چرا بخارى ومسلم احادیث مهدویت را در صحاح خود ذکر نکردهاند؟
پاسخ:
از جمله اشکالات برخى بر قضیه مهدویت از سوى اهل سنّت آن است که بخارى ومسلم اشارهاى به احادیث مهدویت نکرده وآنها را در صحیح خود نقل نکردهاند، واین به نوبه خود مىتواند سبب وهن وضعف این احادیث باشد.
احمد امین مصرى مىگوید: "از افتخارات صحیح بخارى ومسلم آن است که این گونه احادیث در آن دو وارد نشده است، گرچه در غیر این دو کتاب از کتابهاى حدیث وارد شده است".
(المهدى والمهدویة، ص 41 ؛ ضحى الاسلام، ج 3، ص 277)
همین اشکال از ناحیه اشخاصى دیگر از متفکرین غربزده اهل سنّت از قبیل شیخ محمد ابوزهره، سعد محمّد حسن، حسین سائح لیبیایى مغربى، سید محمد رشید رضا وشیخ بن محمود وارد شده است.(الامام الصادق (ع)، ص 239-238)(المهدیة فى الاسلام، ص 69)(تراثنا وموازین النقد، ص 187-185)(تفسیر المنار، ج 9، ص 499)(لا مهدىّ ینتظر بعد الرسول، ص 6)
پاسخ: این اشکال مورد توجه اهل سنّت واقع شده وشدیداً با آن به مقابله پرداختهاند.
"دکتر بستوى" مىگوید: "اینان گمان مىکنند که بخارى ومسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکردهاند. این گمانى باطل است، زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته وهرگز چنین ادعایى نکردهاند".(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة)
بخارى مىگوید: "آنچه را که در کتاب خود "الجامع الصحیح" آوردهام صحیح است ولى چه بسیار احادیث صحیحالسندى که به جهت طولانى شدن کتابم نقل نکردم".(مقدمه ابن الصلاح، ص 22-21)
مسلم بن حجاج قشیرى مىگوید: "من تمام احادیث صحیح نزد خود را در این کتاب "صحیح" نیاوردهام، بلکه درصدد آن بودهام که تنها احادیثى را ذکر کنم که اجماعى است".
حاکم نیشابورى مىگوید: "بخارى ومسلم حکم به عدم صحت احادیثى که در دو کتابشان نیامده نکردهاند".(مستدرک حاکم، ج 1، ص 2)
ابن قیم جوزیه مىگوید: " آیا بخارى گفته است که هر حدیثى را من در کتابم نیاوردهام باطل وغیر حجت وضعیف است؟ چه بسیار احادیثى که بخارى به آنها در غیر کتاب "الجامع الصحیح" احتجاج نموده ولى در این کتاب نیاورده است. وچه بسیار احادیثى که در غیر این کتاب تصحیح نموده ولى در این کتاب نیاورده است".(کتاب زاد المعاد)
عبدالمحسن بن حمد العباد مىگوید: "حدیث صحیح همان گونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو از کتابهاى حدیثى نیز وجود دارد، مثل: موطأ، صحیح ابنخزیمه، صحیح ابنحبّان، مستدرک حاکم، جامع ترمذى، سنن ابىداوود، سنن نسائى، سنن ابنماجه، سنن دارقطنى، سنن بیهقى ودیگر کتب، واین امرى در نهایت وضوح وآشکار است".
(الامام المهدى عند اهل السنة، ج 2، ص 445، به نقل از او)
دیگر اینکه چه کسى ادّعا کرده که بخارى ومسلم توجهى به احادیث مهدویت به طور عموم نداشتهاند؟ این حرف باطل است، زیرا این دو به برخى از احادیث مربوط به خروج مهدى (ع) اشاره کردهاند. از قبیل:
الف) احادیث خروج دجال
بخارى وخصوصاً مسلم احادیث زیادى را در باب خروج دجال از طرق مختلف نقل کردهاند.
