» دو (متعه )ای که عمر حرام کرد چیست و چهفرقی با هم دارند؟
» دو متعهاى که عمر به خطاب تحریم کرد عبارتند از متعة الحج و متعة النکاح
معناى متعهى حج و متعهى نکاح.
کلمهى «متعه» به معناى لذت بردن و سود بردن است، (مجمع البحرین و صحاح اللغة). متعة الحج به معناى لذت بردن خاصى است که در حج است و متعة النکاح به معناى لذت بردن خاصى است که در نکاح است. متعة النکاح را «متعة النساء» هم مىگویند.
توضیح متعهى حج
کسانى که دور از مکه هستند مانند مردم ایران، وقتى که به حج مىروند وظیفهشان این است که اول چند عمل انجام مىدهند و پس از انجام آن عمل آزاد مىشوند و پس از آنکه هشتم ذى حجه رسید دوباره اعمال دیگرى دارند و آنها را انجام مىدهند. در بین این دو نوع اعمال، این حاجىها که از راههاى دور آمدهاند، مىتوانند هر کار لذتبخشى را انجام دهند. این لذّتى را که در بین عمره و حج مىبرند، متعة الحج مىنامند.
اعمال عمره تمتّع به این صورت است:
1. احرام در یکى از میقاتها
2. طواف خانه خدا
3. دو رکعت نماز طواف
4. سعى بین صفا و مروه
5. تقصیر،(تحریر الوسیله، ج 1، ص 405، جواهر 18، ص 3).
وقتى که این اعمال را انجام دادى، از احرام خارج مىشوى و حالا مىتوانى هر گونه لذتى خواستى ببرى. پس از انجام این اعمال همهى چیزهایى که با احرام حرام شده بود، حلال مىشود.
اگر ده روز مانده به اول ذى حجه به مکه رسیدى و این چند عمل را در مدت یکى دو ساعت انجام دادى، پس از آن باید صبر کنى تا هشتم ذى حجه برسد و از آن روز تا هشتم ذى حجه آزاد هستى و مانند خود مردم مکه هستى. مىتوانى زن بگیرى، اگر زن دارى مىتوانى لذتهاى جنسى ببرى و امثال اینگونه لذتها. وقتى که هشتم ذى حجه رسید دوباره احرام مىبندى و اعمال حج تمتع را شروع مىکنى. عمر بن خطاب این آزادى را تحریم کرد و گفت: کسى حق ندارد بین عمره و حج آزاد شود و لذتهاى جنسى و مانند آن ببرد بلکه باید از اول تا آخر محرم بماند و در پایان اعمال حج، آزاد شود. ولى از دیدگاه مکتب اهلبیت، حاجىهایى که از راههاى دور مىآیند، بین این دو مُحِل مىشوند. یعنى از احرام خارج مىشوند و آنچه با احرام حرام شده بود، حلال مىشود.
توضیح متعهى نساء
متعة النساء یا متعة النکاح این است که اگر زنى شوهر نداشته باشد بخواهد با مردى بطور موقّت ازدواج کند، این زن مىتواند با آن مرد ازدواج کند و یا اگر مردى بخواهد با زنى بطور موقت ازدواج کند و آن زن شوهر نداشته باشد، این مرد مىتواند با آن زن ازدواج کند و وقتى که آن مدت تمام شد ازدواج پایان مىپذیرد و دیگر به یکدیگر مَحرم نیستند. حتى انسان مىتواند با اهل کتاب هم اینگونه ازدواج بکند. از دیدگاه اسلام مرد و زن در این امر آزادند. عمر بن خطاب این آزادى را هم تحریم کرد و گفت هیچ زن و مردى حق ندارند به این صورت ازدواج کنند. از نظر مکتب اهلبیت اینگونه ازدواج صحیح و هیچ اشکالى ندارد و آن زن موقتا زن این مرد است و این مرد موقتا شوهر آن زن است و اگر در این مدت آن زن حامله شد، بچه، حلالزاده و بچه همین مرد و زن است.
در زمان رسول خدا متعهى نساء حلال بوده و اشکالى نداشت و تحریم عمر بر خلاف سنت رسول خدا بود.
روایات اهل سنت دربارهى متعهى نساء و متعهى حج
از عمر بن خطاب روایت شده که گفت: «متعتان کانتا على عهد رسول الله و أنا انهى عنهما و اعاقب علیهما: متعة الحج و متعة النساء؛ در زمان پیامبر، دو متعه وجود داشت و من از آن دو متعه نهى مىکنم و هر کس را که به آن دو متعه مرتکب شود، کیفر مىدهم: متعهى حج و متعهى نساء»، (الغدیر، ج 6، عربى، ص 298، ح 2 به نقل از منابع اهل سنّت).
