أبومعاویه، محمد بن خازم:
ابن حجر در باره او مىگوید:
5841 محمد بن خازم بمعجمتین أبو معاویة الضریر الکوفی عمی وهو صغیر ثقة أحفظ الناس لحدیث الأعمش وقد یهم فی حدیث غیره.
محمد بن خازم، ثقه و برترین شخص از نظر حفظ نسبت به روایات أعمش است؛ اما در حدیث دیگران گاهى دچار اشتباه مىشده.
تقریب التهذیب ج1، ص475
سلیمان بن مهران:
ابن حجر در باره او مىنویسد:
2615 سلیمان بن مهران الأسدی الکاهلی أبو محمد الکوفی الأعمش ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع لکنه یدلس.
سلیمان بن مهران، ثقه، حافظ (کسى که یک صد هزار حدیث حفظ است)، آگاه به قرائتهاى مختلف و پرهیزگار بود؛ ولى تدلیس مىکرد.
تقریب التهذیب ج1، ص254
البته تدلیس او، ضررى به وثاقتش نخواهد زد؛ چرا که بزرگان اهل سنت؛ مثل بخارى، مسلم و... از مدلسین بودهاند و طبق گفته شعبة بن الحجاج، تمام راویان اهل سنت تدلیس مىکردهاند؛ جز عمرو بن مرة و محمد بن عون:
عن شعبة قال: ما رأیت أحدا من أصحاب الحدیث إلا یدلس إلا عمرو بن مرة، وابن عون.
از شعبه نقل شده است که: ندیدم از اصحاب حدیث کسى را که تدلیس نکند، غیر از عمرو بن مره و ابن عون.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج5 - ص 197 – 198، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تهذیب التهذیب، ج8 - ص 90، ترجمة عمرو بن مرة الجملی، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984 م.
ابن حجر عسقلانى در طبقات المدلسین، نام بخارى را جزء مدلسین آورده و مىنویسد:
محمد بن إسماعیل بن المغیرة البخاری الإمام، وصفه بذلک أبو عبد الله بن مندة فی کلام له، فقال فیه: أخرج البخاری، قال: فلان، وقال: أخبرنا فلان، وهو تدلیس.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، طبقات المدلسین، ص24 رقم 23، ناشر: مکتبة المنار ـ الأردن.
و سبط بن العجمى نیز نام وى را در کتاب مشهور أسماء المدلسین آورده است.
التبیین لأسماء المدلسین، سبط بن العجمی، ص177، رقم 64، دار الکتب العلمیة.
ذهبى نیز در سیر اعلام النبلاء در ترجمه ذهیلى مىنویسد:
روى عنه خلائق، منهم:... ومحمد بن إسماعیل البخاری ویدلسه کثیراً، لا یقول محمد بن یحیى، بل یقول محمد فقط، أو محمد بن خالد، أو محمد بن عبد الله وینسبه إلى الجد، ویعمی اسمه، لمکان الواقع بینهما، غفر الله لهما.
عده زیاى از محمد یحیى ذهیلى روایت نقل کردهاند؛ همچنین محمد بن اسماعیل بخارى؛ اما بخارى همیشه در حق او تدلیس مىکرد و نمىگفت که محمد بن یحیى؛ بلکه یا تنها از نام «محمد»، یا محمد بن خالد و یا محمد بن عبد الله براى او استفاده مىکرد و او به جدش نسبت مىداد و اسمش را مخفى مىکرد؛ به خاطر اختلافاتى که با او داشت و اتفاقاتى که بین آنها افتاده بود.
سیر أعلام النبلاء، ج12، ص275.
در نتیجه، اگر تدلیس سلیمان بن مهران دلیل بر ضعف روایت باشد، تمامى روایتهاى اهل سنت؛ از جمله تمامى روایتهاى صحیح بخارى از درجه اعتبار ساقط هستند.
مجاهد بن جبر:
6481 مجاهد بن جبر بفتح الجیم وسکون الموحدة أبو الحجاج المخزومی مولاهم المکی ثقة إمام فی التفسیر وفی العلم.
مجاهد بن جبیر، ثقه، پیشواى تفسیر و علم بود.
تقریب التهذیب ج1، ص520
عبد الله بن عباس:
صحابى.
