سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود ، آموزش ، فول آلبوم، نرم افزار، مباحث شیعه وسنی،عکس وتصویر، با انواع خواندنی های جذاب ومطالب متفرقه دیگر

آمار
امروز 829
 دیروز 25
 کل  1179688
لینک دوستان
کانون فرهنگی شهدا
فرزانگان امیدوار
شقایقهای کالپوش
TOWER SIAH POOSH
****شهرستان بجنورد****
.: شهر عشق :.
بوی سیب
منطقه آزاد
انسان جاری
برادران شهید هاشمی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
کلبه تنهایی
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
این نیز بگذرد ...
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
آرمان
گرگ و میش
از فرش تا عرش
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
چاهورز اسپورت و دیدنیهای ان
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
جیگر نامه
صدفم چشم به راهتم برگرد
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
همه رقم مفت!!!!!
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
مدیا ای آر
تسنیم
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
شاخه شکسته
تنهایی من
حروفهای زیبای انگلیسی
عشق طلاست
موج سوم
فقط به عشق تو سمیرا من این دنیا را دوست دارم
عشق بی انتها
صفاسیتی
دکتر علی حاجی ستوده
پسران جوان
آموزش های لینوکس
آموزش های مایکروسافت
سیسکو
آموزش انتقال صدا و تصویر
آموزش ستاره شناسی
موبایل مجانی
دفاع مقدس
آموزش وبلاگ نویسی
آموزشی
مرکز دانلود مهندسی عمران
بهترین دانلود ها
دانلود بهترین فیلم های 2008
آموزش خیاطی
آموزش آشپزی
آموزش داستان نویسی
آموزش برق
آموزش رانندگی
آموزش آرایشگری
آموزش تعمیر موبایل
آموزش بازیگری
آموزش مکانیک خودرو
مجله اینترنتی خانواده گی
سایت کودک و نوجوان شبکه آموزش -آموزش نقاشی
آموزش قرآن
آموزش عربی
آموزش انگلیس
آموزش فرانسه
مجموعه آموزش چینی
آموزش در ورزش
آموزش شوهرداری
برنامه نود90
ایسنا ورزشی
پخش زنده فوتبال
اخبار دانشگاه ازاد - ازمون
دانشگاه خلیج فارس بوشهر
دانشگاه پیام نور بوشهر - همه واحد ها
دانشگاه پیام نور واحد بوشهر
انتخاب رشته پیام نور
نمرات پیام نور
مجازی و غیر مجازی
کتابهای پیام نور
بازارکار
ثبت نام کارت هوشمند سوخت - موتور سیکلت
رهگیری کارت هوشمند ماشین - پست
گاز سوز کردن ماشین
کارت سوخت گازوییل
بانک الکترونیک صادرات
همراه اول
ایرانسل
پخش زنده تلویزیون
سروش سیما
نظر سنجی صدا و سیما
تیتراژ تلویزی.ن
تیتراژ تلویزیون
اس ام اس
مجلس
شیخ انصاریان
شهید آوینی
مهدویت
سازمان شنجش
دیکشنری آنلاین
مقالات | خدمات مهندسی و صنایع برق ایران
بانک بان
مرکز عمران ایران
دانلود نرم افزار های حسابداری
استاندارهای حسابداری
وام
گروه مستند سراج
دایرکتوری وبلاگ های ایرانی
ورزش بانوان یا خیابانگردی
سامانه ارسال ایمیل تبلیغاتی
تک شاخ
طراح وب سایت
«چی شد چادری شدم؟»
سایت حمایه الشعب البحرینی
جایزه میلیونی برای شکست عالم شیعه!

به گزارش مشرق به نقل از العالم، ناتوانی تماس گیرندگان با برنامه تلویزیونی "علامه سید کمال حیدری" از کشورهای مختلف عربی، در مناظره با وی به دلیل اطلاعات و پاسخ‌های منطقی و قاطع وی، موجب شده است که سعودی‌ها جهت تشویق افراد برای شکست دادن این عالم شیعه در مناظره، یک میلیون ریال سعودی (معادل پاند میلیون تومان) جایزه تعیین کنند.
علامه سید کمال حیدری


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، علامه سید کمال حیدری، شیعه وسنی، مناظره شیعه وسنی، شبکه کوثر
عادت مجوسیان در نماز اهل سنت
تکتف
عادت مجوسیان در نماز اهل سنت

از جمله بدعتهایی که خلیفه دوم در دین به وجود آورد، بدعت «تکتف» یا دست روی دست گذاشتن در نماز می‌باشد. این عمل به عنوان تذلّل در برابر بزرگان و پادشاهان از عادات و فرهنگ جامعه مجوسی بوده که بعد از فتح ایران توسط خلیفه دوم وارد نماز شد.

نقل شده وقتی اسرای ایرانی در برابر خلیفه قرار می‌گیرند، آن‌ها به عنوان احترام به خلیفه مسلمین و یا تذلّل با گردن کج دست روی دست می‌گذاردند، خلیفه علت را جویا می‌شود، در جواب می‌گویند که این‌ها عادت دارند وقتی در برابر بزرگی قرار می‌گیرند، به عنوان تذلّل دست روی دست بگذارند. که یک نوع احترام محسوب می شود. عمر این عمل را می‌پسندد و دستور می‌دهد که از این به بعد مسلمانان در نماز چنین کنند. گویا بعد از آن به اجتهاد و امر خلیفه عمل تکتف در نماز بوجود آمد.1

یکی دیگر از مسائلی که تفاوت رفتار شیعیان با اهل سنت در آن بسیار بارز است، مسأله سجود در نماز است، شیعیان ملتزم هستند که جز بر زمین (اعم از خاک و سنگ) و چیزهای غیر خوراکی که از زمین می‌روید سجده نکنند و سجده برخاک از همه بهتر است. زیرا که سجده تذلل و خشوع در برابر پروردگار است و زمانی که نمازگزار، پیشانی را که اشرف اعضای بدن است، بر خاک می‌مالد عبودیت و تذلل خویش را به نهایت می‌رساند. رسول گرامی و مسلمانان صدر اسلام نیز بر خاک یا سنگ یا حصیر سجده می‌کردند، زیرا در کف مساجد و منازل سنگریزه و خاک بود و حداکثر مفروش به حصیر بود. ولی امروزه که تقریباً همه منازل و مساجد مفروش به فرش‌های نخی و پشمی می‌باشد و به خاک دسترسی نیست، شیعیان قطعه‌ای از خاک پاک را به صورت مهر به همراه بر می‌دارند، تا هم بر خاک سجده کرده باشند و هم از طهارت محل سجده که از شرایط صحت نماز است اطمینان داشته باشند.

احمد حنبل در مسند خود روایت می‌کند که: جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: من با رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نماز ظهر را می‌خواندم از شدّت گرما مشتی از سنگ‌ریزه بر می‌داشتم و در مشت خود نگه می‌داشتم و سپس آن را به مشت دیگر منتقل می‌کردم، تا سنگ ریزه‌ها سرد شود و سپس آن را در جلو خود قرار می‌دادم تا بر آن سجده کنم.[2]

روشن است که اگر سجده بر غیر زمین جایز بود، صحابه رسول خدا بر لباس‌هایشان سجده می‌کردند و این زحمات را برای سردکردن سنگ‌ریزه‌ها، متحمل نمی‌شدند.

از جمله بدعتهایی که خلیفه دوم در دین به وجود آورد، بدعت «تکتف» یا دست روی دست گذاشتن در نماز می‌باشد. این عمل به عنوان تذلّل در برابر بزرگان و پادشاهان از عادات و فرهنگ جامعه مجوسی بوده که بعد از فتح ایران توسط خلیفه دوم وارد نماز شد.

