خداوند کریم در باره فرار از جنگ مىفرماید:یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار. وَ مَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیزًِّا إِلىَ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِیر. الأنفال / 15 و 16.
اى افرادى که ایمان آوردهاید! هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد رو برو شدید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)!. و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند، مگر آن که هدفش کنارهگیرى از میدان براى حمله مجدد، و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد، (چنین کسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهى است!.
حالا اهل سنت پاسخگو باشند که خلیفه اشان ابوبکر وعمر بن خطاب وقتی از جنگ فرار می کنند حکمشان چیست؟؟؟
خلیفه دوم در زمان خلافتش، خطبهاى خوانده و در این خطبه اعتراف کرده است که یکى از فرار کنندگان از جنگ بوده است.
محمد بن جریر طبرى در تفسیرش مىنویسد:
خَطَبَ عُمَرُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلى قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»، قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَیْتُنِی أَنْزُو کَأَنَّنِی أَرْوَى، وَالنَّاسُ یَقُولُونَ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ، فَقُلْتُ: لاَ أَجِدُ أَحَدَاً یَقُولُ قُتِلَ مُحَمَّدٌ إِلاَّ قَتَلْتُهُ، حَتَّى اجْتَمَعْنَا عَلى الْجَبَلِ، فَنَزَلَتْ: ) إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ.
عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مىخواند تا رسید به این آیه: «آنان که روز برخورد دو لشکر به شما پشت کرده و گریختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن که شکست خوردیم، من فرار کردم و از کوه بالا مىرفتم به طورى که احساس کردم که همانند بزکوهى پرش و خیزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنیدم مردى مىگفت: محمد کشته شد، گفتم: هر کس بگوید محمد کشته شد، او را مىکشم، به کوه پناه آورده و همه بالاى کوه جمع شدیم، در این هنگام بود که این آیه نازل شد.
الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 4، ص 144، ناشر: دار الفکر، بیروت – 1405هـ؛
الأندلسی، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیة، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 1، ص 529، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م؛
السیوطی، الحافظ جلال الدین، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج 14، ص 529 و....
فخر رازى از بزرگترین عالمان اهل سنت مىنویسد:
ومن المنهزمین عمر، الا أنه لم یکن فی أوائل المنهزمین ولم یبعد، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبی صلى الله علیه وسلم.
از فراریان صحنه جنگ، عمر بود؛ البته جزء نخستین فراریان نبود، بالاى کوه ماند تا پیامبر هم به آنها پیوست.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج 9، ص 42، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.
فرار عثمان در جنگ احد:
ابن عبد البر از عالمان بزرگ اهل سنت مىنویسد:
وفر عثمان بن عفان وعقبة بن عثمان وسعد بن عثمان رجلان من الأنصار ثم من بنی زریق حتى بلغوا الجلعب جبلا بناحیة المدینة فأقاموا به ثلاثا ثم رجعوا إلى رسول الله علیه السلام....
عثمان بن عفان و دو نفر از انصار به نامهاى عقبة بن عثمان و سعد بن عثمان و افرادى از بنى زریق گریختند تا به کوه جلعب در اطراف مدینه رسیدند و سه شبانه روز در آن جا ماندند، سپس نزد پیامبر (ص) بازگشتند....
إبن عبد البر، یوسف بن عبد الله بن محمد (متوفای463هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1074، تحقیق علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 20، ص 61، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 4، ص 28 29،، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
فرار ابوبکر و عمر در جنگ خیبر:
سیوطى و بسیارى از بزرگان اهل سنت نقل کردهاند:
عَنْ عَلِیَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَارَ رَسُولُ اللَّهِ إِلى خَیْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا رَسُولُ اللَّهِ بَعَثَ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَمَعَهُ النَّاسُ إِلى مَدِینَتِهِمْ وَإِلى قَصْرِهِمْ فَقَاتَلُوهُمْ، فَلَمْ یَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءَ یَجْبُنُهُمْ وَیَجْبُنُونَهُ، فَسَاءَ ذالِکَ رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ: لأبُعَثَنَّ عَلَیْهِمْ رَجُلاً یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولُهُ، وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، یُقَاتِلُهُمْ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لَهُ، لَیْسَ بِفَرَّارٍ، فَتَطَاوَلَ النَّاسُ لَهَا، وَمَدُّوا أَعْنَاقَهُمْ یَرُونَهُ أَنْفُسَهُمْ رَجَاءَ مَا قَالَ، فَمَکَثَ رَسُولُ اللَّهِ سَاعَةً فَقَال: أَیْنَ عَلِیٌّ؟ فَقَالُوا: هُوَ أَرْمَدُ، قَالَ: ادْعُوهُ لِی، فَلَمَّا أَتَیْتُهُ فَتَحَ عَیْنِی، ثُمَّ تَفَلَ فِیهَا، ثُمَّ أَعْطَانِی اللوَاءَ فَانْطَلَقْتُ بِهِ سَعْیَاً خَشْیَةَ أَنْ یُحْدِثَ رَسُولُ اللَّهِ فِیهَا حَدَثَاً أَوْ فِیَّ، حَتَّى أَتَیْتُهُمْ فَقَاتَلْتُهُمْ، فَبَرَزَ مَرْحَبٌ یَرْتَجِزُ، وَبَرَزْتُ لَهُ أَرْتَجِزُ کَمَا یَرْتَجِزُ حَتَّى الْتَقَیْنَا، فَقَتَلَهُ اللَّهُ بِیَدِی، وَانْهَزَمَ أَصْحَابُهُ، فَتَحَصَّنُوا وَأَغْلَقُوا الْبَابَ، فَأَتَیْنَا الْبَابَ، فَلَمْ أَزَلْ أُعَالِجُهُ حَتَّى فَتَحَهُ اللَّهُ ). ( ش، والْبزار، وسندُهُ حَسَنٌ ).
