تصحیح روایت توسط علمای اهل سنت:
علاوه بر تصحیح ابن جریر طبرى و حاکم نیشابورى که تفصیل آن گذشت، برخى دیگر از بزرگان تاریخ اهل سنت نیز این روایت را تصحیح و تأیید کردهاند.
متقى هندى پس از نقل اشکالاتى که توسط علماى اهل سنت و به ویژه مغرضانى همچون ابن جوزى بر این روایت وارد شده، و برخى دیگر که روایت را «حسن» دانستهاند، این چنین نتیجهگیرى کرده است:
وقد کنت أجیب بهذا الجواب دهرا إلى أن وقفت على تصحیح ابن جریر لحدیث علی فی تهذیب الآثار مع تصحیح (ک) لحدیث ابن عباس فاستخرت الله وجزمت بارتقاء الحدیث من مرتبة الحسن إلى مرتبة الصحة - والله أعلم.
من نیز همیشه از این روایت، همین جوابها را مىدادم؛ تا این که به تصحیح ابن جریر طبرى برخوردم که در کتاب تهذیب الآثار روایت على (علیه السلام) را تصحیح کرده بود و همچنین دیدم که حاکم نیشابورى روایت ابن عباس را تصحیح کرده است، پس از استخاره، یقین کردم به ارتقاء این حدیث از مرتبه «حسن» به مرتبه صحیح.
الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفاى975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج13، ص65، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.
خطیب بغدادى در تاریخ خود، از یحیى بن معین نقل مىکند که او در ابتدا صحت روایت را انکار مىکرد؛ اما بعد از جستجو متوجه شده است که این روایت را غیر از ابوصلت هروى، کسان دیگر نیز نقل کردهاند؛ به همین خاطر نظرش عوض شده و آن را صحیح دانسته است.
واما حدیث الأعمش فان أبا الصلت کان یرویه عن أبی معاویة عنه فأنکره أحمد بن حنبل ویحیى بن معین من حدیث أبی معاویة ثم بحث یحیى عنه فوجد غیر أبی الصلت قد رواه عن أبی معاویة فأخبرنا محمد بن أحمد بن رزق.... عن بن عباس قال قال رسول الله e الله علیه وسلم أنا مدینة العلم وعلی بابها فمن أراد العلم فلیأت بابه قال القاسم سألت یحیى بن معین عن هذا الحدیث فقال هو صحیح.
قلت أراد أنه صحیح من حدیث أبی معاویة ولیس بباطل إذ قد رواه غیر واحد عنه.
اما حدیث أعمش که ابوصلت آن را از ابومعاویه نقل کرده، احمد بن حنبل و یحیى بن معین آن را رد کردهاند؛ سپس یحیى جستجوى بیشترى کرد؛ پس سند دیگرى پیدا کرد که کس دیگرى نیز آن را از ابومعاویه نقل کرده است... قاسم مىگوید که از یحیى بن معین در باره این روایت سؤال کردم؛ پس گفت: صحیح است.
من (خطیب بغدادی) مىگویم: منظور از او از «صحیح» این است که روایت ابو معاویه باطل نیست؛ چرا که تعداد دیگرى نیز آن را از او نقل کردهاند.
البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تاریخ بغداد، ج11، ص50، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
ابن حجر عسقلانى پس از نقل تضعیفات ابن جوزى مىگوید:
وهذا الحدیث له طرق کثیرة فی مستدرک الحاکم أقل أحوالها أن یکون للحدیث أصل فلا ینبغی أن یطلق القول علیه بالوضع.
این حدیث در کتاب مستدرک حاکم طرق متعدد دارد که کمترین درجه آن این است که بگویم این روایت اصل و ریشه دارد؛ پس شایسته نیست که به صورت مطلق طرفدار جعلى بودن آن بشویم.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، لسان المیزان، ج2، ص122، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.
