اطلاق لقب «باب مدینة العلم» برای امیرالمؤمنین (ع):
علاوه بر روایاتى که گذشت و اعتبار سند آنها ثابت شد، عدهاى از بزرگان اهل سنت صحت روایت را مفروغ عنه گرفته و از لقب «باب مدینة العلم» براى امیرمؤمنان علیه السلام استفاده کردهاند.
ابونعیم اصفهانى، یکى از کسانى بود که روایت «أنا مدینة العلم» را با سند صحیح نقل کرده بود، به همین دلیل ایشان در کتاب حلیة الأولیاء در شرح حال على بن أبى طالب علیه السلام مىنویسد:
علی بن أبی طالب. وسید القوم محب المشهود ومحبوب المعبود باب مدینة العلم والعلوم....
الأصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج1، ص61، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.
ابوسعید سمعانى در کتاب الأنساب در معناى کلمه «شهید» مىنویسد که اولین کسى به این لقب مشهور شد، حسین بن على علیهما السلام فرزند «باب مدینة العلم» بود.
الشهید. بفتح الشین المعجمة وکسر الهاء وسکون الیاء المنقوطة من تحتها بنقطتین وفی آخرها الدال المهملة هذا الإسم اشتهر به جماعة من العلماء قتلوا فعرفوا ب الشهید أولهم ابن باب مدینة العلم وریحانة رسول الله صلى الله علیه وسلم الشهید الشهید الحسین بن علی سید شباب أهل الجنة.
شهید: جماعتى از علما کشته شدند و سپس به این نام شناخته مىشدند؛ نخستین آنها پسر «باب مدینة العلم» و ریحانه رسول خدا، حسین بن على سید جوانان اهل بهشت بود...
السمعانی، أبو سعید عبد الکریم بن محمد ابن منصور التمیمی (متوفاى562هـ)، الأنساب، ج3، ص475، تحقیق: عبد الله عمر البارودی، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1998م
بدر الدین عینى در شرح صحیح بخارى، به نقل از ابوالوشاء مىنویسد که یکى از ویژگىهاى امیرمؤمنان علیه السلام این بود که او «دوازه علم پیامبر» بود:
ومن خواصه أی: خواص علی، رضی الله تعالى عنه، فیما ذکره أبو الشاء: أنه کان أقضى الصحابة، وأن رسول الله، صلى الله علیه وسلم، تخلف عن أصحابه لأجله، وأنه باب مدینة العلم، وأنه لما أراد کسر الأصنام التی فی الکعبة المشرفة أصعده النبی صلى الله علیه وسلم برجلیه على منکبیه، وأنه حاز سهم جبریل، علیه الصلاة والسلام، بتبوک.
از ویژگىهاى على (علیه السلام) بنابرآنچه که ابوالوشاء گفته است: او در میان صحابه از همه بهتر قضات مىکرد، رسول خدا (ص) به خاطر او از دیگر اصحاب جدا مىشدند (عقب مىماندند تا على (علیه السلام) برسد)؛ او «دروازه علم» بود؛ وقتى مىخواست بتهاى بالاى خانه کعبه را بشکند، رسول خدا (ص) او را بر شانههاى خود بلند کرد؛ در تبوک جبرئیل به جاى او به جنگ رفت و گفت سهم من براى على (علیه السلام) باشد...
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج16، ص215، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ملا على هروى در تقابل بین فهم علماى امت اسلامى و صحابه مىنویسد:
أن فهم الصحابی لا سیما مثل علی باب مدینة العلم مقدم على فهم غیره
فهم صحابه؛ به ویژه شخصتى مثل على (علیه السلام) که دروازه علم است، بر فهم دیگران مقدم است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج4، ص119، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.
علامه شهاب الدین آلوسى حنفى در چندین جا از تفسیرش از این لقب براى امیرمؤمنان علیه السلام استفاده کرده است که ما به دو مورد اشاره مىکنیم.
وى در رد تحریف قرآن مىنویسد:
وبعد إنتشار هذه المصاحف بین هذه الأمة المحفوظة لا سیما الصدر الأول الذی حوى من الأکابر ما حوى وتصدر فیه للخلافة الراشدة على المرتضى وهو باب مدینة العلم لکل عالم والأسد الأشد الذی لا تأخذه فی الله لومة لائم.
بعد از انتشار این مصحفهاى در میان امت، که در پناه خداوند؛ به ویژه در صدر اول که بسیارى از بزرگان را در خود جاى داده بود که در آن زمان على مرتضى خلافت را به عهده گرفت، همان کسى که دروازه علم براى هر دانشمندى بود، شیر دلاور خداوند بود که در راه خداوند ملامت هیچ ملامت کنندهاى در او تأثیر نداشت.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج1، ص23، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
و در جاى دیگر مىنویسد:
وأن من وهب سبحانه له من أمته قوة قدسیة یهب سبحانه له ما تتحمله قوته منه وقد سمعت ما سمعت فی النقباء والنجباء ویمکن أن یکون قد علم علیه الصلاة والسلام ذلک أمثالهم ومن هو أعلى قدرا منهم کالأمیر علی کرم الله تعالى وجهه وهو باب مدینة العلم بطریق من طرق التعلیم.
