درس‏هایی تدریس می‏کردی؟
فقه، تفسیر، حدیث و ...
یعنی شما را از لحاظ علمی قبول داشتند؟
بله! به همین دلیل هم اعتراضی نکردند.
آیا از اعضای خانواده‏تان هم کسی شیعه شد؟
نه، خانواده‏ام شیعه نشدند.
همسرتان چطور؟
وقتی من شیعه شدم، خانمم که دانشجو هم هست، تحقیق کرد و چون فهمید مذهب اهل بیت حق است شیعه شد.
به نظر شما شیعیان در کشور مالی با چه مشکلاتی روبه رو هستند؟
نداشتن امکانات فرهنگی، اگر چه مردم مذهب شیعه را می‏شناسند، اما شیعیان هیچی ندارند، نه مسجد، نه حسینیه، نه مرکز فرهنگی و نه کتابخانه.
پس آن مدارس که شما خودتان در آن تحصیل کرده‏اید و گفتید در سراسر مالی تعداشان زیادهم هست چه شد؟
ما در کشور مالی مدرسه خاصی که برای شیعه باشد نداریم. در مدارس مرکز مصطفی العالمیه هم شیعه و هم سنی هردو درس می‏خوانند. قبلاً ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را که می‏خواندی و دیپلم می‏گرفتی می‏توانستی وارد این مدارس بشوی و سه سال درس بخوانی و تمام. البته الان از سوم راهنمایی پذیرش می‏کنند.
آیا وهابیت هم در مالی فعالیت می‏کند؟
وهابیت خیلی فعالیت دارد، چون مالی مرکز غرب آفریقاست، وهابیت آنجا خیلی فعالیت دارد و می‏توان گفت
تا حدودی، تأثیر گذار هم هستند. حتی عده‏ای وهابی هم شده‏اند. بیشتر کسانی هم که وهابی شده‏اند، یا دانشجو هستند و یا کارمند دولت.
وضعیت مردم کشور شما ازلحاظ اقتصادی چطور است؟
متوسط و معمولی است، البته باید گفت شیعیان از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تحت فشار هستند. به عنوان نمونه در ادارات دولتی شیعیان را استخدام نمی‏کنند و حتی اگر بدانند شیعه‏ای و یا شیعه شده‏ای اخراجت می‏‏کنند. به نظر می‏رسد چنین رفتارهای ناصوابی تحت نفوذ و تأثیر وهابیت است.
چطورمی‎‏شود به شیعیان کمک کرد؟
به نظر من انجام کارهای فرهنگی و ساختن مدارس، بهترین و بالاترین کمک به شیعیان مالی و سایر شیعیان جهان است.
چه صحبتی با مسلمانان جهان دارید؟
سخن من با مسلمانان جهان، این است که وحدت داشته باشید.
ضمن اینکه دوباره از شما تشکر می‏کنم که دراین گفتگوی دوستانه شرکت کردید، سخن پایانی شما را می‏شنویم.
اجازه بدهید صحبت پایانی من با امام زمان عجل‏الله تعالی فرجه‏الشریف باشد که دعای همیشگی من هم برای تعجیل فرج ایشان است و آن اینکه آقا زودتر بیا تا این ظلم و ستم به پایان برسد.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
جبرئیل بواری.نو شیعه مالیایی.
رشد چشمگیر گرایش کوموری ها به تشیع توسط یک وهابی شیعه شده


رشد چشمگیر گرایش کوموری ها به تشیع توسط یک وهابی شیعه شده (شیخ محمود عبدالله ابراهیم )