علی علیه السلام مىفرمود: رسول خدا (ص) به طرف خیبر رفت، عمر را با گروهى به طرف اهل خیبر فرستاد تا با آنان بجنگند، مدتى نگذشته بود که عمر و یارانش گریختند. پس از بازگشت، عمر یارانش را متهم به ترسیدن مىکرد و آنها عمر را. پیامبر ناراحت شد و فرمود: مردى را به این جنگ خواهم فرستاد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. او با خیبریان خواهد جنگید تا پیروز شود.
حاضران گردنها را دراز کردند تا ببیند چه کسى این سعادت را به دست مىآورد، رسول خدا (ص) لحظهاى مکث کرد سپس فرمود: علی کجاست؟ گفتند او چشم درد دارد. فرمود او را صدا بزنید، هنگامى که محضر پیامبر (ص) آمدم، آب دهانش را بر چشمم مالید، پرچم را به دستم داد، به سرعت حرکت کردم تا تصمیم دیگرى بر تغییر من ایجاد نشود، با دشمن وارد جنگ شدم، مرحَب به میدان آمد و رجز مىخواند، من نیز به میدان رفتم و رجز خواندم تا با یکدیگر درگیر شدیم، سر انجام خداوند این پهلوان نامى یهود را به دست من از بین برد، یارانش متفرق شدند و به طرف قلعه عقب نشینى کردند و درها را بستند، پشت درِ ورودى قلعه آمدم و آن قدر پافشارى کردم تا خداوند آن را گشود. سند این حدیث «حسن» است.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 7، ص 396، ح 36894، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
البزار، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292هـ)، البحر الزخار، ج 11، ص 327، ح5140، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، الحافظ جلال الدین السیوطی، ج 16، ص 135، ح 7406 و کتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ابن أبی شیبة الکوفی، و البحر الزخار (مسند بزار) أحمد بن عمرو البزار (متوفای 292هـ)، و...
فرار عمر در جنگ حنین:
محمد بن اسماعیل بخارى در صحیحش مىنویسد:
عَنْ أَبِی قَتَادَةَ رضى الله عنه قَالَ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم عَامَ حُنَیْن، فَلَمَّا الْتَقَیْنَا کَانَتْ لِلْمُسْلِمِینَ جَوْلَة ٌ، فَرَأَیْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُشْرِکِینَ عَلاَ رَجُلاً مِنَ الْمُسْلِمِینَ، فَاسْتَدَرْتُ حَتَّى أَتَیْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّى ضَرَبْتُهُ بِالسَّیْفِ عَلَى حَبْلِ عَاتِقِهِ، فَأَقْبَلَ عَلَىَّ فَضَمَّنِی ضَمَّةً وَجَدْتُ مِنْهَا رِیحَ الْمَوْتِ، ثُمَّ أَدْرَکَهُ الْمَوْتُ فَأَرْسَلَنِی، فَلَحِقْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فَقُلْتُ مَا بَالُ النَّاسِ قَالَ أَمْرُ اللَّهِ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ رَجَعُوا....
ابوقتاده مىگوید: سالى که جنگ حنین اتفاق افتاد، همراه رسول خدا (ص) بودم، هنگامى که دو لشکر روبروى هم قرار گرفتند، مسلمانان فرار مىکردند، سپس بر مىگشتند.
مردى از مشرکان را دیدم که با یک مسلمان مىجنگید، آن دو را دور زدم تا از پشت شمشیرى بین گردن و شانهاش وارد کردم، آن مرد مشرک برگشت و مرا به خودش چسپاند و فشار داد، بوى مرگ را احساس کردم، مرا رها کرد و بر زمین افتاد و مرد. عمر را ملاقات کردم، گفتم چرا مردم فرار مىکنند ؟ گفت امر و دستور خداوند این است.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4 ص 58، ح3142، کتاب فرض الخمس، ب 18، باب مَنْ لَمْ یُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ و ج 5 ص 100، کتاب المغازى، ب 54، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( وَیَوْمَ حُنَیْن...، ح 4321، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.
ابوبکرهیچ کار مثبتی در جنگها نکرده است:
در پایان مناسب است که به تصریح ابن أبیالحدید به نقل از استادش ابوجعفر اسکافى اشاره کنیم که مىگوید:
وهو أضعف المسلمین جناناً، وأقلهم عند العرب ترةً، لم یرم قط بسهم، ولا سل سیفاً، ولا أراق دماً.
أبو بکر از نظر عقل از تمام مسلمانان ضعیف تر و نزد عرب از نظر شجاعت کمترین بود، نه تیرى انداخت و نه شمشیرى کشید و نه خونى را ریخت.
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 13، ص 170، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
الجاحظ، أبى عثمان عمرو بن بحر (متوفای255هـ)، العثمانیة، ص230، ناشر: دار الکتب العربی ـ مصر.
فرار عمر از جنگ، فرار ابوبکر از جنگ