گرچه مذاهب اهل سنت سجده بر فرش را جایز می‌دانند ولی به اتفاق همه مذاهب اسلامی سجده بر خاک و سنگ جایز است. و می‌توان گفت که اختلاف شیعه و سنی در مورد محل سجده این است که اهل سنت توسعه بیشتری قایل هستند.3

نماز

بنا بر این طبق مبانی فقهی اهل سنت سجده بر مهر نه تنها اشکال ندارد، بلکه رجحان نیز دارد ولکن آنها عملاً بر مهر سجده نمی‌کنند. و شاید به جهت مخالفت با شیعیان آن‌ها حاضر نیستند که چنین عملی را انجام دهند.

یکی دیگر از مسائل مورد اختلاف شیعه و سنی وظیفه‌ای است که شخص وضو گیرنده نسبت به پاهای خود دارد، اکثریت اهل سنت به پیروی از مذاهب اربعه معتقدند که پاها را باید تا کعبین (قوزک پا) شست، و همه شیعیان معتقدند: آنچه که در وضو به آن امر شده است، مسح پاها تا کعبین است، نه شستن آن‌ها، زیرا در قرآن کریم آمده است: «ای مؤمنان هرگاه برای اقامه نماز آماده شدید، صورت‌ها و دست‌هایتان را تا مرفق بشویید و سرها و پاهایتان را تا قوزک مسح نمایید.»4 همچنین در روایات اهل سنت از ابن عباس آمده است که «وضو دو شستن «صورت و دست‌ها» و دو مسح «سر و پاها» است.5 در عین حال اهل سنت برخلاف شیعیان در وضو به جای مسح، پاها را می‌شویند.

گویا این انحراف در زمان عثمان بن عفان خلیفه سوم و توسط خود او بوجود آمد. او تنها کسی است که از میان خلفای سه گانه وضوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را نقل نموده است. لیث می‌گوید حمران وابسته به عثمان به او خبر داد که عثمان در وضو سه بار صورت خود را شست، سپس دست راست و چپ خود را تا مرفق سه بار شست، بعد سر خود را مسح کرد، سپس پای راست و چپ خویش را تا برآمدگی روی پا سه بار شست،6 از این رو اهل سنت در وضو به عثمان توجه دارند و با قرآن و سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مخالفت می‌کنند.

در نتیجه: مسأله تکتف (دست روی دست گذاشتن در نماز) در زمان خلافت عمر و توسط او بوجود آمد و شستن پاها در وضو در زمان خلیفه سوم عثمان ابن عفان ابداع گردید. و سجده برخاک یا مهر طبق مبانی اهل سنت اشکال ندارد ولکن عملاً آن‌ها از سجده بر مهر اعراض دارند.
[1] . الهادی، جعفر، فقه مقارن، دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت، 1379 ه‍. قم، ج1، ص19.

[2] . احمد بن حنبل، مسند احمد، دارصادر، بی‌تا، بیروت، ج2، ص327.

[3] . پاسخ به پرسش‌ها از دیدگاه تشیع و تسنن، نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت، قم، ج1، ص66.

[4] . مائده/6.

[5] . قرطبی، محمد بن احمد، جامع لاحکام القرآن، بی‌تا، مؤسسة تاریخ العربی، بیروت، ج6، ص92.

[6] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر، بی‌تا، بیروت، ج1، ص48.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. مدرسی، سید محمد رضا، تشیع در تسنن.

2. شهرستانی، سید علی، وضو پیامبر.

 


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، عادت مجوسیان در نماز اهل سنت، نماز، نماز سنی ها
نقطه تاریک جهان اسلام

نقطه تاریک جهان اسلام
وهابیت،عربستان سعودی،آل سعود،اهل سنت


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، وهابیت، عربستان سعودی، آل سعود
یک جریان جذاب وشیرین


یک وهابی قبرستان بقیع یک شیعه را گرفته بود. می‌گفت: چه می‌گویی: یا حسن یا حسن! حسن مات! امام حسن مُرد! خاک شد خلاص! توسل به مرده شرک است. این وهابی برای اینکه این شیعه را بکوبد، قلمش را روی زمین انداخت. گفت: ببین این قلم من است. هان! روی زمین انداخت. گفت: یا حسن، قُم! امام حسن بلند شو این قلم را به من بده! دیدی قلم را نداد. مُرد! تمام شد. این شیعه هم یک خرده نگاه کرد و به این وهابی گفت: حالا تو قلمت را به من بده. قلم را از این وهابی گرفت، روی زمین انداخت. گفت: یا الله! قلم را به من بده. دیدی خدا هم قدرت ندارد. مگر هرکس زنده است و قدرت دارد باید نوکر تو باشد.

آیت الله قرائتی


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، وهابی، شیعه، خاطره با وهابیون
یک مناظره زیبا

یکی از دانشمندان شیعی می‌گوید: در مدینه منّوره، برای انجام کاری به اداره «آمرین به معروف» رفتم، با رئیس آن اداره به مناسبتی، گفتگویی به میان آمد، تا این که سخن از «عَشَره مُبَشَّره» (افراد دهگانه‌ای که پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ آن‌ها را به بهشت بشارت داده) به میان آمد.
گفتم: از شما سؤالی دارم.
رئیس: بپرس.
دانشمند شیعی: چگونه روا است که مردی از اهل بهشت با مردی دیگر که او نیز از اهل بهشت است، جنگ کند؟ طلحه و زبیر (که جزء آن ده نفر بهشتی است) در تحت لوای عایشه، برای جنگ با علی‌بن‌ابیطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ که او نیز از اهل بهشت است، وارد بصره شدند و جنگ جمل را که موجب کشتار بسیار از طرفین شد، پدید آوردند؟
با این که قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا »: «هر کس مؤمنی را عمداً بکشد، جزای او دوزخ است، و او همیشه در آن قرار دارد». (نساء‌ـ 93)
با توجّه به این آیه، آن کسی که از دو طرف، باعث آن همه کشتار در جنگ جَمَل شد، باید اهل دوزخ باشد، و آن کس یا امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، و یا طلحه و زبیر؟!
بنابراین به طور قطع «حدیث عشره مبشّره» دروغ محض است.
رئیس: نامبردگان از دو طرف، که جنگیدند، همه مجتهد بودند، و مطابق اجتهاد خود، رأی دادند، در این صورت، آن‌ها معذور می‌باشند.
دانشمند شیعی: اجتهاد در مقابل سخن صریح پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ جایز نیست، مگر نه این است که همه گروه‌های مسلمین نقل کرده‌اند که پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ به علی‌‌ـ‌علیه السّلام‌ـ فرمود:
«یا عَلِیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی، وَ سِلْمُکَ سِلْمِی»: «جنگ با تو جنگ، با من است، و صلح با تو صلح با من است».
و نیز فرمود: «مَنْ اَطاعَ عَلِیّاً فَقَدْ اَطاعَنِی، وَ مَنْ عَصی عَلیِّاً فَقَد‌ْ عَصانِی»: «کسی که از علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ پیروی کند، از من پیروی نموده، و کسی که با علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ مخالفت کند، با من مخالفت نموده است»
و نیز فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ، یَدوُرُ الْحَقُّ مَعَهُ حَیْثُما دارَ»: «علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ با حقّ است، و حقّ با علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، هر کجا علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بچرخد، حقّ با او می‌چرخد»
بنابراین، نتیجه می‌گیریم که در میان نامبردگان، یک طرف حقّ است، و آن علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، و حدیث عشره مبشّره، دروغ محض می‌باشد، زیرا، نمی‌توان طرفدار باطل را، اهل بهشت دانست


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، عَشَره مُبَشَّره، بهشت
اختلافات در وضو