شیخ محمود عبدالله ابراهیم رهبر شیعیان کومور، در دیدار سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با ارائه گزارشی از وضعیت شیعیان کومور، گفت: در سال 2006 میلادی که تبلیغ مذهب تشیع را آغاز کردیم، حتی یک نفر هم در این کشور شیعه نبود، اما اکنون بیش از 100 نفر به مذهب تشیع روی آورده‌اند.
وی خاطر نشان کرد: امروز کومور نیازمند تبلیغ بیشتر است و ما از دفتر تبلیغات اسلامی انتظار داریم با اقلام فرهنگی و آثار اسلامی ما را در این زمینه یاری کند.
گفتنی است؛ شیخ محمود عبدالله ابراهیم از فارغ‌التحصیلان مدارس وهابی در عربستان و کویت بوده که در سال 2004 میلادی رسما به تشیع گرویده و در طول سال‌های اخیر به عنوان مبلغ شیعه فعالیت‌های زیادی داشته است
منبع: گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ
به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، عبدالله دوسو در برگزاری نشست تخصصی با موضوع عقلانیت و وهابیت در دانشگاه آزاد گناوه ضمن بیان خاطرات خود اظهار داشت: مذهب اهل بیت (ع) که پیامبر (ص) دستور آن را داده بهترین، کامل‌ترین، عاقل‌ترین و معقول‌ترین مذهب است.
,وی علل گرایش خود به تشیع را عدم اقناع درونی و عقلی از وهابیت و مطالعه کتاب‌های شیعی به ویژه کتاب‌های امام خمینی (ره) و مقایسه کتاب‌های شیعی و وهابیت دانست.
دوسو در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان که آیا خانواده شما نیز شیعه شده‌اند، گفت: خانواده و اطرفیان من با مطالعه و تحقیق و تبعیت از من همگی شیعه شده‌اند.
سیدبحرالعلوم یمنی، از علمای بزرگ زیریه در یمن بوده که وجود حضرت ولی عصر علیه الصلوه و السلام را انکار می کرده است. ... تا این که آن جناب نامه ای برای حضرت آیت ا... سیدابوالحسن اصفهانی رضوان ا... تعالی علیه می نویسد و برای اثبات وجود امام زمان (ع) دلیل قاطعی درخواست
می کند. آیت ا... اصفهانی، در جواب می نویسد: « جواب شما را باید به طور حضوری بدهم. شما طی سفر به نجف
اشرف مشرف شوید تا جواب را دریافت کنید. » .... و اینک بشنوید ماجرای شیعه شدن سید یمنی را از زبان فرزند او:
« ... وقتی به مقام حضرت مهدی (ع) در وسط وادی السلام نجف وارد شدیم، دیدیم که آیت ا... سید ابوالحسن اصفهانی
به سوی چاهی که در آن جا بود، رفت و به دست خود از آن آب کشید و تجدید وضو کرد و این در حالی بود که ما به عمل
او می خندیدیم 1. آن گاه وارد مسجد مقام شد و چهار رکعت نماز خواند و کلماتی گفت ... به ناگاه دیدیم که تمام
فضای مقام غرق نور و روشنایی گشت. در آن هنگام، آیت ا... اصفهانی پدرم را داخل مسجد طلبید. پدرم به آن مقام
وارد شد، اما طولی نکشید که صدای گریه اش بلند شد
و آن گاه، فریادی بلند زد و از هوش رفت. وقتی داخل شدم دیدم که آیت ا... اصفهانی بالای سر پدرم نشسته
است و شانه های او را مالش می دهد تا به هوش آید... وقتی از آن جا برگشتیم، پدرم گفت: « حضرت ولی عصر
حجت بن الحسن العسگری (عج) را به طور حضوری زیارت کردم و با دیدنش مستبصر و شیعه اثنی عشری شدم
» سید بحرالعلوم یمنی، پس از بازگشت به یمن 4000 نفر از مریدان سنی خویش را به مذهب تشیع مشرف گرداند.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
رشد چشمگیر گرایش کوموری ها به تشیع توسط یک وهابی شیعه شده
خبر دادن رسول خدا از نامهای امامان به امیر مؤمنان

خبر دادن رسول خدا از نامهای امامان به امیر مؤمنان، بعد از نزول آیه «تطهیر»: 

خزاز قمى در «کفایة الاثر» از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده که بعد از نزول آیه تطهیر رسول خدا فرمود: این آیه در باره تو و دو نوه‌ام و پیشوایان از این فرزندانت نازل شده است و حضرت نامهاى هریکى از امامان را بیان کرد:

حدثنا علی بن الحسین بن محمد، قال: حدثنا هارون ابن موسى التلعکبری، قال: حدثنا عِیسَى بْنِ مُوسَى الْهَاشِمِیِّ بِسُرَّ مَنْ‏رَأَى قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ وَقَدْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةُ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: یَا عَلِیُّ هَذِهِ الْآیَةُ نَزَلَتْ فِیکَ وَفِی سِبْطَیَّ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَکَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ قَالَ: أَنْتَ یَا عَلِیُّ ثُمَّ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَبَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ‏ وَبَعْدَ مُوسَى عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَبَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ هَکَذَا وَجَدْتُ أَسَامِیَهُمْ مَکْتُوبَةً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَأَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُونَ.

