روایت «حسن» همانند روایت «صحیح» حجت است
حتى اگر فرض را بر این بگیریم که این روایت از نظر سندى به درجه «صحیح» نرسد و «حسن» باشد، بازهم در حجیت آن خللى وارد نمىشود؛ چرا که روایت «حسن» نیز همانند روایت «صحیح» از دیدگاه اهل سنت حجت است و از نظر حجیت هیچ تفاوتى بین این دو دسته از روایات نیست؛ چنانچه نووى مىنویسد:
ثم الحسن کالصحیح فی الاحتجاج به وإن کان دونه فی القوة؛ ولهذا أدرجته طائفة فی نوع الصحیح.
روایت «حسن» در احتجاج همانند روایت صحیح است؛ اگرچه از نظر قوت از او پایینتر است، به همین خاطر طایفهاى این روایت را در زمره روایات حسن آوردهاند.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، التقریب، ج1، ص2، طبق برنامه الجامع الکبیر
و ابن تیمیه مىنویسد:
النوع الثانی. الحسن وهو فی الاحتجاج به کالصحیح عند الجمهور.
نوع دوم از روایات، روایت «حسن» است. از دیدگاه جمهور علما، این روایت در احتجاج همانند روایت صحیح است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، الباعث الحثیث شرح إختصار علوم الحدیث، ج1، ص129، طبق برنامه الجامع الکبیر.
محمد بن جماعة مىگوید:
فروع: الأول الحسن حجة کالصحیح وإن کان دونه ولذلک أدرجه بعض أهل الحدیث فیه ولم یفردوه عنه.
فرع: اول: روایت «حسن» همانند روایت «صحیح» حجت است؛ اگر از او پایینتر است؛ به همین خاطر برخى از اهل حدیث آن را در زمره حدیث صحیح آوردهاند و جدا نکردهاند.
محمد بن إبراهیم بن جماعة (متوفاى733هـ)، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ج1، ص36، تحقیق: د. محیی الدین عبد الرحمن رمضان، ناشر: دار الفکر - دمشق، الطبعة: الثانیة، 1406هـ.
جلال الدین سیوطى مىگوید:
ثم الحسن کالصحیح فی الاحتجاج به وإن کان دونه فی القوة ولهذا أدرجته طائفة فی نوع الصحیح العدل.
روایت حسن همانند روایت صحیح است در احتجاج؛ اگر چه از نظر قوت از او پایینتر است؛ به همین خاطر طایفهاى آن را نوعى از انواع روایت صحیح شمردهاند.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج1، ص88، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبة الریاض الحدیثة - الریاض.
و عبد الرؤوف مناوى مىگوید که اگر کسى به دو روایتى که هر کدام به تنهائى حجت نیستند، احتجاج کند، اشکالى ندارد:
الحسن کالصحیح فی الاحتجاج به إن کان دونه فی القوة. ولا بدع فی الاحتجاج بحدیث له طریقان، ولو انفرد کل منهما لم یکن حجة کما فی مرسل ورد من وجه آخر مسنداً، أو وافقه مرسل آخر بشرطه کما ذکره ابن الصلاح.
روایت «حسن» همانند روایت «صحیح» است در احتجاج؛ اگر چه از نظر قوت پایینتر از آن است. اگر کسى به حدیثى که تنها دو طریق دارد، احتجاج کند، بدعت نکرده است؛ اگر هر کدام آنها به تنهائى حجت نیست؛ همان طورى که اگر روایت مرسى از طریق دیگرى به صورت مرسل نقل شده باشد و یا مرسل دیگرى از نظر معنا و شرایطى که او دارد موافق باشد؛ چنانچه ابن صلاح همین مطلب را گفته است.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبة ابن حجر، ج1، ص392، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1999م.
نتیجه: حتى اگر گفته طبرى، حاکم نیشابورى و متقى هندى مبنى بر صحت سند روایت پذیرفته نشود، و طبق گفته دیگر بزرگان سنى روایت «حسن» باشد، بازهم به حجیت آن ضربهاى نمىزند و روایت براى اهل سنت حجت است.
بنابراین طبق این روایت، همه مسلمانان وظیفه دارند، دینشان را از یک طریق بگیرند و آن «باب مدینة علم پیامبر» است.