مناظره شیخ مفید با خلیفه دوم عمر بن خطاب
ابوبکر، عمربن خطاب، خلیفه دوم، شیخ مفید، مناظره، آیه غار، خلیفه اول
مناظره شیخ مفید با خلیفه دوم عمر بن خطاب
برگرفته از سایت ولیعصر
ما بنا را بر این می گذاریم که 1400 سال شیعیان وکتاب هایشان و امامانشان (نعوذوبالله) و از جمله همگی نظر دهندگان شیعی این سایت وخود سایت دروغ می گویند ودروغ گفته اند ........اما اما اما :::
اگر ثابت شد که آنچه شیعه می گوید در طی این 1400 سال خود اهل سنت هم بارها وبارها درکتابهایشان نقل کرده اند چی؟؟؟
اصلا همه 1400 سال شیعه درباره غدیر
درباره شهادت فاطمه
درباره خلافت و امامت
درباره سفارش هزار باره پیامبر بر امامان دوازده گانه
درباره مهدی موعود
درباره ............... دروغ گفته است ..................سوال :::::::::: شما بزرگان اهل سنت چرا این دروغ ها را درکتاب هایتان نوشته ایید؟؟؟؟؟؟مگر نمی گویید شیعیان بر حق نیستند پس دلایل بر حق بودن تشیع را چرا 1200 سال است که در کتابهایتان نقل می کنید؟؟؟؟؟
بالاخره یا شیعه دروغ می گوید یا نمی گوید ...... اگر دروغ می گوید که شما هم همین ادعاهای شیعه را تایید موکد کرده ایید درکتابهایتان.........یا هم دروغ نمی گوید و حق می گوید پس 1200 سال مفت مفت مفت بر مسلک ومرام دوتا عرب بادیه نشین بوده ایید که بخاطر بغض وعداوتشان به پیامبر و مولا حتی چند ماه قبل رحلت رسول خدا عهد نامه می نویسند که نگذارند سفارش و وصیت پیامبر مبنی بر جانشینی مولا محقق شود واین عهد نامه را نزدیک کعبه دفن می کنند تا روز مبادا..........
برادر جان عمربن خطاب در به نقل صحیح از همین کتابهای شش گانه خودتان بارها وبارها وبارها به رسول خدا جسارت وتوهین کرده است وحتی همان روزی که مسلمان شد شمشیری به دست داشت .از او سوال میشود کجا؟؟ میگوید((((((((( میروم محد را بکشم)))))))
حالا این عمر که امامان 4 گانه اتان گفته اند ونوشته اند که چنین بود وچنان شایسته است که شما مریدانش باشید ومسلک عربیش را به اسم سنت پیامبر ادامه دهید؟؟؟؟
شما عمر را قبول دارید یا رسول خدا را؟؟؟؟
اگر رسول خدا را قبول دارید که عمرخودش میگوید در همین باز کتابهایتان که سه چیز در زمان نبی خدا حلال بود من حرام کردم ((((تو بیجا کردی حرام کردی )))))
متعه نساء---------متع حج----------حی علی خیر العمل در اذان...................
تازه این سه تاش است که یک درصدی از انحرافاتش و تغییر سنت پیامبر هم نمیشود
یا هم پیامبر را قبول ندارید وعمر را ترجیح میدهید که مبارکتان باد عمر پسر خطاب ......همان کسی که بزرگانتان آنچنان در کتاب هایشان درباره اعمالش نوشته اند وگفته اند که تا قیامت هر کی بخواند خجل می شود
واما...................واما بردران اهل سنت اگر میخواهید دین حق یعنی شیعه وادعا های به حقش را بدانید لازم است کتاب های شش گانه خودتان را بخرید ومطالعه بفرمایید چرا که اینکار چند حسن دارد:
اول اینکه حقانیت شیعه برایتان ثابت میشود چرا که هر چه شیعه می گوید کتب شما تایید می کند
دوما دیگر روی هوا وسر خود جواب مقالات ومباحث ومناظرات شیعهرا نمی دهید
سوم اینکه بر شما مشخص شود این سایت دروغ نمی نویسد وفقط به خود شما استدلال می کند تا شما برادران اهل سنت متوجه شوید وگرنه ما شیعیان نه لازومی به مطالعه کتب شما داریم نه هیچ چیزتان.