بدر الدین زرکشى بعد از نقل طرق مختلف روایت مىنویسد:
والحاصل ان الحدیث ینتهی لمجموع طریقی أبی معاویة وشریک إلى درجة الحسن المحتج به ولا یکون ضعیفا فضلا عن ان یکون موضوعا انتهى.
نتیج آن که این حدیث با مجموع دو طریقى از ابومعاویه و شریک نقل شده، به درجه «حسن» که مىشود به آن احتجاج کرد، مىرسد، ضعیف نیست؛ چه رسد به این که جعلى و ساختگى باشد.
الزرکشی المصری الحنبلی، شمس الدین أبی عبد الله محمد بن عبد الله (متوفاى794هـ)، اللآلئ المنثورة فی الأحادیث المشهورة المعروف بـ ( التذکرة فی الأحادیث المشتهرة )، ج1، ص165، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ ـ 1986م.
جلال الدین سیوطى تصریح مىکند که این روایت «حسن» و بلکه به گفته حاکم صحیح است. سپس اشکالات بخارى، ترمذى و ابن معین را نقل مىکند و مىگوید که به این سخنان اعتراض و رد شده و در حقیقت دیگر علماى سنى آن را نپذیرفتهاند:
وأما حدیث أنا مدینة العلم وعلى بابها فهو حدیث حسن بل قال الحاکم صحیح وقول البخاری لیس له وجه صحیح والترمذی منکر وابن معین کذب معترض.
اما حدیث «أنا مدینة العلم وعلى بابها» پس او حدیث «حسن» است؛ بلکه حاکم گفته است که «صحیح» است؛ و به گفته بخارى که سند صحیح ندارد، و سخن ترمذى گفته که منکر (غیر قابل قبول) است و ابن معین که گفته دروغ است، اعتراض شده است.
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الفتاوی الحدیثیة، ج1، ص192، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابن سمعون بغدادى، روایت «أنا مدینة العلم» را یکى از برترین فضائل آن حضرت مىشمارد:
ومناقبه رضی الله تعالى عنه کثیرة جدا ویکفی منها قوله «أنا مدینة العلم وعلی بابها».
فضائل آن حضرت جدا زیاد است، و (ما را) بس است این گفته رسول خدا که فرمود: «من شهر علم هستم و على دورازه آن است».
أمالی ابن سمعون ج1، ص51
شمس الدین سخاوى بعد از نقل طرق و دیدگاههاى علما، مىگوید:
وأحسنها حدیث ابن عباس بل هو حسن.
بهترین آن روایت إبن عباس و بلکه او «حسن» است.
السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن(متوفاى902هـ)، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الأحادیث المشتهرة على الألسنة، ج1، ص170، تحقیق: محمد عثمان الخشت، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1405 هـ - 1985م
زکریا الأنصارى مىنویسد:
قال الحافظ أبو سعید العلائی الصواب أنه حسن باعتبار طرقه وبه أفتى شیخنا حافظ عصره العسقلانی.
حافظ ابوسعید عالى گفته: حق این است که این روایت به اعتبار طرق متعددى که دارد، «حسن» است. استاد ما حافظ زمانش ابن حجر عسقلانى نیز همین فتوا را داده است.
الأنصاری الشافعی، أبویحیى زکریا (متوفاى926هـ)، المنفرجتان/ شعر ابن النحوی والغزالی، ج1، ص135 ـ 136، تحقیق: عبد المجید دیاب، ناشر: دار الفضیلة - القاهرة.
صالحى شامى مىنویسد:
روى الترمذی وغیره مرفوعا: " أنا مدینة العلم وعلی بابها " والصواب الحدیث حسن. کما قال الحافظان العلائی وابن حجر
ترمذى و دیگران از رسول خدا (ص) نقل کردهاند که فرمود: «من شهر علمم و على دروازه آن است» حق این است که این روایت «حسن» است؛ همانطورى که حافظ علائى و حافظ ابن حجر گفتهاند.
الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج1، ص509، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.
ادامه مطلب