شرح حال خیثمة بن سلیمان:
از آن جائى که ممکن است ، خیثمة بن سلیمان براى برخى از افراد که تازه وارد این مباحث شده، شناخته شده نباشد، ما به صورت کوتاه او را از زبان شمس الدین ذهبى معرفى مىکنیم:
خیثمة . الإمام الثقة المعمر محدث الشام أبو الحسن خیثمة بن سلیمان بن حیدرة بن سلیمان القرشی الشامی الأطرابلسی مصنف فضائل الصحابة کان رحالا جوالا صاحب حدیث ...
قال أبو بکر الخطیب خیثمة ثقة ثقة قد جمع فضائل الصحابة.
خیثمه، پشوا، ثقه، داراى عمر طولانى، محدث شام ... نویسند کتاب فضائل الصحابة، زیاد مسافرت و تحقیق مىکرد و صاحب حدیث بود.
سیر أعلام النبلاء ج 15 ص412
ابوجعفر طبری
محمد بن جریر طبرى در کتاب تهذیب الآثار (مسند علی) این روایت را با سه سند مختلف نقل کرده است و بعد از یکى از آنها مىگوید که سند این روایت صحیح است:
(1431)- [8] حَدَّثَنِی إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُوسَى السُّدِّیُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الرُّومِیُّ، عَنْ شَرِیکٍ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ کُهَیْلٍ، عَنْ سُوَیْدِ بْنِ غَفَلَةَ، عَنِ الصُّنَابِحِیِّ، عَنْ عَلِیٍّ، أَنّ النَّبِیَّ (ص) قَالَ: "أَنَا دَارُ الْحِکْمَةِ، وَعَلِیٌّ بَابُهَا"
على (علیه السلام) از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: من خانه حکمت هستم و على در آن است.
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى310)، تهذیب الآثار وتفصیل الثابت عن رسول الله من الأخبار (مسند علی)، ص104، تحقیق: محمود محمد شاکر، ناشر: مطبعة المدنی ـ قاهرة.
طبرى در ادامه روایت را تصحیح کرده و از اشکالاتى که ممکن است بر آن شود، پاسخ مىدهد:
الْقَوْلُ فِی عِلَلِ هَذَا الْخَبَرِ:
وَهَذَا الْخَبَرُ صَحِیحٌ سَنَدُهُ، وَقَدْ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ عَلَى مَذْهَبِ الآخَرِینَ سَقِیمًا، غَیْرَ صَحِیحٍ، لِعِلَّتَیْنِ: إِحْدَاهُمَا: أَنَّهُ خَبَرٌ لا یُعْرَفُ لَهُ مَخْرَجٌ عَنْ عَلِیٍّ عَنِ النَّبِیِّ (ص) إِلا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ، وَالأُخْرَى: أَنَّ سَلَمَةَ بْنَ کُهَیْلٍ عِنْدَهُمْ مِمَّنْ لا یَثْبُتُ بِنَقْلِهِ حُجَّةٌ، وَقَدْ وَافَقَ عَلِیًّا فِی رِوَایَةِ هَذَا الْخَبَرِ عَنِ النَّبِیِّ (ص) غَیْرُهُ ذِکْرُ ذَلِکَ.
سخنى در باره اشکالات این روایت:
این روایت سندش صحیح است، ممکن است بر طبق مبناى دیگران جواب داده شود که روایت دروغ و غیر صحیح است به خاطر دو اشکال: اولا: طریق دیگرى براى این روایت از على (ع) از رسول خدا (ص) شناخته نمى شود؛ ثانیاً: سلمة بن کهیل از دیدگاه آنها از کسانى نیست که روایت با نقل او حجت شود.
همانند على (ع) غیر او نیز از پیامبر (ص) نقل کردهاند.
اشکال اول که عدم حجیت روایت سلمة بن کهیل باشد، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست؛ چرا که او از بزرگان تاریخ علم حدیث اهل سنت است و بخارى و مسلم در صحیحشان از او روایت نقل کردهاند و به جرأت مىتوان گفت که هیچ عالمى از علماى مطرح در علم رجال سنى او را ضعیف نشمردهاند.
اشکال دوم را که خود طبرى رد کرده است، این روایت با بیش از ده طریق دیگر از عبد الله بن عباس و جابر بن عبد الله انصارى نقل شده است که در ادامه به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
هر چند که همین اندازه براى اثبات صحت روایت کفایت مىکند؛ اما در عین حال بازهم ما تک تک روات را بررسى خواهیم کرد.