اگر خداوند به کسى از امت رسول خدا (ص) قدرت قدسى بدهد، به اندازهاى مىدهد که او تحمل و طاقتش را داشته باشند، چه بسیار شنیدهایم در باره نقیبان و برگزیدگان. ممکن است که رسول خدا (ص) یاد داده باشد به امثال این افراد و به کسانى که برتر از آنها بودهاند؛ مثل امیر على (علیه السلام) که او دروازه علم بود، با یکى از راههاى یادگیرى. (رسول خدا (ص) با یکى از روشها به او یاد داده بود).
روح المعانی ج23، ص120
شیخ عبد الحى کتانى در باره علم امیرمؤمنان علیه السلام مىنویسد:
وقال ابن المسیب ما کان أحد یقول سلونی غیر علی وقال ابن عباس أعطی على تسعة اعشار العلم ووالله لقد شارکهم فی العشر الباقی قال واذ اثبت الشیء عن علی لم نعدل إلى غیره وسؤال کبار الصحابة له ورجوعهم إلى فتاویه واقواله فی المواطن والمعضلات مشهور وناهیک أن انتهاء طرق علوم القوم وسلاسلهم الیه فلست ترى من طریقة فی الاسلام الا وانتهاؤها الیه ومنتهى سندها عنه رضی الله عنه تصدیقا لکونه باب مدینة العلم.
سعید بن مسیب گفته: هیچ کس غیر از على (علیه السلام) نگفت که هر چه مىخواهید از من سؤال کنید. از ابن عباس نقل شده است که به على (علیه السلام) نه دهم تمام علوم داده شده بود، به خدا سوگند که او در یک دهم باقى مانده نیز شریک بود. همچنین گفت: وقتى چیزى از طریق على (علیه السلام) براى من ثابت مىشد، به دیگرى رجوع نمىکردم.
سؤال بزرگان صحابه از او، رجوع آنها به فتواها و گفتههاى على (علیه السلام) در موارد و مشکلات مشهور است. توجه داشته باش که تمام راههاى علوم قوم و رشتههاى آن به او برمىگردد، پس نمىبینى هیچ راهى از راههاى اسلامى را؛ مگر این که پایانش به سوى او باشد و آخر سند به او برسد؛ تا تصدیق شده باشد این سخن پیامبر را که او دروازه علم است.
الکتانی، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفاى1383هـ)، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الإدرایة، ج2، ص370، ناشر: دار الکتاب العربی – بیروت.
ابن حمدن سخنانى زنى به نام أم الخیر بنت الحریش البارقیة را نقل مىکند که در حضور معاویه سخنرانى غرائى کرده است و از جمله گفته:
فإلى أین تریدون رحمکم الله عن ابن عم رسول الله صلى الله علیه وسلم وزوج ابنته وأبی ابنیه، خلق من طینته، وتفرع من نبعته، وخصه بسره، وجعله باب مدینة علمه وعلم المسلمین، وأبان ببغضه المنافقین.
به کجا مىخواهید بروید، از (پیش) پسر عموى رسول خدا (ص)، شوهر دخترش، پدر دو فرزندش بود، همان کسى که از طینت او خلق شده بود، از سرچشمه او گرفته شده بود، محرم اسرارش بود، همان کسى که رسول خدا (ص) او را دروازه علمش و علم تمام مسلمانان قرار داد؛ اما منافقان آشکارا با او دشمنى کردند.
ابن حمدون، محمد بن الحسن بن محمد بن علی (متوفاى 608هـ)، التذکرة الحمدونیة، ج5، ص186 188، تحقیق: إحسان عباس، بکر عباس، ناشر:دار صادر - بیروت،، الطبعة: الأولى، 1996م.
صلاح الدین صفدى در کتاب الوافى بالوفیات، شعرى از از صفى الدین حلى در باره رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل مىکند که در آن از دروازه علم آن حضرت نیز سخن به میان آمده است. وى ابتدا شاعر را این چنین مىستاید:
صفی الدین الحلی. عبد العزیز بن سرایا بن علی بن أبی القاسم بن أحمد بن نصر بن أبی العز ابن سرایا بن باقی بن عبد الله بن العریض هو الإمام العلامة البلیغ المفوه الناظم الناثر شاعر عصرنا على الإطلاق صفی الدین الطائی السنبسی الحلی...
صفى الدین حلى... همان کسى که پیشوا، علامه، کسى که در نظم و نثر، زیبا سخن مىگفت، شاعر على الإطلاق زمان ما بود (وقتى مردم صورت مطلق مىگفتند «شاعر»، منظور او بود).
و سپس مىگوید:
ونقلت من خطه قصیدة یمدح بها سیدنا رسول الله(ص) الطویل...
من این شعر طولانى را از دست خط خودش که در آن رسول خدا (ص) را ستوده نقل مىکنم:...
لأنک سر الله والآیة التی تجلت فجلى ظلمة الشرک نورها
مدینة علم وابن عمک بابها فمن غیر ذاک الباب لم یؤت سورها
... چرا که تو راز خدا بودى و نشانهاى که متجلى شد و نور او ظلمت شرک را از بین برد، شهر علمى بودى که پسر عمویت دروازه آن بود، پس به غیز از در کسى سراغ دیوار نمىرود.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفاى764هـ)، الوافی بالوفیات، ج18، ص299، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.