(صحیح بخارى، ج 4، ص 143، کتاب الانبیاء، باب ما ذکر عن بنىاسرائیل ؛ صحیح مسلم با شرح نووى، ج 18، ص85)
ابن حجر عسقلانى با نقل کلامى از آبرّى در تواتر احادیث مهدى (ع) قصه دجال را به خروج حضرت مهدى (ع) ربط مىدهد.(تهذیب التهذیب، ج 9، ص 125)
ب) احادیث نزول عیسى بن مریم
بخارى به سند خود از ابوهریره نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: "کیف انتم إذا نزل ابن مریم فیکم وامامکم منکم"؛ "شما را چه خواهد شد زمانى که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالى که امام شما از میان شماست."(صحیح بخارى، ج 4، ص 143)
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است.(صحیح مسلم، ج 1، ص 94)
مقصود از امام در این روایات کسى جز مهدى (ع) نخواهد بود، ولذا شارحین صحیح بخارى همگى متفق القول "امام" در این روایت را حضرت مهدى (ع) معرفى کردهاند.
ج) احادیث بخشش مال
مسلم به سند خود از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: "یکون فى آخر امّتى خلیفة یحثى المال حثیاً لا یعدّه عدداً"؛ "در پایان امتم خلیفهاى خواهد بود که مال فراوان مىدهد بدون آنکه شماره کند."(صحیح مسلم، ج 8، ص 185)
با رجوع به روایات دیگر پى خواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان حضرت مهدى (ع) است.
ابنابىشیبه به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یخرج رجل من أهل بیتى عند انقطاع من الزمان وظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً"؛ "مردى از اهل بیتم بعد از وقفهاى از زمان وظهور فتنهها خروج خواهد کرد که عطاى او ریزان است."(المصنّف، ابن ابىشیبه، ج 8، ص 678)
د) احادیث خسف بیداء
مسلم در "صحیح" به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یعوذ عائذ بالبیت فیبعث إلیه بعث فإذا کانوا ببیداء من الأرض خسف بهم"؛ "شخصى به خانه پناه مىبرد، لشکرى به سوى او فرستاده مىشود، آن لشکر به سرزمین بیداء که مىرسد در آنجا به زمین فرومىرود."(صحیح مسلم، ج 8، ص 167)
با مراجعه به سایر روایات پى مىبریم که فرورفتن زمین بیداء از علائم ظهور حضرت مهدى (ع) است.(مستدرک حاکم، ج 4، ص 520)
احمد امین مصرى مىگوید: "از افتخارات صحیح بخارى ومسلم آن است که این گونه احادیث در آن دو وارد نشده است، گرچه در غیر این دو کتاب از کتابهاى حدیث وارد شده است".
(المهدى والمهدویة، ص 41 ؛ ضحى الاسلام، ج 3، ص 277)
همین اشکال از ناحیه اشخاصى دیگر از متفکرین غربزده اهل سنّت از قبیل شیخ محمد ابوزهره، سعد محمّد حسن، حسین سائح لیبیایى مغربى، سید محمد رشید رضا وشیخ بن محمود وارد شده است.(الامام الصادق (ع)، ص 239-238)(المهدیة فى الاسلام، ص 69)(تراثنا وموازین النقد، ص 187-185)(تفسیر المنار، ج 9، ص 499)(لا مهدىّ ینتظر بعد الرسول، ص 6)
پاسخ: این اشکال مورد توجه اهل سنّت واقع شده وشدیداً با آن به مقابله پرداختهاند.
"دکتر بستوى" مىگوید: "اینان گمان مىکنند که بخارى ومسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکردهاند. این گمانى باطل است، زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته وهرگز چنین ادعایى نکردهاند".(المهدى المنتظر فى الاحادیث الصحیحة)
بخارى مىگوید: "آنچه را که در کتاب خود "الجامع الصحیح" آوردهام صحیح است ولى چه بسیار احادیث صحیحالسندى که به جهت طولانى شدن کتابم نقل نکردم".(مقدمه ابن الصلاح، ص 22-21)
مسلم بن حجاج قشیرى مىگوید: "من تمام احادیث صحیح نزد خود را در این کتاب "صحیح" نیاوردهام، بلکه درصدد آن بودهام که تنها احادیثى را ذکر کنم که اجماعى است".