شکی نیست که برای اقامه نماز به لحاظ بیان صریح قرآن، مکلّف باید طهارت داشته باشد و این اصلی است که هر مسلمانی به آن معتقد و پای بند است و در آن اختلافی بین فرق اسلامی وجود ندارد؛ بلکه اختلاف تنها در نحوه انجام آن می باشد.
روشن است که در صدر اسلام و حیات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اجراء این امر یا سایر امور عبادی اختلافی وجود نداشت؛ زیرا با وجود آن حضرت و پذیرش مرجعیت بدون قید و شرط آن جناب، تصور وجود اختلاف در اجراء احکام عبادی، امری نامعقول و غیر منطقی می باشد؛ اما اکنون در اجراء دستورات، اختلافاتی گاهی عمیق وجود دارد. به راستی منشأ این اختلافات بین فرق اسلامی از کجا آغاز شد؟
با توجه به بیان فوق، باید پذیرفت که سرآغاز این تفرقات بعد از رحلت رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. تحقیق و تفحّص در منابع اسلامی این حقیقت تلخ را آشکار می نماید که منشأ بسیاری از این اختلافات اساسی آراء زمامداران سیاسی و دینی اسلامی بوده اند و تأسف بارتر آن که گروه کثیری از مسلمین آگاهانه یا ناآگاهانه از آراء انحرافی مسلّم و کاملاً روشن و مخالف سنّت، به عنوان سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کرده و می کنند!
خلیفه سوم، عثمان در مِنا نماز را بر خلاف سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تمام خواند و وقتی با اعتراض شدید صحابه و عبدالرحمان بن عوف روبرو شد و نتوانست به آنان جوابی بدهد، گفت:
«هذا رَأىٌ رَأَیْتُهُ.» 1
«این رأیی است که خود بر آن شدم!»
!!!!!!
متأسفانه از این انحرافات و خود رأیی های زمامداران، موارد متعددی را مشاهده می کنیم و لذا به جرأت می توان گفت: منشأ بسیاری از اختلافات، تکلّفات بعضی از صحابه است که با اجتهاد خود، نصّ سنّت را زیر پا نهادند و باعث تفرقه در اسلام شدند.
امر «وضو» نیز از این انحرافات بی نصیب نماند و در اجراء آن اختلافات بسیاری به وجود آمده است و اگر دقیق تر بیان شود: باید اذعان داشت که حسب مدارک موجود، این انحرافات عموماً در زمان عثمان، خلیفه سوم به وقوع پیوسته است که این مقاله به بررسی این امر مهم می پردازد.

اولین اختلاف در وضو
مسلّماً یکی از بهترین طریق تحقیق در امری، مراجعه به مستندات و شواهد موجود در آن امر می باشد و بر این اساس، اولی آن است که برای تحقیق در این امر نیز به کتب حدیثی مراجعه شود. دانشمند معروف اهل سنت، متقی هندی در کنز العمّال عامل اختلاف در وضو را این گونه معرفی می نماید:
عَن اَبی مالِکٍ الدَّمِشْقی قالَ:
«حُدِّثْتُ اَنَّ عُثْمانَ بْنَ عَفّانٍ اِخْتَلَفَ فی خِلافَتِهِ فِی الْوُضُوءِ.» 2
ابومالک دمشقی گفت:
«برایم روایت شده که عثمان در زمان خلافتش در وضو اختلاف به وجود آورد!»
در روایات دیگری که ذیلاً آورده می شود، به نوعی دیگر خلاف عثمان در وضو معلوم می گردد:
الف: عَنْ حَمران، قالَ: دَعا عُثْمانُ بِماءٍ فَتَوَضَّأَ، ثُمَّ ضَحَکَ فَقالَ: اَلا تَسْأَلُونَنی مِمَّ اَضْحَکُ؟ قالُوا: یا اَمیرَالمُؤْمِنینَ! ما اَضْحَکَکَ؟ قالَ:
«رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه (و آله) و سلم تَوَضَّأَ کَما تَوَضَّأْتُ فَمَضْمَضَ وَ اسْتَنْشَقَ وَ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاثاً وَ مَسَحَ بِرَأْسِهِ وَ ظَهْرَ قَدَمَیْهِ.» 3
حمران گوید: عثمان آب خواست تا وضو بگیرد. سپس خندید. بعد گفت: آیا از من سؤال نمی کنید که از چه جهت خندیدم؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین! چه امری تو را خنداند؟ گفت:
«دیدم رسول خدا صلی الله علیه (و آله) و سلم همان گونه که من وضو می گیرم وضو گرفت، پس آب را در دهان چرخاند و آب را در بینی گرداند و صورتش را سه بار شست و سر و پشت پاها را مسح نمود.»
ب: عَن حَمْران بْنِ ابان - مَوْلى عُثْمان-:
«اَنَّ عُثْمانَ تَوَضَّأَ فَمَضْمَضَ وَ اسْتَنْشَقَ وَ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاثاً وَ یَدَیْهِ ثَلاثاً وَ مَسَحَ بِرَأْسِهِ وَ غَسَلَ رِجْلَهُ ثَلاثاً.» 4
حمران گوید:
«عثمان وضو گرفت، پس مضمضه و استنشاق نمود و صورت و دست هایش را سه بار شست و سرش را مسح کرد و پایش را سه بار شست!»
ملاحظه می شود که عثمان زمانی روی پاهایش را در وضو مسح می کند؛ اما در زمانی دیگر روی پایش را می شوید! این عمل کردهای مغایر، نشان قطعی از ایجاد اختلاف در زمان عثمان و توسط خود او دارد! و جالب است که توجه شود یکی از علل قتل عثمان، انجام تغییرات وسیعی است که توسط او در دین به وجود آمد.
قبل از آن که در روایات دیگر تفحّص نماییم، لازم است که به منبع اصلی یعنی قرآن و آیه مربوط به وضو مراجعه ای داشته باشیم.
تنها آیه ای که در خصوص وضو آمده است، آیه 6 سوره مبارکه مائده می باشد که می فرماید:

«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ اِلَى الْکَعْبَیْنِ.»
«ای مؤمنین! آن گاه که نماز را برپا می دارید، پس صورت ها و دست هایتان را تا آرنج هایتان بشویید و سرها و پاهایتان را تا مچ پا مسح کنید.»

اختلاف اصلی در دو فراز از آیه شریفه می باشد:
الف: در وضو دستان را چگونه بشوییم؟
ب: حکم پاها چیست؟ شستن است یا مسح؟

الف: در وضو دستان را چگونه بشوییم؟
در آیه شریفه آمده:

«فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَى الْمَرافِقِ.»