چرا که:
چرا که 12 امام بر حق داریم که هرکدوم به اندازه وزن همه علمایتان روایات واحادیث دارند چه در فقه چه در تفسیر چه در کلام و.......
ثانیا علمایی در طول 1400 سال داشته وداریم که هر کدوم یک حرف کلامش می ارزد به هزار هزار علمای شما که :
مثلا فتوا می دهند:
خوردن گوشت جن حلال است
برای محرم شدن با یک زن سینه او را .............
نشستن دختر پیش پدر حرام است به تنهایی و............
حالا قضاوت با خودتان .........خواستید برگردید قدمتان بر چشم و دست فاطمه زهرایی که عمر اورا کشت به همراهتان
یا هم بر مسلک اعراب جاهلی بمانید که دین ابراهیمی لیاقت می خواهد
از من دلگیر نشوید اگر کمی تند حرف زدم
یا مولا علی ..........همان کسی که پناهگاه اهل سنت و تشیع عراق وجهان اسالام وقت مریضی و مشکلاتشان هستی
ودر آخراینکه سفارش اکید دارم که :::
برادران اهل سنت بخدا تا زنده ایید مفت مفت واز سر لجبازی (که از خلق وخوی اعراب جاهلیت بوده وهست) دست از امام رضا و سایر ائمه برندارید که شفا می دهد هر طالبی را
یا حق
آیا آیه 28 سوره غافر در شأن ابوبکر نازل شده است
اصل آیه قرآن کریم :
وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن یَقُولَ رَبىَِّ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَتِ مِن رَّبِّکُمْ وَ إِن یَکُ کَذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِى یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب . غافر / 28 .
و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان مىداشت گفت: آیا مىخواهید مردى را بکشید بخاطر اینکه مىگوید: پروردگار من «اللَّه» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذابهایى را که وعده مىدهد به شما خواهد رسید خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمىکند .
متأسفانه کار جعل حدیث در زمان بنی امیه ؛ به خصوص معاویة بن أبی سفیان به حدی رسیده بود که هیچ فضیلتی از فضائل امیر المؤمنین علیه السلام باقی نماند ؛ مگر این که مشابه همان را برای خلفای سه گانه نقل کردند .
حتی به این اندازه نیز اکتفا نکردند ؛ بلکه حتی فضائلی که برای دیگر پیامبران و پیروان صدیق آنها نقل شده را نیز در حق خلفای سه گانه جعل کردند .
از جمله در ذیل آیه فوق ، مشابه همین فضیلیتی را که قرآن صراحتاً برای حبیب نجار ، مؤمن آل فرعون برشمرده است ، برای ابوبکر نقل کردهاند ؛ چنانچه بخاری در صحیح خودش مینویسد :
حَدَّثَنِی عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَیْرِ قَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ أَخْبِرْنِی بِأَشَدِّ شَیْءٍ صَنَعَهُ الْمُشْرِکُونَ بِالنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَیْنَا النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی فِی حِجْرِ الْکَعْبَةِ إِذْ أَقْبَلَ عُقْبَةُ بْنُ أَبِی مُعَیْطٍ فَوَضَعَ ثَوْبَهُ فِی عُنُقِهِ فَخَنَقَهُ خَنْقًا شَدِیدًا فَأَقْبَلَ أَبُو بَکْرٍ حَتَّى أَخَذَ بِمَنْکِبِهِ وَدَفَعَهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ « أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ » الْآیَةَ .
تَابَعَهُ ابْنُ إِسْحَاقَ حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ عُرْوَةَ عَنْ عُرْوَةَ قُلْتُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو وَقَالَ عَبْدَةُ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِیهِ قِیلَ لِعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِی سَلَمَةَ حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ .
صحیح البخاری ، البخاری ، ج 4 ، ص 239 – 240 .
عروة بن زبیر میگوید : از پسر عمرو عاص پرسیدم : بدترین کاری که مشرکان در حق پیامبر خدا روا داشتند چه بود ؟ گفت : روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در داخل حجر اسماعیل مشغول نماز بود ، عقبة بن معیط وارد مسجد الحرام شد ، دید پیامبر نماز میخواند ، پارچهای دور گردن آن حضرت افکند و با شدّت آن را میپیچید ، ابوبکر تا این صحنه را دید بازوانش را گرفت و وی را از پیامبر دور کرد و گفت : آیا میخواهی کسی را بکشی که میگوید : پروردگار و آفریننده من خدا است ؟
عروة بن زبیر و عمرو عاص ، عضو گروه جعل حدیث و از دشمنان امیر المؤمنین علیه السلام :
در سند این روایت دو نفر وجود دارد که هر دو از دشمنان امیر المؤمنین علیه السلام، یکی عمرو بن عاص و دیگری عروة بن زبیر .