به نقل امام حسین علیه السلام، على علیه السلام فرمود: به محضر رسول خدا در خانه ام سلمه رفتم در حالى که آیه تطهیر نازل شده بود. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: اى على! این آیه در باره تو و دو نوه من و امامان از فرزندانت نازل شده است، عرض کردم: اى رسول خدا امامان بعد از تو چند نفرند؟ فرمود: تو اى على سپس پسرانت حسن و حسین، و بعد از حسین فرزندش على، و پس از على فرزندش محمد، و پس از محمد فرزندش جعفر، و بعد از جعفر فرزندش موسى، و پس از موسى فرزندش على، و پس از على فرزندش محمد، و پس از محمد فرزندش على، و بعد از على فرزندش حسن، و حجت فرزند حسن، این چنین نامهاى ایشان را بر ساق عرش نوشته دیدم؛ پس از خداى تعالى از آنها پرسیدم؟ فرمود: اى محمد ایشان امامان بعد از تو هستند که پاکیزه و معصومند، و دشمنانشان ملعون (و از رحمت من دورند)

الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی (متوفای400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص156، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ.

المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج36، ص336، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
خبر دادن رسول خدا، از نامهای امامان، به امیر مؤمنان
روایت معراج به نقل ام سلمه از رسول خدا (ص)
روایت معراج به نقل ام سلمه از رسول خدا (ص):

ام سلمه یکى از زنان شایسته و عظیم القدر رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز این روایت را از آن حضرت به صورت مختصر این‌گونه نقل کرده‌است.

خزاز قمى مى‌نویسد:

أخبرنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَیَّاشِى عَنْ جَدِّهِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمَخْزُومِیِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ التَّمِیمِیِّ عَنْ أَبِی ثَابِتٍ مَوْلَى أَبِی ذَرٍّ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ نَظَرْتُ فَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَى الْعَرْشِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَیَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ وَنَصَرْتُهُ بِعَلِیٍّ وَرَأَیْتُ أَنْوَارَ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَأَنْوَارَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَرَأَیْتُ نُورَ الْحُجَّةِ یَتَلَأْلَأُ مِنْ بَیْنِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَقُلْتُ: یَا رَبِّ مَنْ هَذَا وَمَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا نُورُ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةَ وَهَذَا نُورُ سِبْطَیْکَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَهَذِهِ أَنْوَارُ الْأَئِمَّةِ بَعْدَکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَهَذَا الْحُجَّةُ الَّذِی یَمْلَأُ الدُّنْیَا قِسْطاً وَعَدْلًا.

ام سلمه مى‌گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: شبى که مرا به آسمان بردند نگاه کردم بر عرش نوشته بود: «لا اله الا اللَّه، محمد رسول اللَّه» (خدایى جز خداى یگانه نیست، و محمد فرستاده اوست؟) به وسیله على او را تأیید و یارى کردم، سپس نورهاى على و فاطمه و حسن و حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على را دیدم، و نور حجت را در میان آنها دیدم که مانند ستاره درخشان، نورانى بود. عرض کردم:

پروردگارا این کیست و آنها کیانند؟ به من ندا شد: اى محمد! این نور على، فاطمه و دو نوه‌ تو حسن و حسین و امامان پس از تو از اولاد حسین علیه السّلام است که همگى پاکیزه و معصومند، و این (آخرین) نور، حجت (من) است که زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه از بیدادگرى وستم پر شده باشد.

الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی (متوفای400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص 186، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ.

سید هاشم بحرانى در کتاب «غایة المرام»، بعد از نقل این روایت از طریق سلیمان شتربان رسول خدا مى‌گوید:

قلت: وروى هذا الحدیث جماعة من الخاصة والعامة، رواه الشیخ الطوسی فی الغیبة وأبو الحسن محمد بن أحمد بن الحسن بن شاذان فی المناقب المائة من طریق العامة ورواه صاحب المقتضب وصاحب الکنز الخفی والحموینی من العامة.

مى‌گویم: این روایت را گروهى از خاصه و عامه روایت کرده اند. شیخ طوسى در کتاب الغیبة وابو الحسن محمد بن احمد بن الحسین بن شاذان در کتاب «المناقب المائة» از طریق عامه و صاحب «المقتضب» و «الکنز الخفی» و حموینى از عامه روایت کرده اند.