اختلاف در معنای «اِلى» می باشد که آیا به معنای انتهای غایت و پایان فعل است یا به معنای اضافه شدن و معیّت یا بیان حدّ می باشد؟
توضیحاً عرض می شود که یکی از معانی «اِلى» معیّت یا اضافه شدن می باشد. خداوند متعال می فرماید:

«وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً اِلى قُوَّتِکُمْ.» 5
«و نیرویی را هم بر نیروی شما بیفزاید.»
یا می فرماید:
«وَ لا تَأْکُلُوا اَمْوالَهُمْ اِلى اَمْوالِکُمْ.»6
«و اموال ایشان را با اموال خود مخورید.»
یا می فرماید:
«مَنْ اَنْصارى اِلَى اللهِ.» 7
«یاران من هم راه با خداوند چه کسانی اند؟»

در این آیات شریفه کلمه «اِلى» به معنای معیّت (هم راهی) و اضافه شدن (بیان حدّ) آمده است و اگر این معنا در آیه وضو لحاظ شود، معنای آیه چنین می شود:
«صورت ها و دستان را با آرنج هایتان بشویید.» (حدّ شستن دست را تعیین می فرماید.)
اصولاً چون «ید» مجمل است و روشن نیست که مراد خداوند متعال از کلمه «ایدیکم» تا چه قسمتی از دست می باشد، لذا کلمه «اِلى» باید بیانی برای تعیین حدّ شستشوی دست باشد. در این صورت «اِلى» به معنای انتهای شستشو نمی باشد؛ بلکه برای بیان تعیین حدّ شستن دست می باشد که در این حال، کلمه «اِلى» در معنای دیگر خود به کار رفته و نظری به انتهای فعل ندارد.
این امر که «اِلى» به معنای انتهای غایت نیست، بلکه همان اضافه شدن یا بیان حدّ شستن دست را بیان می دارد، تلویحاً مورد پذیرش فقهای اهل سنت قرار گرفته است. توجه کنید:
الف: امام نووی در کتاب المجموع تحت عنوان:«فی مَسائِلَ تَتَعَلَّقُ بِغَسْلِ الْیَدِ» می نویسد:
قالَ اَبُوالقاسِمِ الصَّیْمَری وَ صاحِبُهُ الماوِرْدی فِی الحاوی:
«یَسْتَحِبُّ اَنْ یَبْدَأَ فی غَسْلِ یَدَیْهِ مِنْ اَطْرافِ اَصابِعِهِ فَیَجْرِى الْماءَ عَلى یَدَیْهِ وَ یُدیرُ کَفَّهُ الاُخْرى عَلَیْها مُجْرِیاً لِلْماءِ بِها اِلى مِرْفَقِهِ وَ لا یَکْتَفى بِجَرْیانِ الْماءِ بِطَبْعِهِ، فَاِنْ صَبَّ عَلَیْهِ غَیْرُهُ بَدَأَ‌ بِالصَّبِّ مِنْ مِرْفَقِهِ اِلى اَطْرافِ الاَصابِعِ.» 8
ابوالقاسم صیمری و ماوردی در الحاوی گویند:
«مستحب است که در شستن دست ها از انگشتان شروع شود. پس باید آب را بر دست بریزد و کف دست دیگر را بر آن بکشد تا آب را به آرنج برساند و نباید فقط به جریان آب اکتفا نماید. پس اگر کسی بر او آب ریخت، باید برای شستن دستان از آرنج شروع کرده و به انگشتان ختم کند.»
ب: و نیز در کتاب الفقه على المذاهب الاربعه آمده:
مِنَ السُّنَنِ الشّافِعی:
«... اَمّا اِذا تَوَضَّأَ مِنْ مَکانٍ یَنْزِلُ مِنْهُ الْماءُ عَلى یَدِهِ بِدُونِ اَنْ یَغْتَرِفَ هُوَ مِنْهُ کَما اِذا تَوَضَّأَ مِنْ حَنَفِیَّةٍ اَوْ اِبْریقٍ اَوْ کاَن یَصُبُّ لَهُ الْماءَ شَخْصٌ فَاِنَّهُ یَبْدَأُ فِی الْیَدَیْنِ مِنَ الْمَرافِقِ.» 9
از مستحبات وضو نزد شافعی:
«... اما اگر از جایی وضو بگیرد که آب بر دستش می ریزد. بدون آن که مشت، مشت بردارد؛ مثل این که از حنفیه(حوضی که از آن، آب خارج می شود یا شیر آب) یا آفتابه استفاده کند یا این که شخصی برایش آب بریزد، مستحب است که از آرنج شروع نماید.»
حسب بیانات فوق، علماء اهل سنت هم «اِلى» را در وضو انتهای غایت در شستشوی دست ها نمی دانند؛ لذا در برخی از موارد آرنج را ابتداء غَسل بیان می دارند و حتی شستن از آرنج را مستحب می دانند. در این صورت روشن می شود که «اِلى» در بیان آیه به معنای انتهای عمل شستن دست ها نمی باشد که اگر چنین بود و «اِلى» برای بیان غایت بود، جایز نبود در مواردی دست از آرنج شسته شود و این امر منطبق با اعتقاد شیعه نیست که سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را از اهل البیت علیهم السلام اتخاذ کرده اند و روشن است که:«اَهْلُ الْبَیْتِ اَدْرى بِما فِی الْبَیْتِ.» و بر این پایه، قول شستن دست ها از آرنج اعتبار و اهمیت خاص خود را دارد.
به علاوه در شستن صورت که «اَیدى» عطف به آن شده است، ابتدا شستن از بالا (یعنی از رستنگاه مو) به پایین می¬باشد که امری معمول و متعارف می¬باشد و بدیهی است که شستن دست ها به صورت معمول از آرنج (قسمت فوقانی دست نسبت ساعد) می¬باشد نه از سر انگشتان! و شستن دست از آرنج به نوعی تبعیت کردن از شستن صورت می¬باشد که بر آن عطف شده است.
بر اساس بیانات فوق باید گفت که قول شستن از سر انگشتان به آرنج، قول معتبری نیست.

ب: حکم پاها چیست؟ شستن است یا مسح؟
در آیه شریفه آمده است:

«وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ اِلَى الْکَعْبَیْنِ.»

اختلاف در آن است که آیا «ارجلکم» عطف به «برؤوسکم» است که در این صورت پاها باید مسح شود، یا «ارجلکم» عطف به «ایدیکم» می شود که در این حال باید پاها را شست!
ابتدا باید تذکر داد که قرّاء «ارجلکم» را بر کسر و فتح خوانده اند.(اَرْجُلِکُمْ و اَرْجُلَکُمْ) ابن کثیر و حمزه و ابوعمرو به روایت از ابی بکر، «اَرْجُل» را به کسر (ل) خوانده اند؛ یعنی: «اَرْجُلِکُمْ.» اما نافع و ابن عامر و عاصم به روایت از حفص، «اَرْجُل» را به فتح و نصب خوانده اند؛ یعنی:«اَرْجُلَکُمْ.»
اکنون برای تبیین بیشتر به نظریه فخر رازی و بیان زیبای ادبی او در این باره توجه نمایید. او در این خصوص می نویسد:

«اَمَّا الْقِرائَةُ بِالْجَرِّ فَهِیَ تَقْتَضی کَوْنُ الاَرْجُلِ مَعْطُوفاً عَلَى الرَّأْسِ فَکَما وَجَبَ الْمَسْحُ فِی الرَّأْسِ فَکَذلِکَ فِی الاَرْجُلِ.»
«اما قرائت به جرّ، در این صورت «ارجل» عطف به «رأس» می شود و همان گونه که مسح بر سر واجب است، در پاها نیز واجب می شود.»
«اَمَّا الْقِرائَةُ بِالنَّصْبِ فَقالُوا: اَیْضاً اَنَّها تُوجَبُ الْمَسْحُ.»
«اما در قرائت به نصب، باید گفت: در این صورت نیز مسح (بر پاها) واجب است.»
«وَ ذلِکَ لِاَنَّ قَوْلَهُ:«وَ امْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ» فی مَحَلِّ نَصْبٍ وَلکِنَّها مَجْرُورَةٌ بِالْباءِ فَاِذا عُطِفَ الاَرْجُلُ عَلَى الرُّؤُوسِ جازَ فِی الرِّجْلِ النَّصْبُ عَطْفاً عَلى مَحَلِّ الرُّؤُوسِ وَ الْجَرِّ عَطْفاً عَلَى الظّاهِرِ وَ هذا مَذْهَبٌ مَشْهُورٌ لِلنُّحاةِ.»
«و این امر به آن سبب است که «رؤوسکم» در محل نصب است و هرچند به وسیله (باء) مجرور شده است و اگر «ارجل» عطف بر «رؤوس» شود، جایز است که منصوب باشد بنا بر عطف به محل «رؤوس.» و کسر «ارجل» می تواند عطف بر ظاهر کلمه «رؤوس» باشد و این امر قاعده مشهوری در بین نحویّون است.»
فخر ادامه داده و می گوید: نظریه دیگری نیز می باشد و آن این است که «ارجل» عطف به «ایدیکم» باشد که در این صورت شستن پاها لازم می شود؛ اما:
«اِذا اَجْتَمَعا عَلى مَعْمُولٍ واحِدٍ کانَ اِعْمالُ الاَقْرَبِ اَوْلى فَوَجَبَ اَنْ یَکُونَ عامِلُ نَصْبٍ فی قَوْلِهِ:«و ارجلکم» هُوَ قَوْلُهُ:«و امسحوا» فَثَبَتَ اَنَّ قِرائَةَ:«و ارجلکم» بِنَصْبِ اللّامِ تُوجَبُ الْمَسْحُ اَیْضاً.» 10
«اگر دو عامل بر معمولی واحد جمع شدند، حمل به عامل نزدیک تر اولی و سزاوار است؛ لذا لازم می باشد که عامل نصب در فرمایش الهی: «و ارجلکم» همان:«و امسحوا» باشد. پس ثابت شد که قرائت: «و ارجلکم» به نصب (لام) نیز مسح پاها را ایجاب می نماید!»
از قرّاء سبعه ابن کثیر و حمزه و ابوعمرو و نیز عاصم به روایت شاگردش ابوبکر، حرف لام در «ارجلکم» را با حرکت جرّ قرائت کرده اند 11 و چون از نظر تمامی علماء عامه همه قرائت های هفت گانه صحیح است، لذا برای آن که اختلافی در مفهوم پیش نیاید، باید گفت که نظریه فخر در این باره صحیح است و «ارجل» چه منصوب و چه مجرور خوانده شود در هر دو، حکم به مسح می شود.
ابن حزم، فقیه نام دار شافعی در کتاب المحلّی می نویسد:
«وَ اَمّا قَوْلُنا فِی الرِّجْلَیْنِ فَاِنَّ القُرآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ قالَ اللهُ تَعالى:«و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم» سَواءٌ قُرِئَ بِخَفْضِ اللّامِ اَوْ بِفَتْحِها هِیَ عَلى کُلِّ حالٍ عُطِفَ عَلَى الرُّؤُوسِ، اِمّا عَلَى اللَّفْظِ وَ اِمّا عَلَى الْمَوْضِعِ وَ لا یَجُوزُ غَیْرُ ذلِکَ لِاَنَّهُ لا یَجُوزُ اَنْ یُحالَ بَیْنَ الْمَعْطُوفِ وَ الْمَعْطُوفِ عَلَیْهِ بِقَضِیَّةِ مُبْتَدَإٍ وَ هکَذا جاءَ عَن اِبْنِ عَبّاسٍ: نَزَلَ القرآنُ بِالْمَسْحِ - یَعْنی فِی الرِّجْلَیْنِ فِی الْوُضُوءِ- وَ قَدْ قالَ بِالْمَسْحِ عَلَى الرِّجْلَیْنِ جَماعَةٌ مِنَ السَّلَفِ مِنْهُمْ عَلِىِّ بْنِ اَبی طالِبٍ وَ ابْنِ عَبّاسٍ وَ الْحَسَنِ وَ عِکْرَمَةِ وَ الشَّعَبی وَ جَماعَةِ غَیْرِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ الطَّبَری.» 12
«و اما رأی ما در پاها، قرآن به مسح آمده است. خداوند متعال فرمود:«و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم» و حکم در آن یکی است. چه مکسور و چه منصوب خوانده شود، در هر حال «ارجلکم» عطف به «رؤوس» شده و جایز نیست که بین معطوف و معطوفٌ علیه به واسطه قضیه مبتدائیه فاصله افتد. و از ابن عباس نقل شده است که: قرآن به مسح بر پاها نازل شده است. و قول مسح بر پاها عقیده بسیاری از گذشتگان است که از جمله ایشان علی بن ابی طالب (علیه السلام) و ابن عباس حسن و عکرمه و شعبی و بسیاری دیگر می باشند و مسح بر پاها قول طبری هم می باشد.»
سرخسی دانشمند دیگر اهل سنت نیز می نویسد:
و عن ابن عباس رضی الله عنهما قال:
«نَزَلَ القُرآنُ بِغَسْلَیْنِ وَ مَسْحَیْنِ، یُریدُ بِهِ القَرآءَةَ بِالْکَسْرِ فی قَوْلِهِ تَعالی وَ مِنْ حَیْثُ الْمَحَلِّ فَاِنَّ الرَّأْسَ مَحَلُّهُ مِنَ الاَعْرابِ النَّصْبُ وَ اِنَّما صارَ مَخْفُوظاً بِدُخُولِ حَرْفِ الْجَرِّ.» 13
ابن عباس گوید:
«قرآن بر دو شستن و دو مسح نازل شده است. و منظور او قرائت به کسر «ارجل» می باشد و از حیث محل، باید گفت که محل «رأس» از نظر اعراب نصب می باشد و علت مکسور شدن آن ورود حرف جرّ می باشد.»
متقی هندی در کنزالعمّال از قول حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل می¬کند که می فرماید:
«لَوْ کانَ الدّینُ بِالرَّأْىِ لَکانَ باطِنُ الْقَدَمَیْنِ اَحَقَّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظاهِرِهِما وَلکِنْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم مَسَحَ ظاهِرَهُما.» 14
«اگر دین تابع نظر افراد بود، هرآینه کف پاها به مسح کردن سزاوارتر از روی پاها بود؛ ولی من دیدم که رسول خدا صلی الله علیه (و آله) و سلم روی پاها را مسح می فرمود.»
جالب است بیان شود: ابن ابی شیبه در المصنّف در کتاب الطهارة وضوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را که جناب جبرئیل علیه السلام به ایشان تعلیم داد، این گونه بیان می دارد:
«اَمّا جِبْریلُ فَقَدْ نَزَلَ بِالْمَسْحِ عَلَى الْقَدَمَیْنِ.» 15
«جبرئیل مسح بر پاها را آورد!»

روایاتی دیگر از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ابن عباس و انس بن مالک و عباد بن تمیم و دیگر از صحابه در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است که حکایت و تصریح مسح بر پاها در وضو دارد و حتی بنابر روایاتی در مدتی از خلافت عثمان، مسح بر پا توسط خود او انجام می شد؛ اما به ناگاه میل او بر آن تعلق گرفت که پاها را در وضو بشوید.
در حقیقت می شود گفت: شستن پاها در خلافت عثمان اتفاق افتاد، در حالی که افراد شاخصی چون امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صحابه و حتی خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر پاها مسح می کردند. با این وجود آیا جایز است که در وضو پاها را بشویند؟ آیا این عمل، عدول از سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیست؟!
و الحمد لله رب العالمین.