عروة بن زبیر و عمرو بن عاص از جاعلان حدیث و عضو گروه جعل حدیث معاویه بودهاند ؛ از این رو نمیتوان به حدیث چنین اشخاصی اعتماد کرد ؛ چنانچه ابن أبی الحدید شافعی در شرح نهج البلاغه ، ج4 ، ص 63 به نقل از استادش ابو جعفر اسکافی مینویسد :
أن معاویة وضع قوما من الصحابة وقوما من التابعین على روایة أخبار قبیحة فی علی علیه السلام ، تقتضی الطعن فیه والبراءة منه ، وجعل لهم على ذلک جعلا یرغب فی مثله ، فاختلقوا ما أرضاه ، منهم أبو هریرة وعمرو بن العاص والمغیرة بن شعبة ، ومن التابعین عروة بن الزبیر .
معاویه ، گروهی از صحابه و تابعین را گماشت تا روایات و احادیث دروغینی که بیانگر نقض و بیزاری جستن از علی (علیه السلام) باشد ، بسازند . و حقوقتی هم برای آنان مقرر کرد که از این افراد ابوهریره ، عمروعاص ، مغیرة بن شعبة ، از اصحاب و عروة بن زبیر از تابعان می باشد .
بعد از آن دو نمونه از جعلیات عروه بن زبیر نقل میکند :
روى الزهری أن عروة بن الزبیر حدثه ، قال : حدثتنی عائشة قالت : کنت عند رسول الله إذ أقبل العباس وعلى ، فقال : یا عائشة ، إن هذین یموتان على غیر ملتی أو قال دینی .
زهری روایت کرده است که عروة بن زبیر برای او نقل کرد که عایشه به من گفت : من پیش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بودم ، در همان عباس و علی علیه السلام وارد شد . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود : « ای عایشه ! این دو نفر در حالی از دنیا میرود که بر غیر ملت و یا دین من هستند » .
وروى عبد الرزاق عن معمر ، قال : کان عند الزهری حدیثان عن عروة عن عائشة فی علی علیه السلام ، فسألته عنهما یوما ، فقال : ما تصنع بهما وبحدیثهما ! الله أعلم بهما ، إنی لأتهمهما فی بنی هاشم . قال : فأما الحدیث الأول ، فقد ذکرناه ، وأما الحدیث الثانی فهو أن عروة زعم أن عائشة حدثته ، قالت : کنت عند النبی صلى الله علیه وسلم إذ أقبل العباس وعلى ، فقال : ( یا عائشة ، إن سرک أن تنظری إلى رجلین من أهل النار فانظری إلى هذین قد طلعا ) ، فنظرت ، فإذا العباس وعلی بن أبی طالب .
عبد الرزاق از معمر نقل کرده است که گفت : نزد زهری دو حدیث به نقل از عروه و از عایشه در باره علی وجود داشت ، و لذا من از وی در باره آن دو حدیث سؤال کردم ، گفت : با این دو حدیث و راویان آن چه کار بکنم ، خدا از آن دو نفر آگاهتر است ، من رابطه این دو نفر را با به بنی هاشم خوب نمیدانم .
اما حدیث اول که گذشت (روایت قبلی) و اما حدیث دوم این است که : عروة میگوید : از عایشه شنیدم که گفت : نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بودم ، فرمود : ای عایشه ! اگر دوست داری دو نفر از اهل آتش را ببینی ، پس به این دو نفر بنگر ، نگاه کردم دیدم عباس و علی وارد شدند .
با این حال چگونه میشود که به حدیث چنین فردی اعتماد کرد ؛ با این که میدانیم یکی از نشانه های نفاق که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند ، دشمنی با امیر المؤمنین علیه السلام است . مسلم نیشابوری در صحیحش مینویسد :
عَنْ زِرٍّ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَیَّ أَنْ لَا یُحِبَّنِی إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا یُبْغِضَنِی إِلَّا مُنَافِقٌ .