البحرانی، السید هاشم البحرانی الموسوی التوبلی (متوفای1107هـ)، غایة المرام وحجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص والعام، ج2، ص257، تحقیق: العلامة السید علی عاشور. طبق برنامه مکتبة اهل البیت.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
روایت معراج به نقل ام سلمه از رسول خدا (ص)
روایت معراج به نقل مفضل از امام صادق (ع)
روایت معراج به نقل مفضل از امام صادق (ع):

 روایت معراج که بازگو کننده اسامى امامان علیهم السلام مى‌باشد، از زبان امام صادق علیه السلام این‌گونه نقل شده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَابُنْدَاذَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَشَقَقْتُ لَکَ مِنِ اسْمِی اسْماً فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَأَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَجَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَخَلِیفَتَکَ وَزَوْجَ ابْنَتِکَ وَأَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَشَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَى وَهُوَ عَلِیٌّ وَخَلَقْتُ فَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّى یَنْقَطِعَ وَیَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ فَمَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَلَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ: نَعَمْ یَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ م‏ح‏م‏د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ.

قُلْتُ: یَا رَبِّ وَمَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَهَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحَلِّلُ حَلَالِی وَیُحَرِّمُ حَرَامِی وَبِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی وَهُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَهُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَالْجَاحِدِینَ وَالْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ یَوْمَئِذٍ بِهِمَا أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَالسَّامِرِی‏.

امیرمؤمنان علیه السلام مى‌فرماید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: هنگامى‌که مرا به آسمان سیر دادند، پروردگارم جل جلاله به من وحى کرد و فرمود: اى محمد! به راستى من یک نظرى به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و پیامبر قرار دادم. و از نام خودم براى تو نامى باز گرفتم من محمودم و تو محمدى. سپس دوباره نظرى افکندم و على را در آن انتخاب کردم و او را وصى و خلیفه تو و شوهر دخترت و پدر نژاد تو نمودم و براى او نیز نامى از نامهاى خود برگرفتم، من على اعلایم و او على است و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما آفریدم. سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم، هر کس پذیرفت نزد من از مقربین شد. اى محمد اگر بنده‌اى مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد اما منکر ولایت آنان نزد من آید، من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم. اى محمد دوست دارى آنها را ببینى؟ عرض‌کردم آرى پروردگارا خداى عز و جل فرمود: سر بلند کن، سر بلند کردم و ناگاه انوار على و فاطمه و حسن و حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و الحسن بن على و محمد بن الحسن قائم را دیدم و قائم در وسط آنها مانند ستاره درخشان بود، عرض‌کردم پروردگار اینها کیانند؟ فرمود امامان و این قائم است، آن‌که حلال مرا حلال کند و حرام مرا حرام کند و به وسیله او از دشمنانم انتقام گیرم و او مایه راحتى دوستان من است و او است که دل شیعیانت را از ظالمان و منکران و کافران شفا مى‌دهد. و لات و عزى را تر و تازه بیرون مى‏آورد و آنها را مى‌سوزاند و مردم در آن روز به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند سخت‏تر از فتنه گوساله و سامرى‏.
 الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص252، ناشر:‌ اسلامیة ـ تهران‏، الطبعة الثانیة‏، 1395 هـ.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
معراج پیامبر، روایت معراج به نقل مفضل از امام صادق (ع)
روایت معراج به نقل امیرمؤمنان (ع)
روایت معراج به نقل امیرمؤمنان (ع):

در یکى از جاهایى که امیرمؤمنان علیه السلام این روایت را از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده، مسجد کوفه مى‌باشد که از طریق علقمة بن قیس نقل شده است.

خزاز قمى مى‌نویسد:

حدثنی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْکُوفِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ شَرِیکٍ عَنْ حَکِیمِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَى مِنْبَرِ الْکُوفَةِ خُطْبَةَ اللُّؤْلُؤَةِ.... 

فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ عَامِرُ بْنُ کَثِیرٍ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَقَدْ أَخْبَرْتَنَا عَنْ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ وَخُلَفَاءِ الْبَاطِلِ فَأَخْبِرْنَا عَنْ أَئِمَّةِ الْحَقِّ وَأَلْسِنَةِ الصِّدْقِ بَعْدَکَ قَالَ: نَعَمْ إِنَّهُ لَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ یَمْلِکُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَلَقَدْ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ نَظَرْتُ إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَإِذَا مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَیَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ وَنَصَرْتُهُ بِعَلِیٍّ وَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فَقُلْتُ: یَا رَبِّ أَنْوَارُ مَنْ هَذِهِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ أَنْوَارُ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فَلَا تُسَمِّیهِمْ لِی؟ قَالَ: نَعَمْ أَنْتَ الْإِمَامُ وَالْخَلِیفَةُ بَعْدِی تَقْضِی دَیْنِی وَتُنْجِزُ عِدَاتِی وَبَعْدَکَ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَبَعْدَ الْحُسَیْنِ ابْنُهُ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعَابِدِینَ وَبَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ یُدْعَى بِالْبَاقِرِ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ یُدْعَى بِالصَّادِقِ وَبَعْدَ جَعْفَرٍ ابْنُهُ مُوسَى یُدْعَى بِالْکَاظِمِ وَبَعْدَ مُوسَى ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَى بِالرِّضَا وَبَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ یُدْعَى بِالزَّکِیِّ وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَى بِالنَّقِیِّ وَبَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ یُدْعَى بِالْأَمِینِ وَالْقَائِمُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ سَمِیِّی وَأَشْبَهُ النَّاسِ بِی یَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً...

علقمة بن قیس مى گوید: امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السّلام براى ما بر منبر کوفه خطبه (اى معروف به) لؤلؤة را خواند...

مردى به نام عامر بن کثیر برخاست و عرض کرد: اى امیرمؤمنان! ما را از پیشوایان کفر و خلفاء باطل آگاه ساختى؛ اکنون از پیشوایان حقّ و زبان هاى راستگو بعد از خودت ما را آگاه کن، فرمود: آرى آن عهدى است که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به من سفارش کرده که امر خلافت را دوازده نفر امام که نه نفرشان از صلب حسین علیه السّلام هستند، مالک شوند. و به همانا رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: هنگامى که مرا به آسمان بالا بردند به ساق عرش نظر کردم در آن نوشته بود «لا إله إلّا اللَّه محمّد رسول اللَّه» خدایى جز خداى یگانه نیست، محمد رسول خدا است و او را به وسیله على مدد کرده و به او یاریش دادم و دوازده نور دیدم، عرض کردم: پروردگارا این انوار از آن کیست؟ به من ندا شد: اى محمد اینها نور امامان از فرزندان تو است. عرض کردم: اى رسول خدا آیا نامشان را براى من بیان نمى‏فرمایى؟ فرمود: چرا! تو پس از من امام و خلیفه هستى، دین مرا ادا کنى و به وعده‏هاى من وفا کنى و پس از تو دو فرزندم حسن و حسین، و بعد از حسین فرزندش على بن الحسین زین العابدین، و پس از على فرزندش محمد است که به باقر خوانده شود، و بعد از او فرزندش جعفر است که به صادق خوانده شود، و پس از او فرزندش موسى است که به کاظم خوانده شود،

 و پس از موسى، فرزندش على است که به رضا خوانده شود، و بعد از على فرزندش محمد است که به زکىّ خوانده شود، و پس از محمد فرزندش على است که به نقىّ خوانده شود، و بعد از على فرزندش حسن است که به امین خوانده شود، و قائم که از فرزندان حسین است، همنام و شبیه‏ترین مردمان به من است، و زمین را از عدل و داد پر کند هم چنان که از ستم و بیدادگرى پر شده است....

الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی (متوفای400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص218، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
روایت معراج به نقل امیرمؤمنان (ع)، معراج، معراج پیامبر
روایت صحیحه داود بن قاسم جعفری از امام جواد

روایت صحیحه داود بن قاسم جعفری از امام جواد (ع): شهادت حضرت خضر به نام های شریف دوازده امام درمحضر امیرمؤمنان (ع).

مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى در روایت صحیح که از دواد بن قاسم جعفرى از امام جواد علیه السلام نقل شده آوده است که حضرت خضر پیامبر در محضر امیرمؤمنان علیه السلام به اسامى دوازده امام علیهم السلام شهادت داده است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِ‏عَنْ أَبِی هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام قَالَ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَمَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام وَهُوَ مُتَّکِئٌ عَلَى یَدِ سَلْمَانَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَیْئَةِ وَاللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَسْأَلُکَ عَنْ‏ ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِی بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَکِبُوا مِنْ أَمْرِکَ مَا قُضِیَ عَلَیْهِمْ وَأَنْ لَیْسُوا بِمَأْمُونِینَ فِی دُنْیَاهُمْ وَآخِرَتِهِمْ وَإِنْ تَکُنِ الْأُخْرَى عَلِمْتُ أَنَّکَ وَهُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: سَلْنِی عَمَّا بَدَا لَکَ. قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَیْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ وَعَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یَذْکُرُ وَیَنْسَى وَعَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ وَالْأَخْوَالَ. فَالْتَفَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَى الْحَسَنِ فَقَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ قَالَ: فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ علیه السلام فَقَالَ الرَّجُلُ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَلَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِکَ وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَالْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَأَشَارَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَلَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّهُ وَالْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَأَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ علیه السلام وَأَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَصِیُّ أَخِیهِ وَالْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَأَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَیْنِ بَعْدَهُ وَأَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَأَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَأَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَأَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَأَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَأَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَأَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَأَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا یُکَنَّى وَلَا یُسَمَّى حَتَّى یَظْهَرَ أَمْرُهُ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَالسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ ثُمَّ قَامَ فَمَضَى. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اتْبَعْهُ فَانْظُرْ أَیْنَ یَقْصِدُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام فَقَالَ مَا کَانَ إِلَّا أَنْ وَضَعَ رِجْلَهُ خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَیْتُ أَیْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ فَرَجَعْتُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ تَعْرِفُهُ قُلْتُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَأَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ قَالَ: هُوَ الْخَضِرُ علیه السلام.

 أبوهاشم داود بن قاسم جعفرى مى‌گوید:‌ ابو جعفر دوم (امام جواد علیه السلام) فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) آمد به همراه حسن بن على که به دست سلیمان تکیه داده بود، به مسجد الحرام وارد شد و نشست، ناگاه مردى خوش قواره و خوش لباسى آمد و بر امیر المؤمنین (علیه السلام) سلام داد و آن حضرت جواب سلام او را گفت و خدمت حضرت نشست، سپس عرض کرد: اى امیر مؤمنان، من از تو سه مسأله مى‏پرسم، اگر پاسخ آنها را به من دادى مى‏دانم که این مردم در کار تو مرتکب خلافى شدند، که مسئول آنند، در دنیا و آخرت خود آسوده نیستند و اگر نه مى‏دانم که تو با آنها برابرى و امتیاز ندارى. على علیه السلام فرمود: هر چه مى‏خواهى از من بپرس.

آن مرد عرض کرد: به من بگو:

1- مردى که مى‌خوابد، روحش به کجا مى‏رود؟

2- یاد آورى و فراموشى چگونه به مرد رخ مى‏دهند؟

3- چگونه فرزند به عموها و یا دائى‏هاى خود، مانند مى‏شود؟

امیر مؤمنان (علیه السلام) رو به حسن کرد و فرمود: اى ابا محمد، پاسخ او را بده، امام حسن (علیه السلام) پاسخش را داد، آن مرد گفت: گواهى مى‌دهم که شایسته پرستش جز خدا یگانه نیست و همیشه به آن گواهى مى‏دادم.

و گواهى مى‌دهم محمد رسول خدا است و همیشه بدان شهادت داده ام. 

 و گواهى مى‌دهم که تو وصى رسول خدائى و قائم به حجت او هستى- و اشاره به امیر المؤمنین (ع) کرد- و همیشه بدان شهادت داده‏ام.

و گواهى مى‌دهم که تو هم وصى او هستى و قائم به حجت او- و اشاره به حسن (ع) کرد-.

و گواهى مى‌دهم که: حسین بن على (علیه السلام) وصى برادر خود و قائم به حجت او است بعد از او. و گواهى مى‌دهم که على بن الحسین (ع) قائم به امامت حسین (ع) است پس از او.

و شهادت مى دهم بر این‌که محمد بن على (ع) قائم به کار امامت على بن الحسین (ع) است.

و گواهى مى‌دهم بر این‌که جعفر بن محمد (ع) قائم به کار امامت محمد (ع) است.

و گواهى مى‌دهم بر این‌که موسى (ع) قائم به کار امامت جعفر بن محمد (ع) است.