-----------------------
پاورقی:
1. تاریخ طبری ج2 ص606؛ تاریخ ابن خلدون ج2 ص586؛ تاریخ الاسلام ج1 ص423؛ کتاب عثمان بن عفان ج1ص72.
2. کنزالعمال ج9 ص443 ح 26890.
3. مسند احمد بن حنبل ج1ص58 ح415؛ مسند البزارج2 ص74 ح420؛ مصنف ابن ابی شیبةج1 ص16 ح56؛ کنزالعمال ج9 ص805 ح26863. نکته جالب، روایتی است که از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره نقل شده است که می فرماید:«و مسح علی ظهر قدمیه.» این روایت در سنن الکبری بیهقی ج1 ص292 ح1295 و کنزالعمال متقی هندی ج9 ص863 ح27030 آمده است.
4. سنن الدارمی ج1 ص176و سنن الکبری ج1 ص53.
5. سوره حضرت هود علیه السلام / 52.
6. النساء /2.
7. آل عمران / 52.
8. المجموع ج1 ص394.
9. الفقه علی المذاهب الاربعة ص72، مبحث سنة الوضوء.
10. تفسیر کبیر ج11 ص161.
11. تفسیر قرطبی ج6 ص91.
12. المحلی ج2 ص56 مسألة200.
13. المبسوط ج1 ص8.
14. کنزالعمال ج6 ص606 ح 27609 و با اندکی تفاوت در: نیل الاوطار شوکانی ج1 ص184و المصنف ابن ابی شیبة ج1 ص25 ح183.
15. المصنف ج1 ص30، کتاب الطهارة، باب 16 فی المسح علی القدمین و تفسیر طبری ج6 ص176.


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، تشیع، وضو، تفاوت وضوی اهل سنت با شیعه، اختلافات وضوی شیعه وسنی
شیعه دروغ میگوید شما چرا؟

برگرفته از سایت ولیعصر
ما بنا را بر این می گذاریم که 1400 سال شیعیان وکتاب هایشان و امامانشان (نعوذوبالله) و از جمله همگی نظر دهندگان شیعی این سایت وخود سایت دروغ می گویند ودروغ گفته اند ........اما اما اما :::
اگر ثابت شد که آنچه شیعه می گوید در طی این 1400 سال خود اهل سنت هم بارها وبارها درکتابهایشان نقل کرده اند چی؟؟؟

اصلا همه 1400 سال شیعه درباره غدیر
درباره شهادت فاطمه
درباره خلافت و امامت
درباره سفارش هزار باره پیامبر بر امامان دوازده گانه
درباره مهدی موعود
درباره ............... دروغ گفته است ..................سوال :::::::::: شما بزرگان اهل سنت چرا این دروغ ها را درکتاب هایتان نوشته ایید؟؟؟؟؟؟مگر نمی گویید شیعیان بر حق نیستند پس دلایل بر حق بودن تشیع را چرا 1200 سال است که در کتابهایتان نقل می کنید؟؟؟؟؟
بالاخره یا شیعه دروغ می گوید یا نمی گوید ...... اگر دروغ می گوید که شما هم همین ادعاهای شیعه را تایید موکد کرده ایید درکتابهایتان.........یا هم دروغ نمی گوید و حق می گوید پس 1200 سال مفت مفت مفت بر مسلک ومرام دوتا عرب بادیه نشین بوده ایید که بخاطر بغض وعداوتشان به پیامبر و مولا حتی چند ماه قبل رحلت رسول خدا عهد نامه می نویسند که نگذارند سفارش و وصیت پیامبر مبنی بر جانشینی مولا محقق شود واین عهد نامه را نزدیک کعبه دفن می کنند تا روز مبادا..........
برادر جان عمربن خطاب در به نقل صحیح از همین کتابهای شش گانه خودتان بارها وبارها وبارها به رسول خدا جسارت وتوهین کرده است وحتی همان روزی که مسلمان شد شمشیری به دست داشت .از او سوال میشود کجا؟؟ میگوید((((((((( میروم محد را بکشم)))))))
حالا این عمر که امامان 4 گانه اتان گفته اند ونوشته اند که چنین بود وچنان شایسته است که شما مریدانش باشید ومسلک عربیش را به اسم سنت پیامبر ادامه دهید؟؟؟؟
شما عمر را قبول دارید یا رسول خدا را؟؟؟؟
اگر رسول خدا را قبول دارید که عمرخودش میگوید در همین باز کتابهایتان که سه چیز در زمان نبی خدا حلال بود من حرام کردم ((((تو بیجا کردی حرام کردی )))))
متعه نساء---------متع حج----------حی علی خیر العمل در اذان...................

تازه این سه تاش است که یک درصدی از انحرافاتش و تغییر سنت پیامبر هم نمیشود
یا هم پیامبر را قبول ندارید وعمر را ترجیح میدهید که مبارکتان باد عمر پسر خطاب ......همان کسی که بزرگانتان آنچنان در کتاب هایشان درباره اعمالش نوشته اند وگفته اند که تا قیامت هر کی بخواند خجل می شود
واما...................واما بردران اهل سنت اگر میخواهید دین حق یعنی شیعه وادعا های به حقش را بدانید لازم است کتاب های شش گانه خودتان را بخرید ومطالعه بفرمایید چرا که اینکار چند حسن دارد:
اول اینکه حقانیت شیعه برایتان ثابت میشود چرا که هر چه شیعه می گوید کتب شما تایید می کند
دوما دیگر روی هوا وسر خود جواب مقالات ومباحث ومناظرات شیعهرا نمی دهید
سوم اینکه بر شما مشخص شود این سایت دروغ نمی نویسد وفقط به خود شما استدلال می کند تا شما برادران اهل سنت متوجه شوید وگرنه ما شیعیان نه لازومی به مطالعه کتب شما داریم نه هیچ چیزتان.
چرا که:
چرا که 12 امام بر حق داریم که هرکدوم به اندازه وزن همه علمایتان روایات واحادیث دارند چه در فقه چه در تفسیر چه در کلام و.......
ثانیا علمایی در طول 1400 سال داشته وداریم که هر کدوم یک حرف کلامش می ارزد به هزار هزار علمای شما که :
مثلا فتوا می دهند:
خوردن گوشت جن حلال است
برای محرم شدن با یک زن سینه او را .............
نشستن دختر پیش پدر حرام است به تنهایی و............
حالا قضاوت با خودتان .........خواستید برگردید قدمتان بر چشم و دست فاطمه زهرایی که عمر اورا کشت به همراهتان
یا هم بر مسلک اعراب جاهلی بمانید که دین ابراهیمی لیاقت می خواهد
از من دلگیر نشوید اگر کمی تند حرف زدم
یا مولا علی ..........همان کسی که پناهگاه اهل سنت و تشیع عراق وجهان اسالام وقت مریضی و مشکلاتشان هستی
ودر آخراینکه سفارش اکید دارم که :::
برادران اهل سنت بخدا تا زنده ایید مفت مفت واز سر لجبازی (که از خلق وخوی اعراب جاهلیت بوده وهست) دست از امام رضا و سایر ائمه برندارید که شفا می دهد هر طالبی را
یا حق


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، شیعه، سنی، ابوبکر، تشیع
یک بام وچند هوای اهل سنت