صحیح مسلم ، ج1 ، ص60،61 و ... .
قسم به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را آفرید ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من یادآوری فرمود که مرا جز مؤمن کس دیگری دوست نمیدارد و به غیر از منافق کس دیگری با من دشمنی نمیورزد .
از طرف دیگر روایات متعددی در هر حد تواتر از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که آن حضرت فرمود :
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ .
صحیح بخاری ، ج1، ص14 ، کتاب الایمان ، باب علامة المنافقین و صحیح مسلم ، ج1، ص56 ، کتاب الایمان ، باب خصال المنافق و... .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : منافق سه نشانه دارد : در هنگام سخن گفتن دروغ می گوید ، وقتی وعده میدهد ، تخلف میکند ، وقتی امانتی به وی میسپاری خیانت میکند .
وضعیت عمرو بن عاص اصلاً نیازی به بررسی ندارد ، کسی در دشمنی او با امیر المؤمنین شبههای ندارد و طبق قاعده قبلی روایات وی را نیز میتوان رد کرد .
تعارض با روایت دیگری از عایشه :
این روایت ، با روایت دیگری از طریق عروة بن زبیر ، از عایشه دختر ابی بکر که اتفاقا در صحیح بخاری نیز آمده است ، در تعارض است . بخاری در صحیحش مینویسد :
حَدَّثَنِى عُرْوَةُ أَنَّ عَائِشَةَ - رضى الله عنها - زَوْجَ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - حَدَّثَتْهُ أَنَّهَا قَالَتْ لِلنَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - هَلْ أَتَى عَلَیْکَ یَوْمٌ کَانَ أَشَدَّ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ قَالَ « لَقَدْ لَقِیتُ مِنْ قَوْمِکِ مَا لَقِیتُ ، وَکَانَ أَشَدُّ مَا لَقِیتُ مِنْهُمْ یَوْمَ الْعَقَبَةِ ، إِذْ عَرَضْتُ نَفْسِى عَلَى ابْنِ عَبْدِ یَالِیلَ بْنِ عَبْدِ کُلاَلٍ ، فَلَمْ یُجِبْنِى إِلَى مَا أَرَدْتُ ، فَانْطَلَقْتُ وَأَنَا مَهْمُومٌ عَلَى وَجْهِى ، فَلَمْ أَسْتَفِقْ إِلاَّ وَأَنَا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ ، فَرَفَعْتُ رَأْسِى ، فَإِذَا أَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ أَظَلَّتْنِى ...
صحیح البخاری ، ج4 ، ص83 .
عروه از عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) نقل میکند که گفت : از پیامبر خدا پرسیدم : آیا روزی سختتر از روز احد برای شما پیش آمده است ؟
فرمود : از افراد فامیل تو بیش از اندازه آزار و اذیت دیدم که بدترین آن در حادثه جمره عقبه بود ، همان هنگامی که من به علی بن عبد یالیل شکایت کردم (تا با سفارش به افراد قومت دست از آزارها بردارند) ولی جوابی جز بی مهری و بی اعتنایی نشنیدم و لذا غمگین و ناراحت حرکت کردم تا رسیدم به قرن الثعالب ( مکانی نزدیک مکه که میقات اهل نجد است) به آسمان نگاه کردم ، ابری دیدم که بر من سایه افکنده بود ...
طبق روایت قبلی ، سختترین روز پیامبر گرامی اسلام ، روزی بوده است که به قول برخی از مفسرین اهل سنت ، عقبة بن معیط میخواست پارچهای دور گردن پیامبر بپیچد و آن حضرت را به شهادت برساند که ابوبکر به داد آن حضرت رسید و ایشان را از دست مشرکان نجات داد !!! ؛ اما طبق این روایت ، سخت ترین روز پیامبر ، روز عقبه بوده که افراد قوم عایشه آن حضرت را آزار و اذیت میکردهاند و... .
از طرفی میدانیم که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) سخنی نمیگوید که سخن قبلی وی را نقض کند ؛ پس یا سخت ترین روز ، روزی بوده است که ابوبکر به داد پیامبر رسیده ! یا روزی بوده افرا قوم عایشه او را اذیت میکردهاند .
در نتیجه این دو روایت با یگدیگر متعارض هستند و تعارضا تساقطا .
به نقل از سایت ولی عصر(عج)