حاکم نیشابورى مىگوید: "بخارى ومسلم حکم به عدم صحت احادیثى که در دو کتابشان نیامده نکردهاند".(مستدرک حاکم، ج 1، ص 2)
ابن قیم جوزیه مىگوید: " آیا بخارى گفته است که هر حدیثى را من در کتابم نیاوردهام باطل وغیر حجت وضعیف است؟ چه بسیار احادیثى که بخارى به آنها در غیر کتاب "الجامع الصحیح" احتجاج نموده ولى در این کتاب نیاورده است. وچه بسیار احادیثى که در غیر این کتاب تصحیح نموده ولى در این کتاب نیاورده است".(کتاب زاد المعاد)
عبدالمحسن بن حمد العباد مىگوید: "حدیث صحیح همان گونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو از کتابهاى حدیثى نیز وجود دارد، مثل: موطأ، صحیح ابنخزیمه، صحیح ابنحبّان، مستدرک حاکم، جامع ترمذى، سنن ابىداوود، سنن نسائى، سنن ابنماجه، سنن دارقطنى، سنن بیهقى ودیگر کتب، واین امرى در نهایت وضوح وآشکار است".
(الامام المهدى عند اهل السنة، ج 2، ص 445، به نقل از او)
دیگر اینکه چه کسى ادّعا کرده که بخارى ومسلم توجهى به احادیث مهدویت به طور عموم نداشتهاند؟ این حرف باطل است، زیرا این دو به برخى از احادیث مربوط به خروج مهدى (ع) اشاره کردهاند. از قبیل:
الف) احادیث خروج دجال
بخارى وخصوصاً مسلم احادیث زیادى را در باب خروج دجال از طرق مختلف نقل کردهاند.
(صحیح بخارى، ج 4، ص 143، کتاب الانبیاء، باب ما ذکر عن بنىاسرائیل ؛ صحیح مسلم با شرح نووى، ج 18، ص85)
ابن حجر عسقلانى با نقل کلامى از آبرّى در تواتر احادیث مهدى (ع) قصه دجال را به خروج حضرت مهدى (ع) ربط مىدهد.(تهذیب التهذیب، ج 9، ص 125)
ب) احادیث نزول عیسى بن مریم
بخارى به سند خود از ابوهریره نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: "کیف انتم إذا نزل ابن مریم فیکم وامامکم منکم"؛ "شما را چه خواهد شد زمانى که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالى که امام شما از میان شماست."(صحیح بخارى، ج 4، ص 143)
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است.(صحیح مسلم، ج 1، ص 94)
مقصود از امام در این روایات کسى جز مهدى (ع) نخواهد بود، ولذا شارحین صحیح بخارى همگى متفق القول "امام" در این روایت را حضرت مهدى (ع) معرفى کردهاند.
ج) احادیث بخشش مال
مسلم به سند خود از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: "یکون فى آخر امّتى خلیفة یحثى المال حثیاً لا یعدّه عدداً"؛ "در پایان امتم خلیفهاى خواهد بود که مال فراوان مىدهد بدون آنکه شماره کند."(صحیح مسلم، ج 8، ص 185)
با رجوع به روایات دیگر پى خواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان حضرت مهدى (ع) است.
ابنابىشیبه به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یخرج رجل من أهل بیتى عند انقطاع من الزمان وظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً"؛ "مردى از اهل بیتم بعد از وقفهاى از زمان وظهور فتنهها خروج خواهد کرد که عطاى او ریزان است."(المصنّف، ابن ابىشیبه، ج 8، ص 678)
د) احادیث خسف بیداء
مسلم در "صحیح" به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: "یعوذ عائذ بالبیت فیبعث إلیه بعث فإذا کانوا ببیداء من الأرض خسف بهم"؛ "شخصى به خانه پناه مىبرد، لشکرى به سوى او فرستاده مىشود، آن لشکر به سرزمین بیداء که مىرسد در آنجا به زمین فرومىرود."(صحیح مسلم، ج 8، ص 167)
با مراجعه به سایر روایات پى مىبریم که فرورفتن زمین بیداء از علائم ظهور حضرت مهدى (ع) است.(مستدرک حاکم، ج 4، ص 520)
منبع:http://www.antishobhe.blogfa.com/
چرا بخارى ومسلم احادیث مهدویت را در صحاح خود ذکر نکردهاند؟