و گواهم بر این‌که على بن موسى (ع) که او است قائم به کار امامت موسى بن جعفر (ع).

و گواهى مى‌دهم بر این‌که محمد بن على (ع) قائم به امامت على بن موسى (ع) است.

و گواهى مى‌دهم بر این‌که حسن بن على (ع) قائم به کار امامت على بن محمد (ع) است.

و گواهى مى‌دهم بر این‌که حسن بن على (ع) قائم به کار امامت على بن محمد (ع) است.

و شهادت مى‌دهم به مردى که فرزند حسن است و به کنیه و نام تعبیر نشود تا امر امامت پدید گردد و زمین را از عدالت پر کند همانگونه که از ستم و خلاف پر شده باشد. درود بر تو اى امیر المؤمنین و رحمت و برکات خدا، سپس برخاست و رفت، امیر المؤمنین فرمود: اى ابا محمد دنبالش برو ببین کجا مى‏رود، حسن بن على (علیه السلام) بیرون شد و آن حضرت فرمود: وقتى پاى خود را از مسجد بیرون نهاد من ندانستم به کجاى زمین خدا رفت و برگشتم نزد امیر المؤمنین و به او آگاهى دادم، فرمود: اى ابا محمد، او را مى‏شناسى؟ گفتم: خدا و رسولش و امیر المؤمنین داناترند، فرمود: او خضر (علیه السلام) بود.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج‏1، ص526، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
روایت صحیحه داود بن قاسم جعفری از امام جواد
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
***
*****
مطالب جذاب
کشکول شیخ بهایی دفتراول
کشکول شیخ بهایی دفتردوم
کشکول شیخ بهایی دفترسوم
کشکول شیخ بهایی دفترچهارم
کشکول شیخ بهایی دفترپنجم
داستان های آموزنده
خواندنی های شگفت آور
آیا می دانید؟....حتما بخوانید
عدد 13 را مبارک می‌دانم
زندگینامه پیامبراسلام(ص)
بخش سریال نرم افزارها
چند روش برای تقویت مغز
سرگذشت اسکنر مقدونی
نگاهی به دیوار چین..............
حر شهدای جنگ که بود؟؟؟
چرا نام ائمه در قرآن نیامده؟.......
قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص)
چهل نکته درباره حرم امام رضا(ع)
فیلترینگ و نظارت بر اینترنت درجهان
تونل توحید در مقایسه با تونل خرم-زال
بیو گرافی شیطان رجیم ........
بومی‌سازی یک سامانه موشکی
کارت هوشمند سوخت................
یورش به حوزه 117 ...............
مادرشهیدی که بازیگر شد
ناگفته‌های دیدار نمایندگان‌کاندیداها با رهبری
سورپریز پارتی های زهره کاظمی
افشای ابعاد تازه‌ای از "فتنه‌ بزرگ"
با موزیلا فایرفکس باشید
دانلودکتب فیزیک پیام نور
دانلود کتب کامپیوتر پیام نور
دانلودکتب ریاضی پیام نور
دانلودکتب صنایع پیام نور
دانلودکتب آمار پیام نور
بمب اتم چیست ؟
سایت های کاربردی
قضاوت با شما
آموزش آپدیت نود32 واسمارت سچریتی
motherboard چیست و چه کاری انجام می دهد ؟
CPU چگونه ساخته میشود؟
عکس هایی از دختر میرحسین موسوی
مصر به روایت کاریکاتور
تنظیمات موزیلا فایر فکس
وهن مسجد مقدس جمکران در سایت منتسب به موسسه تنظیم
تصاویرهتاکین به امام هادی در فیس بوک
گفت‌وگوی رجانیوز با ابوشریف از اولین فرماندهان سپا
آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم
«علی مع الحق والحق مع علی»
تاریخچه وهابیت
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم
متن کامل غدیر خم (عربی)
متن نامه عمر بن خطاب به معاویه
خلاصه‌ای از زندگانی حضرت فاطمه(س)
علمای معتبر اهل سنتی که شیعه شده اند
این واقعیت ها شما را شگفت زنده می کنند!
فشارخون بالا
آشنایی با اصحاب ایرانی ائمه(ع)
من هم در اغتشاشات 88 بودم
دانلودسخنرانی های دکتر عباسی
سخن بزرگان
دانش، گنج بزرگی است که فنا نمی پذیرد . [امام علی علیه السلام]
عضویت
 
اوقات شرعی