من فقط میتوانم یک سفارش برادرانه به جماعت اهل سنت بکنم و آن اینست که قبل از اینکه وارد بحث وگفتگو با شیعیان شوید حتما یک سری به کتابهای خودتان بزنید. در علم منطق جدل یعنی استفاده از منابع وگفتار وکتب طرف مقابل برای محکوم کردنش.حالا اگر شما با شیعه جدل می کنید به چه متوسل میشوید؟؟؟ کتابهایتان؟ اگر کتابهایتان است که ماشاالله آنقدر در حمد و وصف و تایید شیعیان و حقانیتشان روایت دارند که جای حرفی باقی نمی ماند. اگر میخواهید عمر را و حقانیتی که معاویه برایش ساخت تایید کنید به چه رجوع می کنید؟ کتابهایتان؟؟؟ اگر کتابهایتان است که صدهها روایت از جهل، نادانی، بدعت گذاری، توحش، آزار پیامبر،حتی آزار شتران(رجوع شود به کتابهایتان شما را به خدا قسم) و..... درباره عمر نقل شده که جای هیچ شکی باقی نمی گذارد مبنی بر مشرک ومنافق بودن عمر بن خطاب. به این مطلب با دقت توجه بفرمایید:
مثال:
ایکس صدهها بار می نویسد وادعا می کند و روایت می کند که بعد از عدد یک عدد دو میباشد حالا اگر از ایکس سوال کنیم عدد بعد از یک چه عددیست پاسخ می دهد : سه
سوال :آقای ایکس تو خودت گفتی صدهها بار عدد بعد یک دو میشود چرا پس 1400 سال است می گویی میشود سه؟؟؟؟
حکایت اهل سنت هم همینطور است: تمام منابع وکتابهایشان به تنهایی برای حقانیت تشیع کافیست.خودشان 1400 سال است می گویند روایت می کنند که دیگر جای حرفی بر حقانیت تشیع باقی نمی ماند اما باز جواب می دهند عدد بعد یک سه میشود. چرا؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟ مشکل کجاست؟؟؟
جواب:::
مشکل اهل سنت اینست که علمایشان قرنها عامه مردمشان را از تحقیق وتفحص در تاریخ منع کرده اند تا مبادا حقایق روشن شود. اما اما اما این اینترنت و دهکده جهانی بلای جان اهل سنت است. دیگر اهل سنت را نمیشود گوش وچشم بسته نگه داشت ونگذاشت که حتی کتابهایشان را مطالعه بفرمایند. تصور بنده اینست که بزودی شاهد فتوای تحریم وحرام بودن اینترنت از طرف علمای اهل سنت باشیم. مطلب واضح وآشکار است وجای تردیدی ندارد:
قرآن: ای پیامبر امتت بعد تو مرتد میشوند جز جماعت قلیلی<<<>>> بگو اگر من(پیامبر) بمیرم یا کشته شوم شما به دوران جاهلیت برمی گردید؟

سوال:
بعد وفات پیامبر جماعت قلیل وکثیر کدام ها هستند؟؟؟
پاسخ نمی دهم چون بچه شیر خواره هم پاسخش را می داند.
مطلب بعدی: لطفا دقت بفرمایید :::::::
مسلمانان بعد رحلت پیامبر دودسته میشوند :
1) شاخه عربی مسلمانان به رهبری ابوبکر وعمربن خطاب -----این شاخه که به اهل سنت مشهورند از اعراب، اسلام را می پذیرند ودنباله رو اعراب میشوند----- به طور رسمی اعلام اهل سنت به دستور معاویه ((( سال جماعت))) بوجود می آید و این سال سالی میشود که شاخه عربی مسلمانان (شاخه ابوبکر وعمر) نسبتا ثبیت می شود. از این سال کشتن شیعیان- کشتن علمای شیعیان- لعن امیر مومنان علی (ع) - تعقیب راویان احادیث حقه پیامبر - حذف احادیث بیشمار پیامبر درباره مولا - تشکیل سازمان حدیث سازی به دستور معاویه- پیگیری وقتل همه کسانی که غدیر را نقل ویا می نویسند-و.....شروع میشود-خفقانی که معاویه بوجود می آورد بسیار بسیار شدید تر تا سقوط امویان ادامه پیدا می کند.اگر تاریخ به نقل از کتب اهل سنت مطالعه بفرمایید حقیقت گفتار بنده روشن میشود- فاصله سرنگونی بنی امیه و روی کار آمدن عباسیان که به بهانه زنده کردن غدیر واهل بیت صورت میگیرد باعث میشود برای چند دهه شیعه نصف ونیمه نفس بکشد.این زمان است که فقه جعفری (سنت واقعی پیامبر) شکل می گیرد والانه بیشتر مواردی که در قرن بیست ویک چه در تشیع وچه در حتی اهل سنت شاهد آن هستیم نتیجه همین فقه جعفری(سنت پیامبر) است وگرنه الان چیزی به اسم اسلام نداشتیم. هرچند عباسیان نشان دادند فقط از احساسات مسلمین برای رسیدن به حکومت (برگرداندن اهل بیت به حقشان و غدیر) سوء استفاده کردند و شدند از امویان بدتر وپست تر.
2) شاخه ابراهیمی ------ شاخه ابراهیمی اسلام که همان تشیع می باشد ----- این شاخه از مسلمین دینشان و مذهبشان از نوادگان حضرت ابراهیم خلیل الله می گیرند به این معنا که خداوند در قرآن می فرماید از نسل ابراهیم پیامبر ان وامامانی قرار دادیم----- آخرین پیامبر خداوند حضرن خاتم الانبیاء ،آخرین پیامبر از نوادگان حضرت ابراهیم می باشند-----ایشان عرب نبوده بلکه مهاجرینی هستند از زمان خود ابراهیم خلیل الله واسماعیل (ع) که به حجاز هجرت فرمودند...... قرآن می فرماید ای ابراهیم ما بعد از اینکه تورا به کلماتی امتحان کردیم تورا امام قرار دادیم......توجه بفرمایید امامت حضرت ابراهیم بعد از نبوتشان است وبه صراحت قرآن امامت اینقدر اهمیت دارد که خداوند برای اینکه امامت را به پیامبرش بدهد اول اورا امتحان می کند....
پس : آخرین پیامبر از نسل حضرت ابراهیم حضرت محمد (ص) هستند و آخرین امامان از نسل ایشان 12 معصوم هستند. اولین امام از نسل حضرت ابراهیم بعد از رحلت پیامبر حضرت علی (ع) هستند و آخرینشان حضرت مهدی (عج) که طبق وعده خداوند در قرآن آنجا که می فرماید صالحین وارثان زمینند ،در دوران غیبت بوده تا اذن حضرت حق برسد وظهور کنند انشاالله.......
تشیع معتقد است بر اساس نص قرآن و احادیث وروایات پیامبر(ص) ، آخرین خلفا از نسل ابراهیم (ع) وارثان اصلی دین اسلام هستند وهیچ عرب وعجمی چه سیاه چه سفید در غرب وشرق عالم شایسته این نیست که مرجع رهبری وتبیین دین اسلام باشد. کتب اهل سنت هم در دهها روایت متواتر ومعتبر وصحیح با سند این را نقل کرده اند که پیامبر(ص) فرمودند خلفا بعد از من دوازده نفرند که به اسم نام بردند.....یا واقع غدیر به نقل از کتب اهل سنت صراحت و شفافیت دارد که اولین خلیفه وامام بعد از رسول خدا حضرت علی وآخرینشان قائم آل محمد می باشد بدون شک.
تشیع معتقد است (از باب عقلانی) کسی برای جانشینی پیامبر (_ص) شایسته است که نزدیک ترین اخلاق ورفتار وکردار به رسول خدا داشته باشد ......وچه کسی بهتر از مولا که تربیت شده خود رسول خداست از کودکی تا رحلت خود پیامبر؟
چه کسی شایسته تر از مولا که اولین مردی بود که اسلام آورد ودومین انسان مسلمان بعد حضرت خدیجه است؟
مطالب زیاد است اما به اختصار عرض شد وعرض می کنم که برادران اهل سنت اگر کتبشان را مطلعه بفرمایند خواهند دید که شیعه همان می گوید وبه همان راهی می رود که بزرگان اهل سنت به نقل از پیامبر در کتابهایشان نقل کرده اند. یعنی وقتی درکتب اهل سنت ذکر میشود که:
1) به نقل از پیامبر با سند صحیح: علی حق است وحق باعلی
2)علی قرآن ناطق است
3)وصی وخلیفه وجانشین من علیست تا میرسد به حضرت قائم
4)هر که فاطمه بیازارد مرا وهرکه مرا بیازارد خدا را آزده ......پس تکلیف عمر وابوبکر چیست که فاطمه را کشتند؟؟؟
5) عمار به دست گروهی کافر کشته میشود( پس چرا معاویه که عمار را کشت دایی اهل سنت می نامیدش)
5)...........
باز همعرض می کنم به اختصار نوشته ام وگرنه اینقدر مطالب در تایید و حقانیت تشیع و رد عمر وابوبکر در کتب اهل سنت هست که فقط دیده بینا باید درک کند ومطالعه بفرماید.
من برادران اهل سنت را برای شروع تحقیقاتشان رجوع می دهم به اهانت هایی که بزرگوارانشان ( عمر-ابوبکر-عایشه-معاویه-یزید-و.... به ساحت مقدس پیامبر روا داته اند در همین کتب خودتان)
اول این موضوع تحقیق بفرمایید ببینید این پیامبری که سنگش به سینه میزنید چطور مظلومانه مورد هتک حرمت بزرگانتن قرار میگیرد؟؟؟ به عنوان نمونه عرض کنم:
عایشه در کتب خود شما روایت می کند:
1)پیامبر از آفریقا رقاصه می آورد و در مسجد، آنها می رقصیدند ومن درحالی که سوار پیامبر بودم (یا درآغوشش) نگاه می کردیم ولذت می بردیم
2) پیامبر موقع سجده یه نیشگونی (به قول امروزی ها: یه حالی ) از من میگرفت چون من پاهایم جلوی سجاده اش دراز میکردم
این دونمونه فقط از باب آشنایی ذکر شد وگرنه اگر اتهامات عایشه به پیامبر در کتابهایتان ببیند روزی هزاران بار لعنت می کنید ایشان را که چنین ساحت مقدس رسول خدا را مورد اتهاماتی مثل ....قرار داده است.
ای خدا حقایق روشن است پس دیدگان آنهایی که طالب حقند ودر پی اسلام راستین محمدی هستند باز نما