همچنین عمر گفت: «ثلاث کنّ على عهد رسول الله و أنا محرمهنّ و معاقب علیهنّ: «متعة الحج» و «متعة النساء» و «حىّ على خیر العمل» فى الاذان؛ سه چیز در زمان پیامبر وجود داشت و من حرام کنندهى آنها و کیفردهنده آنها هستم: متعهى حج، متعهى نساء و حى على خیر العمل گفتن در اذان نماز»، (همان، ص 301 به نقل از منابع اهل سنت).
محمد بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن عبدالمطلب مىگوید: در آن سال که معاویه به حجّ آمده بود، نزد سعد بن ابى وقّاص و ضحاک بودم. آن دو دربارهى متعهى حج با هم گفتگو مىکردند. ضحاک گفت: جز آنکس که جاهل به دستور خداست، دست به متعهى حج نمىزند.
سعد بن ابى وقاص به ضحّاک گفت: برادرم! بد گفتى.
ضحاک گفت: بد نگفتم زیرا که عمر بن خطاب از متعهى حج نهى کرده است.
سعد گفت: پیامبر به این عمل دست زد و ما هم به همراه او چنین عمل کردیم، (الموطّأ، مالک بن انس، ص 233، ح 60، چاپ دار الکتاب العربى، کتاب الحج، سنن نسائى، ج 5 ـ 6، بشرح سیوطى، ص 152، چاپ اول).
در سنن ابن ماجه آمده است: عمر گفت: من مىدانم که پیامبر و اصحاب آن حضرت به متعهى حج دست مىزدند و لکن من خوشم نمىآید که حاجىها در حالى که با همسران خود ارتباط پیدا کرده، غسل جنابت کردهاند و قطرات آب از سرشان مىریزد، به عبادت خدا مشغول باشند، (سنن ابن ماجه، ج 2، ص 992، ح 2979، سنن نسائى، ج 5 ـ 6، ص 153).
این روایات مىرساند که متعهى حج و متعه نساء در عصر پیامبر آزاد بود و پیامبر و یارانش در ایام حج از این عمل استفاده مىکردند و هم در غیر ایام حج از این عمل استفاده مىکردند. تحریم این دو کامیابى، بر خلاف سنت پیامبر و یارانش است. مسلمانان حق ندارند بر خلاف دستور خدا و پیامبر خدا عمل کنند.
در صحیح مسلم آمده است: ابن عباس ما را به متعهى حج فرمان مىداد و ابن زبیر از متعهى حج نهى مىکرد، (صحیح مسلم بشرح نووى، ج 7ـ8، جزء 8، باب متعهى حج، ص 401، ح 2939).
در سنن نسائى آمده است: ابن عباس گفت: از عمر بن خطاب شنیدم که مىگوید: سوگند به خدا من شما را از متعهى حج نهى مىکنم و مىدانم که متعهى حج در قرآن آمده و پیامبر اسلام، آن را پیاده کرده است، (سنن نسائى، ج 5ـ6، ص 153).
در سنن ترمذى آمده است: عمر بن خطاب از متعهى حج نهى کرد، (سنن ترمذى، ج 3، ص 184، ح 823). در حدیث دیگرى از همین سنن آمده است: عبدالله بن عمر گفت: متعة حج حلال است. مرد شامى گفت: پدر تو که آن را تحریم کرده است. عبدالله گفت: پدرم از آن نهى کرده و پیامبر به آن عمل کرده است. حالا تو مىگویى من چه کنم؟! نهى پدرم را عملى کنم یا سنت پیامبر را پیاده کنم. من سنّت پیامبر را مىگیرم، (همان، ح 824).
در صحیح مسلم آمده است: قیس به نقل از عبدالله مىگوید: به همراه پیامبر در حال جنگ بودیم و زن به همراه نداشتیم. به پیامبر پیشنهاد دادیم که خود را اخته کنیم. پیامبر ما را از این عمل نهى کرد و اجازه داد موقتا با زنها ازدواج کنیم، (صحیح مسلم بشرح نووى، ج 9 ـ 10، جزء 9، کتاب النکاح، ص 182، ح 3396 ـ 11/1).
ابى نصره مىگوید: نزد جابر بن عبدالله انصارى بودم. یک نفر آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر در متعهى حج و متعهى نساء با هم اختلاف کردهاند. جابر گفت: ما در زمان پیامبر از هر دو متعة بهرهمند مىشدیم، سپس عمر از هر دو نهى کرد، (همان، حدیث 3403 ـ 17/8).
براى آگاهى بیشتر از این مسأله مورد اختلاف بین شیعه و سنى به کتاب «الغدیر» نوشته علامه امینى مراجعه کنید. جلد ششم الغدیر دربارهى این مسأله بطور کامل بحث کرده است، الغدیر ترجمه فارسى هم دارد .
» دو (متعه )ای که عمر حرام کرد چیست ؟، متعه، عمربن خطاب، صیغه