آیا کسى از علماى اهل سنّت، منکر احادیث مهدویت شده است؟
پاسخ:
برخى از علماى اهل سنّت درصدد انکار وتوجیه روایات مهدویت برآمده تا این موضوع مهم را در جامعه لوث کنند که از آن جمله مىتوان از افراد زیر نام برد:
1 - ابن خلدون؛ او گرچه موضوع مهدویت را مشهور بین کافه اهل اسلام در گذر زمانها مىداند ولى با تمسک به قاعده "جرح، مقدم بر تعدیل است"(مقصود از این قاعده این است که تضعیف یک راوى مقدم بر توثیق آن است. ) درصدد ابطال روایات مهدویت برآمده است.(تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 322-311)
2 - محمّد ابوزهره؛ او نیز خطّ ابن خلدون را ادامه داده ومىگوید: علماى اهل سنّت در سندهاى این احادیث خدشه کردهاند، ولذا این عقیده را نزد اهل سنّت ثابت نمىداند.(الامام الصادق (ع)، ص 239)
3 - سعد محمّد حسن از شیوخ ازهر؛ او نیز به دنبال نقّادین احادیث مهدویت رفته وحرفهاى آنها را تکرار مىکند.(المهدیة فى الاسلام، ص 69)
4 - محمّد فرید وجدى؛ او مىگوید: "بسیارى از امامان حدیث، احادیث مهدویت را تضعیف نمودهاند...".(دائرة المعارف قرن عشرین، ج 10، ص 481)
5 - احمد امین مصرى؛ او نیز به کلام ابن خلدون رضایت داده است.(المهدى والمهدویة، ص 108)
6 - شیخ جبهان؛ او نیز از جمله کسانى است که گمان کرده احادیث مهدویت همگى باطل است.
(تبدید الظلام، ص 480-479)
7 - شیخ سائح لیبیایى؛ او نیز از جمله کسانى است که احادیث مهدویت را نقد کرده است.(تراثنا وموازین النقد، ص 187)
پاسخ اجمالى: از آنجا که تکیهگاه کلام عموم مخالفین احادیث مهدویت، ابن خلدون است، لذا در نقد کلمات آنها به ردّ کلام ابن خلدون به صورت اجمالى بسنده مىکنیم:
1 - ابن خلدون هنگام نقد احادیث مهدویت تنها به برخى از روایات مىپردازد، در حالى که روایات دیگرى وجود دارد که از صحت سند برخوردار است. لذا دکتر بستوى 46 روایت را با سند صحیح یا حسن در زمینه مهدویت در کتاب خود آورده است.(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة)
2 - او تنها اسامى برخى از صحابه را نقل کرده که احادیث مهدویت را نقل کردهاند، در حالى که بیش از اینهاست، ولذا شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد اسامى 26 نفر از صحابه را که ناقل احادیث مهدویتند نقل کرده است.(عقیدة اهل السنة والأثر فى المهدى المنتظر، ص 128)
3 - همو مىگوید: "ابن خلدون شخصى موّرخ است نه رجالى ولذا به تضعیفات او توجهى نمىشود...".
4 - اینکه ابن خلدون جرح را مقدم بر تعدیل مىداند نزد اهل سنّت عمومیت ندارد؛ زیرا عوامل جرح نزد آنان مختلف است. برخى با کوچکترین جهت راوى را جرح مىکنند؛ لذا متخصصان فن شرط کردهاند که علت جرح باید تفسیر شود که به چه جهتى بوده است. از جمله کسانى که این قاعده را قبول ندارند ابن حجر عسقلانى، قاضى سبکى، خطیب بغدادى، نووى، سخاوى، سیوطى وسندى است.
دکتر عبدالحکیم بستوى مىگوید: "حتى در صورتى که جرح در راوى به اثبات برسد، هر جرحى روایت را از اعتبار ساقط نمىکند، بلکه برخى از جرحها است که شدید بوده ومستلزم ترک روایت است. وبرخى تا این حدّ نیست، بلکه راوى متّصف به جرح با غیر خود از کسانى که داراى اعتبارند تقویت شده وروایتش قابل احتجاج است".(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة، ص 365-364)
5 - ابن خلدون احادیث را احصا نکرده ونمىداند که از حدّ تواتر گذشته است ولذا احتیاج به بررسى سندى ندارد.
آیا کسى از علماى اهل سنّت، منکر احادیث مهدویت شده است؟