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
علی، اهل سنت، شیعه، سنی، عمربن خطاب
نگاه کردن به چهره علی (علیه السلام) عبادت است

آیا روایت «نگاه کردن به چهره على (ع) عبادت است» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟
پاسخ:
روایات متعددى در منابع اهل سنت در این زمینه وجود دارد که ثابت مى‌کند نگاه کردن به چهره نورانى امیرمؤمنان علیه السلام عبادت است.
این فضیلت، از فضائل بى‌نظیر امیرمؤمنان علیه السلام به شمار مى‌رود و چنین روایتى در باره هیچ یک از اصحاب و به ویژه خلفاى سه گانه در کتاب‌هاى اهل سنت یافت نمى‌شود.
نه تنها در باره خلفا چنین روایتى نیست؛ بلکه حتى طبق روایتى که بخارى نقل کرده است امیرمؤمنان علیه السلام از بودن با عمر کراهت داشت و دوست نداشت که چهره او را ببیند:
فَأَرْسَلَ إِلَى أَبِی بَکْر أَنِ ائْتِنَا، وَلاَ یَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَکَ، کَرَاهِیَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.
على (علیه السلام) به دنبال ابوبکر فرستاد که نزد ما بیاد؛ ولى هیچ کس با تو نباشد؛ زیرا از همنشینى با عمر کراهت داشت.
صحیح البخاری، ج5 ص 83، ح4240، 4241، کتاب المغازى، ب 38، باب غَزْوَةُ خَیْبَرَ
از نظر سندى نیز نمى‌توان بر آن اشکال گرفت؛ چرا که این روایت حد اقل از هیجده نفر از اصحاب نقل شده است، حتى اگر تمام سند‌هاى آن ضعیف باشد، بازهم حجت است؛ چرا که برخى از علماى اهل سنت روایتى را که از چهار نفر اصحاب نقل شده، متواتر دانسته‌اند.

ادامه مطلب

 


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، نگاه کردن به چهره علی (علیه السلام) عبادت است، چهره امام علی
علمای معتبر اهل سنتی که شیعه شده اند

مقدمه : در این مقاله سعی شده است که اسامی علمای معتبر اهل سنت را که شیعه شده اند بیاورم ، هر چند که من اصلا شیعه شدن یا سنی شدن را ملاک نمی دانم بلکه معتقدم لا اکراه فی دین ؛ و هیچ اجباری در ان نیست بلکه خود شخص باید با تحقیق در کتب تاریخی به نتیجه برسد نه تقلید کورکورانه از نیاکانش ؛ و برای همین است که چندین تن از بزرگان اهل سنت را که سرامد علم حدیث و رجال و تاریخ شناسی خود بوده اند که مطالعات کافی در تاریخ را داشته اند به حقانیت شیعه اعتراف و به شیعه منتقل شده اند را اورده ام و این بهترین نوع جهاد برای رسیدن به حق و باطل می باشد.

 ذکر این نکته ها هم ضروری به نظر میرسد که بگویم:

ادامه مطلب

منبع http://www.shiaanswering.blogfa.com/


نظرات شما | لینک ثابت مطلب
اهل سنت، سنی شیعه شده، علمای اهل سنت، عالم شیعه شده اهل سنت، سنی شیعه میشود
   1   2      >
***
*****
مطالب جذاب
کشکول شیخ بهایی دفتراول
کشکول شیخ بهایی دفتردوم
کشکول شیخ بهایی دفترسوم
کشکول شیخ بهایی دفترچهارم
کشکول شیخ بهایی دفترپنجم
داستان های آموزنده
خواندنی های شگفت آور
آیا می دانید؟....حتما بخوانید
عدد 13 را مبارک می‌دانم
زندگینامه پیامبراسلام(ص)
بخش سریال نرم افزارها
چند روش برای تقویت مغز
سرگذشت اسکنر مقدونی
نگاهی به دیوار چین..............
حر شهدای جنگ که بود؟؟؟
چرا نام ائمه در قرآن نیامده؟.......
قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص)
چهل نکته درباره حرم امام رضا(ع)
فیلترینگ و نظارت بر اینترنت درجهان
تونل توحید در مقایسه با تونل خرم-زال
بیو گرافی شیطان رجیم ........
بومی‌سازی یک سامانه موشکی
کارت هوشمند سوخت................
یورش به حوزه 117 ...............
مادرشهیدی که بازیگر شد
ناگفته‌های دیدار نمایندگان‌کاندیداها با رهبری
سورپریز پارتی های زهره کاظمی
افشای ابعاد تازه‌ای از "فتنه‌ بزرگ"
با موزیلا فایرفکس باشید
دانلودکتب فیزیک پیام نور
دانلود کتب کامپیوتر پیام نور
دانلودکتب ریاضی پیام نور
دانلودکتب صنایع پیام نور
دانلودکتب آمار پیام نور
بمب اتم چیست ؟
سایت های کاربردی
قضاوت با شما
آموزش آپدیت نود32 واسمارت سچریتی
motherboard چیست و چه کاری انجام می دهد ؟
CPU چگونه ساخته میشود؟
عکس هایی از دختر میرحسین موسوی
مصر به روایت کاریکاتور
تنظیمات موزیلا فایر فکس
وهن مسجد مقدس جمکران در سایت منتسب به موسسه تنظیم
تصاویرهتاکین به امام هادی در فیس بوک
گفت‌وگوی رجانیوز با ابوشریف از اولین فرماندهان سپا
آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم
«علی مع الحق والحق مع علی»
تاریخچه وهابیت
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم
متن کامل غدیر خم (عربی)
متن نامه عمر بن خطاب به معاویه
خلاصه‌ای از زندگانی حضرت فاطمه(س)
علمای معتبر اهل سنتی که شیعه شده اند
این واقعیت ها شما را شگفت زنده می کنند!
فشارخون بالا
آشنایی با اصحاب ایرانی ائمه(ع)
من هم در اغتشاشات 88 بودم
دانلودسخنرانی های دکتر عباسی
سخن بزرگان
اندکى که با آن بپایى به از بسیارى که از آن دلگیر آیى . [نهج البلاغه]
عضویت
 
اوقات شرعی